(Minghui.org) نامم آندره و ۴۷ ساله هستم. فا را در سال ۲۰۰۸ کسب کردم. پس از تمرین فالون دافا، معنای زندگی را درک کرده و تغییرات بسیار زیادی را در زندگی‌ام تجربه کرده‌ام.

چند سال پیش در پروژه‌ای محلی برای روشنگری حقیقت و انتشار فا در پراتو شرکت کردم. از آنجایی که سایر تمرین‌کنندگان با پروژه‌های دیگر مشغول بودند مسئولیت آن را به‌عهده گرفتم. پس از اینکه شور و اشتیاق اولیه‌ام رو به کاهش گذاشت، به‌تدریج متوجه شدم در کاری که باید انجام دهم ملزم هستم به‌خوبی عمل کنم. این‌طور ادامه دادم تا ماهی یک بار رویدادهایی را سازماندهی کنم. در دوره‌ای که مشغول انجام این کار بودم با سختی‌های بسیاری مواجه شدم.

هنگامی که زمان رویدادهای برنامه‌ریزی شده فرا می‌رسید همیشه نوعی فشار شدید را بر سرم احساس می‌کردم. گاهی احساس می‌کردم محیط در حال خفه کردن من است. در طی برخی از رویدادها، مطالب فالون گونگ را به تنهایی توزیع می‌کردم. عده‌ی کمی از چینی‌ها مطالب را می‌پذیرفتند. گاهی اوقات با چینی‌هایی مواجه می‌شدم که ایتالیایی را متوجه می‌شدند، اما به‌نظر می‌رسید آن‌چه به آنها می‌گفتم هیچ قدرتی نداشت. گاهی اوقات هنگامی که می‌دیدند تمرین‌ها را انجام می‌دهم راهشان را کج کرده و از من دور می‌شدند. این باعث می‌شد احساس بیهودگی کنم. اغلب با مداخلات ذهنی مواجه بودم. طولی نکشید که متوجه شدم این وضعیت درست نیست و باید نسبت به محیط مسئول باشم. می‌دانستم باید فا را بیشتر مطالعه کنم، افکارم را پاک کنم و با افکار و اعمال درست با چالش‌ها مواجه شوم. درون را جستجو کرده و نقایص تزکیه‌ی شخصی‌ام را پیدا کردم. اگر تزکیه‌ی شخصی‌ام مطابق با استانداردها نمی‌بود، چطور می‌توانستم در سه کاری که استاد از ما خواسته‌اند به‌خوبی عمل کنم.

استاد در "آموزش فای بیستمین سالروز" بیان کردند:

"اما، استاندارد تزکیه در طی اصلاح فا جدی است و همین‌طور نیز استانداردی که موجودات خداییِ پس از نوسازی باید آن را برآورده سازند، زیرا اینها استانداردها و الزامات کیهان جدید هستند. از سوی دیگر، موجوداتی که توسط فا اصلاح نشده‌اند برای پرداختن به امور از اصول کیهان کهن استفاده می‌کنند، و برای ارزیابی مریدان دافا آنها را به کار می‌برند. فقط هنگامی آن را بی‌اشکال خواهند یافت که در حد استانداردهایی که آنها به رسمیت می‌شناسند باشید؛ فقط آنگاه اجازه خواهند داد که رها از مداخله، به سوی بالا پیشرفت کنید؛ و فقط آنگاه فکر خواهند کرد که صلاحیت نجات دادن آنها را دارید."

"اما علیرغم این، هر اندازه که سخت باشد، هر اندازه که موجودی پیش از نجات یافتن مداخله یا سختی به‌‌همراه آورد، مریدان دافا راه‌هایی برای پیشروی دارند."

"این مسیری است که می‌بایست الزامات را برآورده سازد، و فقط به این طریق موجودات ذی‌شعورِ کیهان، شما را تحسین کرده و قادر به مداخله نخواهند بود؛ مسیرتان رها از مشکل خواهد بود؛ و سفرتان هموار پیش خواهد رفت."

تلاش بیشتری به کار بردم و سعی کردم همگام با دوره‌ی اصلاح فا عمل کنم، حقیقتاً تزکیه کنم، شین‌شینگم را بالا ببرم و وابستگی‌هایم را رها کنم. متوجه شدم که تنها با گام برداشتن در مسیری درست می‌توانم یک تزکیه‌کننده‌ی واقعی باشم. در دوره‌ای که در این مسیر گام برمی‌داشتم آزمون‌های شین‌شینگ زیادی را پشت سر گذاشتم. یکی از آنها بسیار مشکل بود.

پشت سر گذاشتن یک آزمون

روزی برای روشنگری حقیقت به محله‌ی چینی‌های پراتو رفتیم. چشمانم را بستم و به اجرای تمرین‌ها پرداختم. یک تمرین‌کننده‌ی چینی مطالب فالون گونگ را توزیع و واقعیت‌ها را روشن می‌کرد. ناگهان شنیدم که تمرین‌کننده‌ی چینی صدایش را بالا برد. در ابتدا توجه زیادی به آن نکردم، فقط متعجب بودم که چرا آن کار را انجام می‌داد. سپس صدای بلندی را شنیدم. چشمانم را باز کردم. دیدم میزی که مطالب فالون گونگ را بر رویش گذاشته بودیم وارونه شده بود. تمام مطالب روی زمین پخش بودند. بسیار ناراحت شدم.

قطعاً پشت آنچه اتفاق افتاده بود دلیلی وجود داشت. ما حقیقت را روشن می‌کنیم تا موجودات ذی‌شعور را با نیک‌خواهی نجات می‌دهیم. شاید نباید سعی کنیم آنها را وادار کرده که به ما گوش دهند یا مطالب‌مان را بپذیرند. وقت نداشتم تا بیشتر فکر کنم، زیرا وضعیت همچنان بدتر می‌شد. متوجه شدم که تمرین‌کننده‌ی چینی کمی ترسیده بود. بیش از ده چینی ما را احاطه کرده بودند. همه‌ی آنها به من زل زده بودند، گویی می‌گفتند، "می‌خواهی چه کار کنی؟ فقط منتظریم ببینیم چه کار می‌کنی." در آن زمان واقعاً می‌خواستم مانند فردی عادی تلافی کنم. اما آزمون بسیار واضحی بود و می‌دانستم که باید استانداردهای یک تزکیه‌کننده را دنبال کنم. فرصتی بود تا شین‌شینگم را رشد دهم.

استاد بیان کردند:

"اما هنوز در حال تزکیه کردن هستیم و هنوز آخرین وابستگی‌های بشری را داریم. زمانی که یک مشکل بروز می کند، باید ابتدا خودمان را مورد بررسی قرار دهیم که ببینیم آیا چیزها در سمت خودمان درست است یا اشتباه. اگر تعیین کردیم که آن مزاحمت یا آسیب است، زمانی که با مشکل به‌خصوصی سر و کار داریم باید بهترین سعی‌مان را بکنیم که نسبت به آن افرادی که در ظاهر هستند، آرام و مهربان باشیم، زیرا زمانی که شیطان از مردم استفاده می‌کند، آنها خودشان از این موضوع آگاه نیستند (اگرچه افرادی که مورد استفاده قرار می‌گیرند معمولاً یا افرادی هستند که فکرهای‌شان بد است یا افرادی هستند که افکار بدی دارند که بروز می‌کند). در مورد مزاحمتی که از طرف شیطان در بعدهای دیگر است، باید به‌طور جدی آن را با افکار درست ریشه‌کن کنیم." ("اصلاح فا و تزکیه" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)

نزدیک شخصی شدم که میز را برگردانده بود. به آرامی اما با قاطعیت به او گفتم که باید آرامشش را حفظ کند و کاری که انجام داد اشتباه بود. سرانجام آرام شد و این قائله خاتمه یافت. شروع کردم تا مطالب پخش شده را جمع کنم.

سرم را بلند کردم و دیدم گروهی از بچه‌های چینی جلوی ما ایستاده بودند. یک پسر بچه نسخه‌ای از نه شرح و تفسیر درباره‌ی حزب کمونیست را برداشت و نزدیک من آمد. به نظر می‌رسید می‌خواهد آن را به من بدهد، اما ناگهان آن را روی زمین انداخت. نمی‌توانستم باور کنم. اما مسئله اینجا به پایان نرسید. گویی فلج شده و نمی‌توانستم حرکت کنم و قلبم جریحه‌دار شده بود. چشمانم پر از اشک بود. پسر بچه نسخه‌ی دیگری را برداشت و می‌خواست آن را نیز به زمین بیندازد که دختری جلویش را گرفت. با ایما و اشاره به او گفت که دیگر آن کار را انجام ندهد. شروع کرد تا مطالب را از روی زمین جمع کند و با لبخندی آنها را به من داد. آن پسر بچه هم به تبعیت از او شروع کرد تا مطالب را از روی زمین بردارد. همه‌ی بچه‌ها شروع به کمک کرده و آنها را از روی زمین جمع کردند. واقعاً تکان‌دهنده بود. تمام حاضرین تحت تأثیر قرار گرفتند. هیچ حسی از خصومت و جنگ و دعوا در چشمان‌شان نبود. هیچ تردید یا گیجی و آشفتگی‌ای وجود نداشت. در آن لحظه "فالون دافا خوب است، فالون دافا خوب است" را درک کرده بودند. هرگز آن روز را فراموش نمی‌کنم.

دگرگون شدن وضعیت

حالا چینی‌ها تمایل دارند مطالب را بپذیرند. بارها جلو آمده و بروشورهایی برداشته‌اند. بعضی از بچه‌ها جلو می‌آیند و برای والدین‌شان مقداری مطلب می‌‌برند. در مقایسه با گذشته، مطالب بسیار بیشتری توزیع می‌کنیم.

به‌تدریج احساس می‌کنم که در تزکیه‌ام استوارتر شده‌ام. احساس می‌کنم باید هر هفته برای روشنگری حقیقت به محله‌ی چینی‌ها بروم، محل تمرینی را راه‌اندازی کنم و به مردم بیشتری کمک کنم تا فا را کسب کنند. پارکی را در محله‌ی چینی‌ها پیدا کرده‌ام. استاد، سپاسگزارم که به من فرصتی دادید تا عقب‌ماندگی‌ام را جبران کنم.

درحال حاضر ده تا پنجاه نفر به‌طور مرتب تمرینات را در محل تمرین انجام می‌دهند. بسیاری از رهگذران چینی با دیدن تعداد بسیار زیادی از افراد که فالون گونگ را تمرین می‌کنند، کنجکاو می‌شوند. در ابتدا فقط دو یا سه تمرین‌کننده به محل تمرین می‌آمدند. سه تمرین‌کننده‌ی جدید مربی هنرهای رزمی هستند. مرا به باشگاه‌شان دعوت کرده‌اند تا تمرینات را آموزش دهم و حقایق را روشن کنم. خواندن جوآن فالون را شروع کردند و پس از آن برای انجام تمرینات به پارک آمدند.

قصد دارم در کنار محل تمرین، یک گروه مطالعه‌ی فا راه‌اندازی کنم.

چند روز پیش، دختری به محل تمرین ما آمد. گفت چینی‌های زیادی را دیده است که در طی رژه‌ی سال نوی چینی در محله‌ی چینی‌ها، فلایرهای فالون دافا را در دست داشتند. می‌دانستم برخی از چینی‌ها تمرینات فالون گونگ را در منزل انجام می‌دهند. از آنها دعوت کردم به پارک آمده و تمرینات را با ما انجام دهند. اما گفتند جرأت این کار را ندارند و ترجیح می‌دهند در خانه تمرین کنند. صمیمانه امیدوارم که بتوانند از سد ترسی که توسط ح.ک.چ اعمال شده بگذرند، قدم پیش بگذارند و به‌طور کوشا تزکیه کنند.

در زمان پیش رو احساس اطمینان و دلگرمی می‌کنم. از استاد نیک‌خواه‌مان سپاسگزارم که فرصتی به من دادند تا یک مرید دافا باشم.