(Minghui.org) همه مردم به‌جای تغییر خودشان می‌خواهند دیگران را تغییر دهند. هرکسی با خود مدارا کرده و هر چیزی را از دیدگاه خودش بررسی می‌کند. این خودخواهی ناشی از بشر بودن است. بیشتر مردم این‌گونه هستند. برای مردم سخت است به درون نگاه کنند تا در زمان بروز مشکلات متوجه کاستی‌ها یا اشتباهات خود شوند.

اما امروزه، هزاران هزار نفر از مردم ‌به‌ هنگام بروز تضادها به درون خود نگاه می‌کنند تا ببینند چگونه می‌توانند خود را رشد دهند. آنها انگشت اتهام را به‌سمت دیگران نمی‌گیرند. درعوض، به درون نگاه می‌کنند و درنتیجه سازگاری بیشتری با دیگران دارند. محیط آنها صلح‌آمیز و آرام است. در اجتماع امروزه که مبتنی‌بر علایق شخصی است، چه چیزی آنها را به این کار ترغیب می‌کند؟ می‌توانم با افتخار به شما بگویم این فالون دافا است که آنها را متحول کرده است.

هر تمرین‌کننده‌ فالون دافا سعی می‌کند تا رفتارش را بر اساس اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری اداره کند.

استاد بیان کردند:

"وقتی با تضادی روبرو می‌‏شوید، اهمیت ندارد که حق با شما هست یا نیست. شما باید درحال پرسیدن این از خودتان باشید که، 'در این وضعیت چه چیزی در سمت من درست نیست؟ آیا واقعاً امکان دارد این‌طور باشد که در سمت من چیز نادرستی وجود داشته باشد؟' همه‌‏تان باید به این صورت درحال فکر کردن باشید، و اولین فکرتان این باشد که خود را به‌دقت بررسی کنید تا سعی کنید که مشکل را بیابید. هر کسی که به این صورت نیست درواقع تزکیه‌‏کننده واقعی دافا نیست. این یک ابزار جادویی در تزکیه‌‏ی ما است. این یک مشخصه‌‏ی متمایزکننده‌‏ تزکیه‌‏ مریدان دافای ما است. هر چیزی باشد که با آن روبرو می‌‏شوید، اولین فکر باید این باشد که به‌دقت خودتان را بررسی کنید، و این 'نگاه به درون' نامیده می‌‏شود." ("یک مرید دافا چیست؟")

تمرین‌کنندگان اول دیگران را در‌نظر می‌گیرند و تلاش می‌کنند شخص خوبی باشند و حتی بهتر شوند.

مایلم برخی از تجربیاتم را دراین‌خصوص با شما درمیان بگذارم.

قبلاً شخصی زود‌رنج و کوته‌فکر بودم و به‌‌آسانی عصبانی می‌شدم. به شهرت و آبرویم بسیار اهمیت می‌دادم. درباره‌ موضوعات بی‌اهمیت با شوهرم جروبحث می‌کردم و سعی می‌کردم در بحث‌و‌جدل با او پیروز شوم. هر زمان که تضادی پیش می‌آمد، همیشه او را مقصر می‌دانستم. کوته‌نظر و ناشکیبا بودم. اگر برای صرف شام بیرون می‌رفت، بارها با او تماس می‌گرفتم و اگر دیروقت به خانه می‌آمد، پشت‌سرهم نق می‌زدم، و گاهی تا آخر شب به این کار ادامه می‌دادم. نهایتاً هر دوی ما خسته و آزرده می‌شدیم.

در سال ۲۰۰۴ به‌طور جدی تزکیه‌ در دافا را آغاز کردم. جوآن فالون را خواندم و متوجه شدم که چرا مردم رنج‌ها و سختی‌هایی دارند، چگونه هر چیزی رابطه‌ای سببی دارد و به‌وسیله‌ی کارمای ما ایجاد می‌شود.

استاد از هر تمرین‌کننده‌ای می‌خواهد که در هر موقعیتی ابتدا دیگران را درنظر بگیرد. وقتی تمرین‌کنندگان با تضادی مواجه هستند، باید به درون خود نگاه کنند تا دریابند کجا به‌خوبی عمل نکرده‌اند.

استاد بیان کردند:

"... نباید وقتی مورد حمله قرار ‌گرفتید تلافی کنید، یا وقتی توهین ‌شدید جوابش را بدهید- باید استاندارد بالایی را برای خود درنظر بگیرید." (جوآن فالون)

تمرین‌کنندگان باید به این استاندارد برسند و به‌طور پیوسته شین‌شینگ خود را رشد دهند. پس از درک این اصول، براساس الزامات دافا عمل کرده‌ام. وقتی تضادی پیش می‌آید، رویکردم را تغییر می‌دهم و به درون نگاه می‌کنم. فالون دافا مرا به‌طور بنیادی تغییر داده است.

تا آنجا که وقت آزاد دارم، فا را مطالعه می‌کنم و تمرین‌ها را انجام می‌دهم. اصول شرح داده شده در جوآن فالون عمیقاً مرا تحت ‌تأثیر قرار داده و مشوق من بوده‌اند. واقعاً تغییر کرده‌ام.

وقتی شوهرم ارتقاء شغلی گرفت، برای صرف شام بیشتر و بیشتر بیرون می‌رفت. روزی مست بود و راننده‌اش او را به خانه آورد. نه تنها عصبانی نشدم، بلکه پایین رفتم و به او کمک کردم از پله‌ها بالا بیاید. کمکش کردم لباس‌ها و کفش خود را در‌آورد و دراز بکشد. وقتی بالا آورد، آنها را تمیز کردم و ابداً شکایتی نکردم. همواره در فکر این آموزش استاد بودم که مسائل را از زاویه شخص دیگر درنظر بگیرم.

در گذشته اگر شوهرم مست می‌کرد، از او متنفر می‌شدم، از او مواظبت نمی‌کردم و درعوض، با عصبانیت با او رفتار می‌کردم. اما اکنون دافا با تغییری که درمن ایجاد کرده است مرا ملزم می‌کند تا اول دیگران را در‌نظر بگیرم.

شوهرم باید دو یا سه روز و گاهی تمام هفت روز هفته را برای صرف شام بیرون می‌رفت. اما هنوز قادر بودم آرامش خود را حفظ کنم و وظایفم را انجام دهم. به او می‌گفتم که زیاد مشروب نخورد و مواظب خودش باشد، اما درباره‌ این موضوع با او جروبحث نمی‌کردم. دافا کاملاً مرا متحول کرده است.

من فردی بودم که به حفظ آبرو و شهرت بسیار اهمیت می‌دادم. روزی شوهرم در خانه‌ اقوام خود، با صدای بلند مرا سرزنش و به من پرخاش کرد. احساس کردم که در مقابل افراد فامیل آبرویم رفته است. قبلاً با او جروبحث ‌کرده و همه را ناراحت می‌کردم. اما اکنون یک مرید دافا هستم و بر اساس الزامات فالون دافا عمل می‌کنم. تعالیم استاد در ذهن من هستند، پس به درون نگاه می‌کنم.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که مشکل باید از سمت من باشد؛ درغیر این‌صورت، شوهرم این‌طور عمل نمی‌کرد. با او بحث نکردم و او بسیار سریع از آن موضوع گذر کرد. از طریق این رویداد، وابستگی به حفظ آبرو را رها کردم و باعث ایجاد ناراحتی در افراد فامیل نشدم. آنها بسیار تحت تأثیر رفتارم قرار ‌گرفتند.

وقتی شوهرخواهر همسرم به خانه رفت به همسرش گفت: "می‌بینی، با اینکه برادرت چنین رفتاری داشت، زن برادرت کلمه‌ای بر زبان نیاورد. بهتر است تو هم فالون دافا را تمرین کنی." مادرشوهرم این موضوع را بعداً برای من نقل کرد.

روزی دیگر با همسرم به خرید رفتیم. به‌محض اینکه سوار ماشین شدیم، چیزی به او گفتم (به خاطر نمی‌آورم که چه چیزی به او گفتم) و او ناگهان عصبانی شد. فوراً به درون نگاه کردم تا ببینم چه کار کرده‌ام که باعث شد او از کوره در برود.

آرامش خود را حفظ کردم و در پاسخ کلمه‌ای بر زبان نیاوردم. سپس او نیز آرام شد. وقتی از ماشین پیاده شدیم، او در حمل ساک دستی‌ام پیش‌دستی کرد و به‌نظر می‌رسید که از رفتارش بسیار متأسف است. گفت که نباید عصبانی می‌شد. اگر در گذشته این اتفاق می‌افتاد، عصبانیتم برای مدتی طولانی ادامه می‌داشت. اما اکنون این حالت بی‌درنگ ناپدید می‌شود. نگاه به درون ابزاری جادویی است که استاد به ما آموزش داده‌اند تا از آن استفاده کنیم.

فالون دافا هزاران هزار نفر از تمرین‌کنندگان را متحول کرده است. من فقط یکی از آنها هستم. وقتی با تضادهایی مواجه می‌شویم، به درون نگاه می‌کنیم. به‌طور پیوسته گستره ذهن خود را توسعه می‌دهیم و ظرفیت تحمل خود را بالا می‌بریم. میلیون‌ها نفر با تزکیه در دافا خود را تعالی بخشیده‌اند و در اندک زمانی تضادهای بی‌شماری را حل‌‌‌و‌فصل کرده‌اند.

فالون دافا سرزمینی پاک است. از آنجا که با تزکیه در دافا استاندارد اخلاقی خود را رشد داده‌ و قلمروی خود را ترفیع داده‌ام، هر چیزی پیرامون من زیباتر شده است. سلامت خود را به‌دست آورده‌ و بیماری‌هایم، ازجمله اختلال در قاعدگی، درد قفسه‌ی سینه، التهاب گلو و ورم مخاط بینی بهبود یافته‌اند.

فالون دافا مرا تغییر داد و قالب مرا دگرگون ساخت. تبدیل به فرد جدیدی شده‌ام و بدن و ذهنی سالم دارم.

کلمات نمی‌توانند بیانگر قدردانی من از استاد باشند. به پیروی از الزامات استاد ادامه خواهم داد تا فرد خوبی باشم و حتی بهتر شوم.

استاد برای نجاتم از شما متشکرم! با سخت‌کوشی تزکیه خواهم کرد تا لایق نجاتی باشم که به من ارزانی داشته‌اید!