(Minghui.org) درود استاد محترم! درود هم‌تمرین‌کنندگان!

استاد بیان کرده‌اند:
«با پیروی از عقل و منطقی بودن به فا اعتبار بخشید، با خردمندی حقیقت را روشن کنید، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهید...» ("منطقی بودن" در نکاتاصلیبرایپیشرفتبیشتر ۲)

می‌خواهم برخی از تجربیاتم را برای کمک به اعتبار بخشی به فا، به‌اشتراک بگذارم و نشان دهم که چگونه می‌توانیم با پیروی از عقل و خردی که از فا کسب کرده‌ایم، موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم.

به آسانی تسلیم نشویم

سه بار سعی کردم با شماره‌ تلفنی در چین تماس بگیرم، اما آن شماره تأیید نشد. باور داشتم که شماره تلفن درست است و نمی‌خواستم از گرفتن دوباره شماره دست بکشم، بنابراین پیامی متنی فرستادم و دوباره تماس گرفتم. این بار فردی گوشی را برداشت و بیش از سه دقیقه، به صحبت‌هایم درباره فالون دافا گوش کرد. از این مسئله دریافتم که توهم دنیای انسانی، نباید ما را فریب دهد و باید تمام تلاش خود را بکنیم تا راه‌هایی برای نجات موجودات ذی‌شعور بیابیم.

چند روز قبل، با مأمور پلیسی در شانگهای تماس گرفتم. هنگامی‌که گوشی را برداشت، او را از آزار و شکنجه فالون دافا مطلع کردم. برای مدتی کوتاه به صحبت‌هایم گوش کرد، آنگاه گفت: «بیش از این نمی‌خواهم به صحبت‌هایت گوش دهم» و گوشی را گذاشت. دوباره تماس گرفتم، اما این بار همسرش پاسخ داد و لحن صحبتش کاملاً گستاخانه بود. صدایش را شناختم، بنابراین مؤدبانه گفتم: «متوجه شدم که شما اهل جیائودنگ هستید. ما همشهری هستیم.» اما قبل از اینکه بتوانم حرف دیگری بزنم، گوشی را گذاشت.

پس از اینکه آرام شدم دوباره تماس گرفتم. این بار دختر جوانی جواب داد. با مهربانی به او گفتم: «ما همشهری هستیم. باید مطلب بسیار مهمی را به والدینت بگویم. آیا گوشی را به آنها می‌دهی؟» پاسخ داد: «می‌توانی صحبت کنی. آنها اینجا هستند و گوش می‌دهند.» بنابراین ادامه دادم: «از بیش از ۵۰ تن از مقامات عالی‌رتبه-- ازجمله جیانگ زمین، لو گان، ژو یونگ‌کانگ و بو شیلای–به‌خاطر جنایات‌شان علیه بشریت، شکنجه و نسل‌کشی، در بیش از ۳۰ کشور جهان شکایت شده و آنها تحت پیگرد قانونی هستند. کشورهای بسیاری، برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده به‌دست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را که با مجوز دولت صورت می‌گیرد، محکوم کرده‌اند.»

همانطور که درباره رویداد خودسوزی صحنه‌سازی‌شده میدان تیان‌آن‌من و خروج از جنبش ح.ک.چ صحبت می‌کردم، کل خانواده گوش می‌دادند. عاقبت گفتم: «ما همشهری هستیم و به‌خاطر رابطه تقدیری‌مان است که امروز می‌توانیم با هم صحبت کنیم.» هر سه نفر آنها موافقت کردند از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.

طی این روند، احساس می‌کردم به‌وسیله میدان بسیار نیرومندی از نیک‌خواهی احاطه شده‌ام و استاد مدام خردی به من می‌دادند تا بدانم چه مطالبی را بیان کنم.

روشنگری حقایق با خردمندی

یک بار، من و هم‌تمرین‌کننده‌ای، برای اینکه درباره فالون دافا به مردم بگوییم، بیرون رفتیم. متوجه سه نفر چینی شدیم که در فروشگاهی نشسته بودند و با آنها شروع به صحبت کردیم. طوری به ما نگاه می‌کردند که گویا به ما می‌خندیدند.

به یکی از آنها گفتم: «آیا فکر می‌کنی آنچه که می‌گوییم، خنده‌دار است؟» حالت چهره‌اش به‌سرعت تغییر کرد و پاسخ داد: «نه.» در کنار او نشستم و گفتم: «کسی نمی‌تواند از بارش باران جلوگیری کند. موافق هستی؟» او تأیید کرد. سپس گفتم: «اگر آسمان بخواهد ح.ک.چ را ازبین ببرد، هیچ‌کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، آیا اینطور نیست؟» او دوباره پاسخ داد: «بله.» عاقبت گفتم: «پس باید از ح.ک.چ خارج شوی. تو نمی‌خواهی همراه آن نابود شوی، اینطور نیست؟» پاسخ داد: «نه، نمی‌خواهم» و از پیشگامان جوان خارج شد.

منطقی بودن

یک‌بار وقتی با مأموری در اداره پلیس تماس گرفتم، او به من ناسزا گفت و گوشی را گذاشت. دوباره و دوباره تماس گرفتم، اما طرز برخوردش عوض نشد. با خودم گفتم: «باید منطقی‌تر باشم و نباید تحت تأثیر رفتار مردم عادی قرار بگیرم.»

پس از فرستادن افکار درست، دوباره با او تماس گرفتم. به آرامی گفتم: «مردم در چین فریب می‌خورند. حزب کمونیست فرهنگ سنتی ۵۰۰۰ ساله چین را نابود کرده است. ح.ک.چ می‌خواهد با آسمان و زمین و مردم بجنگد. آنها حتی برای کسب سود و منفعت، دست به برداشت اجباری اعضای بدن افراد زنده زده‌اند. آنچه را که مردم در چین می‌خورند، می‌نوشند و تنفس می‌کنند، تمام آنها اغلب سمی هستند. آینده نوه‌هایمان چه خواهد شد؟ چرا مأموران فاسد همسر، فرزندان و پولشان را به خارج از کشور می‌فرستند؟»

درحالی‌که، آن مأمور به‌آرامی به صحبت‌هایم گوش می‌کرد، میدان انرژی کاملاً صالحی را احساس می‌کردم. ادامه دادم: «فالون دافا قانون بودا است. آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان جنایتی علیه آسمان است! حزب کمونیست مردم را وادار می‌کند که زندگی‌شان را برای حزب قربانی کنند. بسیاری از چینی‌ها اخیراً بیدار شده و از حزب خارج شده‌اند. امیدوارم که با خروج از حزب بتوانید زندگی آرامی داشته باشید.» او موافقت کرد.

پس از گذاشتن گوشی، نفس عمیقی کشیدم و اشک بر صورتم جاری شد. حقیقتاً مشکل است که موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم! اما همیشه راهی برای انجام آن وجود دارد، زیرا ما استاد نیکخواه و بزرگوارمان را داریم که در تمام مسیر به ما کمک می‌کنند.