(Minghui.org) برای نوشتن این تبادل تجربه مدت زیادی تردید داشتم، اما سرانجام شجاعت انجام این کار را پیدا کردم. امیدوارم تجربه‌ام برای هم‌تمرین‌کنندگان هشداری باشد تا آنها اشتباه مرا تکرار نکنند.

قبل از شروع تمرین فالون دافا، در کار موسیقی پاپ بودم و این وابستگی را در تمرین دافا نیز ادامه دادم. شوهرم که دافا را تمرین نمی‌کند، هرروز تلویزیون را روشن و کانال پخش موسیقی را نگاه می‌کند. از این رو وقتی از سر کار به خانه بازمی‌گشتم فقط به چیزهایی گوش می‌دادم که او انتخاب می‌کرد. این شکاف و نقطه‌ضعفی بود که شیطان فوراً آن را کشف کرد.

اغلب در طول مطالعۀ فا به خواب می‌رفتم و در هنگام فرستادن افکار درست احساس خواب‌آلودگی داشتم. از این‌رو، شب‌ها قهوه می‌نوشیدم تا بتوانم بیدار بمانم. اما بعداً فکر کردم که این کار شبیه مصرف دارو است. نمی‌توانستم بفهمم چرا تا این حد خواب‌آلود بودم.

ماه مارس گذشته یک شب که در نیمه‌ شب درحال فرستادن افکار درست بودم به خواب رفتم. احساس کردم که پشتم ناگهان سفت شد و سر یک مار از سمت چپ سعی می‌کرد وارد بدنم شود. درحالیکه افکار درست می‌فرستادم سرش را محکم نگه داشته بودم. این مرا بیدار نگه داشت.

این رویداد چند روز تکرار شد. گاهی اوقات، آن به شکل مار بوآ ظاهر می‌شد و هنگام حرکت، صدایی ایجاد می‌کرد. آن بسیار ترسناک بود.

پس از آن، فکر کردم که این جانور کوچک توسط موسیقی پاپ به‌سمت من جلب شده است. از آن لحظه، دیگر به موسیقی پاپ گوش ندادم. در نتیجه به تجربه این صحنه ترسناک خاتمه دادم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/1/16/154822.html