(Minghui.org) در سال ۲۰۱۱،  درحالی‌که دوره کارآموزی را در یک کارخانه می‌گذراندم، شروع به تمرین فالون دافا کردم. دانشجویان دختر در یکی از آپارتمان‌ها زندگی می‌کردند که مخروبه بوده و لامپ راهروی آن شکسته شده بود. برای آوردن آب گرم از اتاق گرمایش لازم بود از میان یک بخش کوچک جنگلی عبور کرد.

یک شب برای شستشو ‌ به آب گرم نیاز داشتیم اما هیچ کس داوطلب انجام این کار نشد. ازآنجاکه سعی می‌کنم فرد خوبی باشم و به دیگران فکر کنم، برای آوردن آب گرم داوطلب شدم. ترس کاملاً بر من مستولی بود، اما هیچ‌کس نمی‌خواست همراه من بیاید. پس به این فکر کردم که یک تمرین‌کننده هستم و استاد از من مراقبت می‌کنند.

چند لامپ در اتاق گرمایش وجود داشت که راه را برایم روشن می‌کرد.  به وجد آمدم، به سمت نور راه رفتم و به آب گرم دسترسی پیدا کردم. وقتی از کارخانه بازگشتم، شنیدم که لامپ‌ها طبق معمول شکسته بودند. بنابراین، متوجه شدم که استاد مرا تحت مراقبت قرار دادند.

فرد باید بدون اینکه در طلب چیزی باشد کار را به‌خوبی انجام دهد

از سوی مسئولان یک کار طراحی به ما داده شد. بنابراین باید طرحم را همراه با بسیاری از کارهای دیگر به‌طور کامل انجام می‌دادم که شامل آماده‌شدن برای امتحان فارغ التحصیلی بود. بسیاری از هم‌کلاسی‌هایم از سایر افراد درخواست کمک کرده یا از کارهای دیگران کپی‌برداری کردند. ازآنجاکه در دافا تزکیه می‌کنم، از اصل صداقت پیروی می‌کنم، بنابراین تصمیم گرفتم کار طراحی را خودم انجام دهم.

باوجود این همه کار، در سخنرانی‌ها شرکت کردم و به انجام طرح‌هایم پرداختم. درنهایت ترسیم طرح‌ها به‌موقع به پایان رسید. زمان بسیار به آرامی سپری شد و به نظر می‌رسید گویی ساعت‌ها صرف آن کردم. بااین‌حال، وقتی به ساعت نگاه کردم، تنها چند ساعت گذشته بود!

همکلاسی‌هایم یک هفته صرف ترسیم طرح‌ها کردند، اما من آن را تنها طی چند ساعت به انجام رساندم. متوجه شدم که استاد خرد مرا گشوده بودند.

اگر فرد بدون اینکه در طلب جیزی باشد، از اصول فا پیروی کند، فواید غیرمنتظره‌ای در انتظارش خواهد بود.

رشد و پیشرفت علمی

قبل از تمرین دافا، باوجود اینکه به‌سختی کار می‌کردم همیشه نمراتم پایین بود. نمره ریاضی من D بود و نتایج آزمایشاتم از دیگران کپی می‌کردم زیرا برای انجام آنها هیچ سررشته‌ای نداشتم.

زمانی که به تزکیه‌ پرداختم، متوجه شدم که نباید از دیگران کپی کنم. باید بدون هیچ‌گونه طلب، راستگو باشم. بنابراین به‌سختی کار می‌کردم و آنچه را که قرار بود انجام دهم به انجام می‌رساندم.

به‌تدریج، سطح علمی من بهبود یافت. مطالعه مطالب درسی‌ام آسان‌تر شد و سریع‌تر کار می‌کردم. در طول تحصیلات تکمیلی، پیوسته موفق به دریافت بورسیه می‌شدم و درنهایت یک بورس تحصیلی کامل از یک دانشگاه خارج از کشور دریافت کردم.

این استاد بودند که تمام طول مسیر مرا راهنمایی کردند. مادامی‌که وابستگی‌ها را رها می‌کردم، همه کارها به‌خوبی انجام می‌شد.

نوشتن پایان‌نامه فارغ‌التحصیلی

همانطور که پایان‌نامه فارغ‌التحصیلی‌ام را می‌نوشتم، متوجه خطاهایی در محاسباتم شدم. اما باتوجه به تاریخ مقرر برای تحویل آن، زمان اندکی برای تصحیح خطاها داشتم. ازآنجاکه باید راستگو باشم، برنامه‌های کامپیوتری‌ام را مورد بررسی قرار دادم، کاری که انجام آن معمولاً چند ماه طول می‌کشد. در همان زمان باید برای دانشگاه‌های خارج از کشور تقاضا می‌دادم. همه کارها با هم پیش آمدند و من روز و شب کار کردم. بسیار تحت فشار بودم.

زمان به‌سرعت سپری می‌شد. تاریخ ارائه پایان‌نامه نزدیک‌تر می‌شد اما هنوز محاسباتم اشتباه بودند. فقط یک هفته وقت داشتم، یا باید نتایج جعلی را در پایان‌نامه قرار می‌دادم یا برنامه‌ام را مجدداً بررسی می‌کردم. می‌دانستم که اگر نتوانم آن را اصلاح کنم، قادر به گرفتن مدرک فارغ‌التحصیلی‌ام نخواهم بود.

فای استاد را به یاد آوردم: «ما این همه با او درباره تزکیه شین‌شینگ صحبت می‌کنیم، اما هنوز هم وقتی در بین مردم عادی است مثل معمول رفتار می‌کند. او معتقد است که مزیت‌های واقعی و ملموس در دسترس او عملی هستند و در طلب آنها است. فایی که معلم  به آنها آموزش داد به نظر قابل قبول می‌آید اما نمی‌تواند پیروی شود.» («جوآن فالون»)

مردم اطرفم شاهد بودند که به مدت بیش از یک ماه، تمام کارهای لازم را انجام دادم. برخی از همکلاسی‌هایم از اینکه آزمایشم را دوباره تکرار کردم مرا مورد استهزاء قرار می‌دادند و برخی دیگر سعی می‌کردند مرا متقاعد کنند که همان نتایج جعلی را مورد استفاده قرار دهم. اما من مصمم بودم که برنامه‌ام را کنترل کنم. سرانجام خطا در برنامه را پیدا کرده و آن را اصلاح کردم. کار پایان‌نامه را در زمان مقرر به پایان رساندم.

در پایان، به‌خاطر تلاشم، نمرات بالایی را کسب کردم و با افراد هم‌سن خود فارغ‌التحصیل شدم.

استاد بیان کردند: «وقتی درحال گذر از رنجی وحشتناک یا وضعیتی بحرانی هستید، این را امتحان کنید. وقتی تحمل آن سخت است، سعی کنید آن را تحمل کنید. وقتی به نظر می‌رسد انجام آن غیرممکن یا سخت باشد، امتحان کنید و ببینید می‌توانید چه‌ کار کنید. وقتی واقعاً بتوانید آن را انجام دهید، درست مثل آن مسافر خسته و فرسوده، سایه درختان بید، غنچه گل‌ها و محلی که سرم را روی آن بگذارم را خواهید دید!» (« جوآن فالون »)

این کاملاً درست است. اگر فرد از اصول فا پیروی کند، استاد به کمک می‌کنند تا موفق شود.