(Minghui.org) همیشه یک وابستگی قوی به ‌نظافت داشته‌ام. دیروز درست بعد از صبحانه شروع کردم به‌تمیز کردن خانه و تمام روز کف خانه را می‌ساییدم. در طول روز به‌جز فرستادن افکار درست،‌ هیچ‌یک ازکارهایی را که یک مرید دافا باید انجام دهد، انجام ندادم. پس از فرستادن افکار درست در ساعت ۶ بعدازظهر احساس خستگی کردم و دراز کشیدم تا استراحت کنم.

به‌محض اینکه دراز کشیدم، سمت راست بدنم دردناک شد، دندان‌های پایینم درد گرفت و در قفسه سینه‌ام درد داشتم. درد آنقدر شدید شد که اشک از چشم راستم جاری شد. در گوش راستم سر و صدا می‌شنیدم، زبانم بی‌حس شد و دست‌هایم می‌لرزید.

استاد بیان کردند:

«تزکیه‌ کردن بی‌نهایت طاقت‌فرسا و بسیار جدی‌ است‌. اگر برای‌ یک‌ لحظه‌ بی‌توجه‌ باشید‌، ممکن است‌ بلغزید‌ و در یک‌ لحظه‌ نابود شوید‌. به‌ همین‌ جهت‌، افکارتان واقعاً باید‌ درست‌ باشد.» (جوآن فالون، سخنرانی ۶)

با یادآوری آموزه‌های استاد دانستم کار اشتباهی بود که به‌خاطر وابستگی وسواسم نسبت به پاکیزگی تمام روزم را صرف تمیز کردن خانه کنم. به‌عنوان یک تمرین‌کننده دافا، از زمان و فرصتی که استاد آن را طولانی‌تر کرده‌اند تا ما مسئولیت‌های‌مان را انجام دهیم، استفاده نکرده بودم. این زمان باید برای از بر کردن فا باشد. همانطورکه بلند ‌شدم، از درد می‌لزریدم.

لباسم را عوض کردم و جوآن فالون را با دقت در دست لرزانم گرفتم. روی زمین زانو زدم و شروع به‌مطالعه کردم. به‌محض اینکه کتاب را باز کردم، ریزش اشکهایم و لرزش دستانم متوقف شد. بعد از چند دقیقه همه دردها ناپدید شدند.

تزکیه بسیار جدی است! به‌محض اینکه افکار و رفتارم از مسیر خارج شدند نیروهای کهن مرا مورد تمسخر قرار دادند. وقتی به‌یاد فداکاری بزرگ و مراقبت پرزحمت استاد افتادم، خجالت کشیدم و شرمسار شدم.

این تبادل تجربه را نوشتم به این امید که به هم‌تمرین‌کنندگانی که با مشکلات مشابه مواجه شده‌اند، کمک کنم.