(Minghui.net) اخیراً برخی از تمرین‌کنندگان در وضعیت تزکیه ضعیفی بوده‌اند، مکرراً دچار حوادث و علائم بیماری شده‌اند. مایلم درکم را از این مسئله، به‌عنوان یک یادآوری دوستانه، با تمام تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم.

دو روز قبل، من و تمرین‌کننده دیگری، به دیدار یک تمرین‌کننده سالمند رفتیم. او در منطقۀ بسیار دورافتاده‌ای زندگی می‌کند و مدتی بود که برای گرفتن هفته‌نامه‌اش مراجعه نمی‌کرد. او به تمرین‌کننده دیگری گفته بود که باتوجه به بینایی ضعیفش، دیگر نمی‌تواند مجله را بخواند. در ماه گذشته زمین خورده بود. در ابتدای سال، بدنش قرمز و متورم نیز شده بود. وضعیت تزکیه‌اش نیز خوب نبود.

چند بار برای تبادل تجربه به منزلش رفتم. متوجه شدم که وابستگی قوی به غذاهای خوشمزه دارد. همچنین علاقه‌مند به نوشیدن چای بسیار غلیظ است، با برگ‌های چایی که نیمی از فنجانش را پر کرده باشد. افکارم را درباره این مطلب با او به‌اشتراک گذاشتم و گفت که وابستگی‌اش را به غذا و نوشیدنی رها می‌کند. از آن به‌ بعد، فقط آب می‌نوشید. به‌سرعت سلامتی‌اش را به‌دست آورد و بهبود یافت.

این تمرین‌کننده سالمند، چند بار تحت آزار و شکنجه قرار گرفت. وقتی به بازداشتگاه و اردوگاه کار اجباری فرستاده ‌شد، حداکثر سعی خود را می‌کرد که افکار درستش را حفظ کند. هنگامی که در اردوگاه کار اجباری بود، یکی از نگهبانان فریاد کشید: «شما که فالون گونگ را تمرین ‌می‌کنید، همیشه می‌گویید: "فالون گونگ خوب است." حالا چه کسی جرأت دارد درباره اینکه چگونه از مزایای تمرین فالون گونگ بهره‌مند شده صحبت کند؟»

همه ساکت بودند تا وقتی که این تمرین‌کننده بلند شد و گفت: «زمانی به بیماری شدید قلب، روماتیسم و سایر بیماری‌ها مبتلا بودم. پس از تمرین فالون گونگ، بیماری‌هایم ناپدید شدند.»

نگهبان ترتیبی داد تا شخصی که فالون گونگ را انکار کرده بود، سعی کند این تمرین‌کننده سالمند را تشویق کند تا او نیز فالون گونگ را نفی کند. درعوض تمرین‌کننده سالمند افکار درست تمرین‌کننده سابق را دوباره بیدار کرد و این شخص به تزکیه بازگشت. نگهبان دوباره برایش دردسری ایجاد نکرد.

این تمرین‌کننده سالمند، پس از اینکه از اردوگاه کار اجباری آزاد شد، کاری در مرکز شهر پیدا کرد. او با سایر تمرین‌کنندگان زندگی می‌کرد و همگی آنها کوشا بودند. همه با استفاده از تلفن همراه روشنگری حقیقت می‌کردند. متأسفانه دو سال قبل، این تمرین‌کننده شغلش را از دست داد و به زادگاهش بازگشت. او از گروه جدا شد و در تزکیه سهل‌انگاری کرد. به‌تدریج برایش مشکلاتی پیش آمد.

وقتی به خانه‌اش رسیدیم، متوجه شدیم که اکثر برنامه‌های تلویزیون را تماشا می‌کند و باغچه حیاط منزلش پر از علف یا گیاهانی است که بیش از حد رشد کرده بودند. او گربه‌ای را از بچگی بزرگ کرده و نگهداری می‌کرد. سال گذشته چند بار از او خواستم گربه را بیرون کند، چون ما تمرین‌کننده هستیم. او تقریباً موافقت کرد، اما گربه هنوز در آنجا بود.

او گفت پسرش، پس از سال نو، برایش ترتیبی داده تا تحت معاینه پزشکی رایگان قرار بگیرد. او این معاینه را انجام داد، چون فکر می‌کرد بیماری ندارد و مهم نبود اگر تحت معاینه قرار می‌گرفت. اما، پزشک گفت که دیابت شدید دارد. خانواده‌اش از او خواستند تا جایی که ممکن است هرچه زودتر در بیمارستان بستری شود و آن را درمان کند، زیرا بیماری دیابت در خانواده‌شان ارثی بود و تعدادی از بستگانش براثر این بیماری فوت کرده بودند.

به ما گفت ممکن است سال آینده بمیرد. غافلگیر شدیم و گفتم: «چگونه می‌تواند یک تزکیه‌کننده بیمار شود؟ آیا تو خودت در طلب بیماری نیستی؟»

او پاسخ داد: «می‌دانم منظورتان چیست. اما از سال گذشته، همیشه در پاهایم احساس سرما می‌کردم، حتی در فصل تابستان. قند خونم را چند بار اندازه گرفتند و همیشه بالا بوده است. در تمام طول روز احساس گیجی می‌کردم. تو باید حقایق را باور کنی.» می‌توانستم از سخنانش دریابم که احساس پیری می‌کند و باور دارد طولی نخواهد کشید که خواهد مرد.

ما سخنان استاد را به او یادآوری کردیم:

«بگذارید نمونه‌ای برایتان بیاورم. در بودیسم، گفته شده است که هر پدیده‌ای در جامعه بشری توهم و غیر واقعی است.» جوآن فالون

همچنین به او یادآوری کردیم علائمی که به آنها اشاره می‌کند توهمی بیش نیست که از وابستگی‌های بشری‌اش ناشی می‌شوند. صدها سال قبل، تزکیه‌کنندۀ افسانه‌ای دائوئیست، ژانگ سان‌فنگ، وقتی 70 ساله بود شروع به تمرین تزکیه کرد و تا 130 سال زندگی کرد. او نیز 70 سال داشت و تمرین تزکیه راه بزرگ را انجام می‌داد.

پرسیدیم هر چند وقت یک بار سه کار را انجام می‌دهد. او گفت هر روز فقط، یک پاراگراف از فا را مطالعه می‌کند. معمولاً روزانه فقط دو یا سه بار افکار درست می‌فرستد و افکار درست نیمه شب را از قلم می‌اندازد. هر روز بسیار کار می‌کند، کنجد، بادام زمینی و سبزیجات می‌کارد.

گفتیم: «محیط تزکیه‌ات بسیار خوب است! وقت کافی داری و کسی با تو مداخله نمی‌کند. می‌توانی برای تزکیه از این فرصت استفاده کنی اما وقتت را تلف می‌کنی. آیا مسیر اشتباهی را درپیش نگرفته‌ای؟»

او همچنین مطلبی را بیان کرد که ما شوکه شدیم و دریافتیم که درباره استاد تردید دارد. گفتم: «استاد منتظر ما هستند که خودمان را تزکیه کنیم و افراد بیشتری رانجات دهیم. چگونه می‌توانی درباره استاد تردید داشته باشی؟»

استاد بیان کردند:

«اگر هنوز به‌طور بنیادی در فا ثابت‌قدم نباشید، هر چیز دیگر تحقق‌ناپذیر است.» ("برای چه کسی تزکیه می‌کنید؟" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

به‌نظر می‌رسید پس از تبادل تجربه، او بیدار شده است.

در راه بازگشت، تمرین‌کننده‌ای دیگر رازی را درباره خودش برایم بیان کرد. او گفت که وقتی استاد لی به تمرین‌کنندگان آموزش ‌دادند که حروف خاصی را در کتاب‌های دافا تغییر دهند دچار شک و تردید شدم. با خودم فکر می‌کردم: «یک موجود آسمانی باید همه چیز را بداند و قادر به انجام هر کاری باشد. چرا یک موجود خدایی به ما نیاز دارد که حروف را تغییر دهیم؟ او گفت که نمی‌تواند این مسئله را بپذیرد.

به او گفتم، به درک من تغییر حروف ممکن است خودش آزمونی باشد: این آزمون که آیا به استاد باور داری و آیا آنچه را که استاد می‌گویند انجام می‌دهی. استاد باید نظم و ترتیب خودشان را داشت باشند.

افکار هردوی این تمرین‌کنندگان را با تمرین‌کننده دیگری به‌اشتراک گذاشتم. آن تمرین‌کننده گفت: «هزاران دلیل برای شخص وجود دارد که تزکیه نکند. اما، فقط یک دلیل برای تزکیه کردن وجود دارد و آن باور استوار به استاد است و انجام کارهایی که استاد از ما خواسته‌اند.

«یک تزکیه‌کننده حقیقی تمام راه تا پایان مسیر را تزکیه خواهد کرد، مهم نیست در کجا زندگی می‌کند، در چه موقعیتی قرار دارد و آیا به‌تنهایی تزکیه می‌کند یا در گروه تزکیه می‌کند. آن تمرین‌کنندگانی که کوشا نیستند، افکار بشری‌ای دارند که در طول بیش از هزاران سال شکل گرفته است. به‌محض اینکه در تزکیه‌شان سستی کنند، نیروهای کهن از آن شکاف‌ها بهره خواهند برد.

آن هنوز مسئله‌ای از باور به استاد و دافا است. آزمون‌ها می‌توانند در هر لحظه‌ای اتفاق بیفتند. فقط با مطالعه بیشتر فا، می‌توانیم افکار درست‌مان را تقویت کنیم و آزمون‌ها را با موفقیت بگذرانیم. تشویق یکدیگر نیز بسیار مهم است.»

لطفاً اگر مطلب نامناسبی وجود دارد، تذکر دهید.