(Minghui.org) درحالی‌که شن یون نمایش ۲۰۲۴ خود را در بریتانیا اجرا می‌کرد، صحنه‌هایی را در ‌بُعدهای دیگر دیدم که می‌خواهم آن‌ها را درحالی‌که هنوز در ذهنم تازه هستند با شما به اشتراک بگذارم.

در این اجرا، موجودات زیادی از بدن تماشاگران بیرون می‌‌آمدند، به‌سمت بالا شناور ‌می‌شدند، به کمال ‌می‌رسیدند و به خانه‌ آسمانی خود بازمی‌گشتند. لحظاتی در نمایش بود که موجودات بیشتری بیرون می‌آمدند، به‌خصوص در نیمه دوم. در طول رقص‌های «رستوران»، «پاداش مهربانی» و «راهب جی گونگ» (الان دقیقاً یادم نیست کدام‌یک)، تعداد زیادی از کودکان بالدار فرشته‌مانندی را دیدم که بیرون می‌آمدند. آن‌ها دستان هم را می‌گرفتند، می‌خندیدند، دایره‌هایی تشکیل می‌دادند و به یکدیگر کمک می‌کردند تا به‌سمت بالا بروند.

در طول رقص‌های دیگر، انواع مختلفی از موجودات خدایی و الهه‌ها بیرون می‌آمدند و خود را از پوست مردم جدا می‌کردند. برخی بال و برخی آلت موسیقی چنگ یا کمان داشتند. برخی ظاهر یونانی و برخی ظاهر چینی داشتند. در طول اجرای آهنگ‌ها، موجودات بیشتری از بدن مخاطبان بیرون می‌آمدند.

در نیمۀ دوم، موجودات نسبتاً بیشتری بیرون می‌آمدند، به‌خصوص به‌محض شروع تک‌نوازی ارهو.

وقتی یکی از حضار یا کارکنان سروصدایی ایجاد می‌کرد که تمرکز حضار را به هم می‌زد، برخی از موجوداتی که بیرون می‌آمدند لجبازی می‌کردند و نمی‌خواستند به‌سوی آسمان بپرند. آن‌ها روی شانه یکی از حضار می‌نشستند و با حالتی لجبازانه به پایین نگاه می‌کردند. سپس تعدادی از کودکان بالدار فرشته‌مانند مربوط به سایر مخاطبان سعی می‌کردند با تلاش آن‌ها را بلند کنند یا از پشت هُلشان دهند تا بتوانند بالا بروند. اگر یک تمرین‌کننده سر و صدایی ایجاد می‌کرد که تمرکز خودآگاه اصلی فرد تماشاگر را به هم می‌زد، آن موجودات بیشتر اذیت می‌شدند و لجبازی می‌کردند.

این موجودات گیج شده بودند و نمی‌دانستند چرا از آن بدن‌ها بیرون آمده‌اند و مانند طفلی عصبانی، سرکش و نافرمان بودند. موجودات دیگری که سعی می‌کردند بیرون بیایند زیر پوست فرد مسدود شده بودند، ناامیدانه ضربه می‌زدند و التماس می‌کردند که بیرون بیایند. اما فردی که حواسش پرت شده بود برنامه را تماشا نمی‌کرد و لحظه‌ای از وضعیت نجات یافتن خارج شده بود و دوباره به تفکر و دغدغه‌های بشری‌اش بازگشته بود. نتیجه این بود که موجودات خاصی که از قبل مقدر شده بودند در طول آن قطعه نمایش از بدن فرد بیرون بیایند مسدود می‌شدند که باعث ازدست دادن فرصت بزرگ برای نجات آن موجودات می‌شد.

در آخرین آهنگ، موجودات بیشتری از هر مخاطب بیرون می‌آمدند و با سرعت زیادی به‌سمت بالا پرواز می‌کردند. هنگامی که خواننده آواز «راهی آسمانی باز می‌شود» را خواند، یک چرخ طلایی چند لایه که کل سالن تئاتر را دربر ‌گرفته بود باز شد، با ستون‌هایی از نور طلایی که تا بلندای آسمان می‌رفت. در آن لحظه، هزاران موجود از هر مخاطب بیرون می‌آمدند و وارد ستون‌ها می‌شدند و از طریق این ستون‌های نور به بالا پرتاب می‌شدند. این موجودات به‌سرعت به‌صورت گروهی بیرون می‌آمدند، تا آنجا که می‌توانستند بالا می‌پریدند و روی سر یا شانه‌ شخص بالا می‌رفتند تا به جلو راندن خود کمک کنند، گویی مسابقه‌ای باشد.

در طول آخرین برنامه، همان‌طور که استاد فالون را می‌چرخاندند، موجودات ذی‌شعور بی‌شماری با سرعت نور، بدون هیچ مانعی، مانند یک فواره آب فوق‌العاده قدرتمند بیرون می‌آمدند. این دروازه طلایی تا پایان باز ماند، ازجمله زمانی که همه اجراگران دوباره روی صحنه ظاهر شدند و حتی پس از پایان نمایش.