(Minghui.org) اکتبر ۲۰۱۵ بود و من با تمرین‌کننده دیگری در محوطه ایستگاه راه آهن گوانگژو ایستاده بودیم. ما دو نفر ایام بسیار دشواری را پشت سر گذاشته بودیم. با دیدن سه مأمور پلیس که به‌سمت ما ‌آمدند و دوستم را بازداشت کردند شوکه شدم.

درحالی که گیج بودم و نمی‌دانستم که دقیقاً چه‌ اتفاقی افتاده است، متوجه شدم که ما تحت نظر و تحت تعقیب بودیم.

شکافی بزرگ

نمی‌دانستم که چگونه این اتفاق افتاد. سپس، به‌یاد ماجرایی افتادم که چند روز قبل رخ داده بود. همسرم به من گفت که یکی از لوله‌های آب در خانه نشتی دارد. مبلغ قبض آب ماهانۀ ما که معمولاً حدود ۷۰ یوان بود بیش از ۲۰۰۰ یوان شده بود.

این موضوع باعث آگاهی من شد و احساس کردم که باید نقطه‌ضعفی در تزکیه‌ام وجود داشته باشد. در سطح، ما یک نشتی شدید آب داشتیم و یک منبع با ارزش در حال تلف شدن بود. مطمئن بودم که استاد به من هشدار می‌دادند که کاستی بزرگی در تزکیه‌ام وجود دارد.

این موضوع موجب شد که در خانه بمانم و به‌درون نگاه کنم. مرتکب چه اشتباهی شده بودیم؟ سالهای زیادی بود که آن هم‌تمرین‌کننده را می‌شناختم. او با جدیت فا را مطالعه و تزکیه می‌کرد.

هر زمان که مشکلی وجود داشت، او همیشه آماده بود تا به‌درون نگاه کند. به‌ویژه اینکه او خود را به‌عنوان مرید دافا وقف انجام سه کار کرده بود. پس چرا با چنین سختی و محنت بزرگی مواجه شدیم؟

هم‌تمرین‌کنندگان به کمک آمدند

سایر تمرین‌کنندگان آمدند و به من کمک کردند. برای مطالعه فا نزد من می‌آمدند و در جستجو برای کشف علت این ماجرا مرا مورد حمایت قرار دادند. به‌درون نگاه کردم و برای فروپاشی شیطان افکار درست فرستادم.

متوجه وابستگی‌ و کاستی‌های بسیاری شدم. مانند نداشتن ذهن آرام هنگام مطالعۀ فا و وابستگی‌ به ذهنیت‌های بشری، مانند شهوت و غیره. با این وجود، هنوز به‌نظر می‌رسید کاستی و شکاف بزرگ پنهانی وجود دارد.

تمرین‌کننده‌ای پیشنهاد کرد که من به‌درون نگاه کنم تا ببینم که آیا کاری انجام داده‌ام که با فا مداخله کرده باشد. این نظر او مرا غافلگیر کرد. به‌‌طور جدی از خودم پرسیدم: «آیا واقعاً نتوانسته‌ بودم مطابق با اصول دافا باشم؟»

اختلال در فا

سپس یادم آمد که مدت کوتاهی پس از انتشار اشعار استاد در کتاب هنگ یین ۳ چقدر مشتاق آن بودم. من یک نوازنده حرفه‌ای هستم و همیشه مشتاقم تا در استودیوی ضبط در منزلم آهنگ بسازم.

تصمیم گرفتم برای آن اشعار آهنگ بسازم. به‌خاطر وابستگی احساسی به خودنمایی از خوشحالی روی پاهایم بند نبودم و دربارۀ کاری که قرار بود انجام دهم دائم فکر می‌کردم. البته، به‌خوبی آگاه بودم که هیچ کسی نمی‌تواند روی اشعار استاد موسیقی بگذارد، اما من آن را نادیده گرفتم. فکر کردم که این تنها برای سرگرمی خودم است و آن را به کسی نمی‌دهم.

اما تصمیم گرفتم تا آهنگ ساخته‌شده را به وب‌سایت مینگهویی ارسال کنم به امید اینکه آن تأیید شود و مورد قدردانی قرار گیرد.

معتقد بودم که با نواختن موسیقی روی این اشعار از مزایای آن بهره‌مند می‌شوم و کمک می‌کند تا فا را بیاموزم و کلام استاد را از بر کنم. آن فکر ظاهراً خالص، ساده و بی‌عیب بود اما در واقع، من میل عمیق پنهانی داشتم که باعث اختلال در فا می‌شد و مرا بر آن می‌داشت که بزرگترین خطر زندگی‌ام را انجام دهم.

همچنین یادم آمد که از تمرین‌کننده‌ای که بازداشت شده بود، خواسته بودم که آهنگ‌هایی را که ساخته بودم، بخواند و بنوازد. او با خوشحالی و به‌خاطر راحتی، آهنگ‌ها را در تلفن همراهش دانلود کرد. اگر چه بعداً از او خواستم تا در اسرع وقت آنها را پاک کند. اکنون متوجه می‌شوم که رفتارمان معقول نبود و با فا مداخله می‌کرد.

متوجه شدم که این مسئولیت من بود که این اشتباه را تصحیح کنم. من نه تنها تمام نت‌های موسیقی و فایل‌های صوتی ذخیره شده بر روی کامپیوترم را پاک کردم، بلکه آنهایی را که بر روی کامپیوتر آن هم‌تمرین‌کننده در منزلش ذخیره شده بود را هم پاک کردم.

درسی بزرگ پس از ضرری زیاد

هر دوی ما از شغل‌مان اخراج شدیم و نتوانستیم کاری پیدا کنیم. از نظر مالی در مضیقه بودیم. تصمیم گرفتیم با آهنگسازی و ضبط آن در خانه درآمد کسب کنیم.

بیش از ۱۰۰ هزار یوآن به‌عنوان سرمایه راه‌اندازی قرض گرفتیم، اما زمانی که پلیس دوستم را بازداشت کرد، آن مبلغ را توقیف کرد. او وجوه را به حساب بانکی خود منتقل کرده بود. در نتیجه، مسئولین موفق شدند ازکارت اعتباری‌اش به‌عنوان مدرک برای درست کردن پاپوش استفاده و او را به زندان محکوم کنند.

به‌خاطر این اعمال بد جدی و خطرناکم که برای اختلال در فا انجام داده بودم، عمیقاً پشیمان و نادم بودم. من نتوانستم مطابق انتظارات استاد رفتار کنم.

همانطور که از خودم می‌پرسیدم که چرا من چنین اشتباهات جدی را بارها و بارها انجام دادم، درد شدیدی در قلبم وجود داشت. چه‌چیزی مرا به انجام اشتباهات این‌چنینی سوق می‌داد؟

پیدا کردن ریشه مشکل

پس از بازگشت به خانه، چند مقالۀ استاد را مطالعه کردم: «ضربه شدید» و «همیشه به‌خاطر داشته باشید» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱ و همچنین مقالۀ «ارائه سخنرانی ایجاد اختلال در فا است» را که توسط هیئت تحریریه مینگهویی منتشر شده بود.

به‌تدریج متوجه شدم که این رفتار بد من با رفتار بد آن افرادی که دربارۀ فا سخنرانی می‌کنند و هنگام صحبت استاد یادداشت‌برداری، ضبط، یا ضبط ویدیویی انجام می‌دهند ،هیچ تفاوتی ندارد. استاد بیان کردند که انجام هر یک از این کارها ایجاد اختلال در فا است.

ریشه مشکل این بود که من نتوانستم فا را با جدیت مطالعه کنم یا فا را به قدر کافی جدی بگیرم.

استاد بیان کردند:

«تزکیه موضوع خود شما است و این تصمیم خود شما است که در طلب چه چیزی هستید. افراد عادی هد دو سرشت اهریمنی و سرشت بودایی را دارند. به محض این‌که ذهن یک شخص درست نباشد، سرشت اهریمنی قابل اجرا خواهد بود. اجازه دهید مجدداً به شما بگویم که یک غریبه هرگز نمی‌تواند به فا آسیب برساند. فقط شاگردان می‌توانند به فا آسیب برسانند. این‌را به خاطر بسپارید!» («ثبات فا» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)

به‌قدری شرمسار بودم که نمی‌توانستم خودم را ببخشم. این درس بزرگی بود. ما نمی‌توانیم هر کاری را که مایلیم بر طبق خواسته‌ها و احساسات شخصی‌مان انجام دهیم. زیرا فا با وقار و با قداست است.

به‌تدریج متوجه این نکته نیز شدم که وظیفه یک مرید دافا به‌جای اعتباربخشی به خود براساس انگیزه‌های فردی، حمایت از دافا است.

به‌عنوان یک مرید دافا، آموزه‌های استاد را در قلبم نگه می‌دارم و سه کار را به‌خوبی انجام می‌دهم. تلاش می‌کنم که هرروز کار درست را انجام دهم تا مطابق انتظارات استاد باشم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/2/24/155686.html