(Minghui.org) من در سال ۲۰۰۰ شروع به تمرین فالون گونگ کردم. با مراقبت استاد و کمک سایر تمرین‌کنندگان، با عزمی راسخ مسیرم را پیموده‌ام. صمیمانه از استاد به‌خاطر مراقبت نیک‌خواهانه ایشان سپاسگزاری می‌کنم.

اقبال خوبی داشتم که با فالون گونگ روبرو شدم

وقتی در ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ فالون گونگ را در چین ممنوع کردند، تمرین‌کننده نبودم، اما وقتی با صدای بلند گفتم: «حزب کمونیست به‌خاطر محبوبیت فالون گونگ به آن حسادت می‌کند. فالون گونگ خوب است و بنابراین باید مجاز باشد.»، خودم را به دردسر انداختم.

رئیسم شک کرد که من یک تمرین‌کننده فالون گونگ هستم و از من در این خصوص سئوال کرد. گفتم که شاید پس از بازنشستگی‌ام فالون گونگ را تمرین کنم. اغلب ثابت شده است که بعد از اینکه جنبش‌های سیاسی‌ای مانند انقلاب فرهنگی مصیبت‌بار روی دادند، اشتباه بودند.

پس از آن اغلب با تمرین‌کنندگان روبرو می‌شدم. آنها درباره خوبی این تمرین به من می‌گفتند و اینکه این روش سلامتی‌ فرد را به‌نحو فوق‌العاده‌‌ای بهبود می‌بخشد. این گفته‌ها مرا تشویق کرد که این تمرین را امتحان کنم چون قرار بود که تحت عمل جراحی سنگ کیسه صفرا قرار بگیرم. از بیماری‌های دیگری نیز رنج می‌بردم مانند سوء‌هاضمه غیرعادی مزمن، کم‌کاری کلیه، گردن‌درد، درد شانه و دیسک فتق در پشتم.

آن‌شب جوآن فالون را خواندم و خیلی خوب خوابیدم. در کمتر از دو ماه بعد از شروع تمرین، تمام بیماری‌هایم ناپدید شدند. پوستم نرم و لطیف شد و احساس سبکی در بدنم می‌کردم. طی ۱۵ سال گذشته یک قرص هم نخورده‌ام. به‌نظر جوان‌تر می‌آیم. حقیقتاً به‌خاطر نجاتم از استاد تشکر می‌کنم.

از آنجاکه آنقدر زیاد از این تمرین کسب کرده بودم، می‌خواستم نیک‌خواهی استاد را با سایرین به‌اشتراک بگذارم. وقتی سایر تمرین‌کنندگان برای روشنگری حقیقت بیرون می‌رفتند تا درباره این تمرین و آزار و شکنجه به مردم بگویند، به آنها می‌پیوستم.

همواره این سخنان استاد را در ذهنم داشتم:

«نیروهای کهن جرأت ندارند جلوی روشنگری حقیقت ما یا نجات موجودات ذی‌‌‏شعور را بگیرند. آن‌‌‏چه کلیدی است این است که وقتی کارها را به انجام می‌‌‏رسانید به آن‌‌‏ها اجازه ندهید از شکاف‌ها در وضعیت ذهنی‌‌‏تان سوءاستفاده کنند.» (آموزش فا در کنفرانس ۲، آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۲ در بوستون)

مرد ۶۰  ساله‌ای که خرید کرده بود

یک روز مردی را که بیش از ۶۰ سال سن داشت در‌حال حمل یک کیسه برنج دیدم. از او قیمت برنج را پرسیدم. با هم درباره محصولات تقلبی در بازار، از الکل تقلبی تا شیر خشک بچه فاسد شده و برنج صحبت کردیم. آن مرد گرم صحبت شده بود، بنابراین بیشتر درباره فساد اخلاقی و آزار و شکنجه فالون گونگ صحبت کردم. درباره جنبه‌های مشکوک رویداد خودسوزی با او صحبت کردم و اینکه چگونه به‌روشنی استدلال شده است که کل آن رویداد صحنه‌سازی شده است.

با نکاتی که اشاره کردم موافق بود بنابراین از او خواستم که برای ایمنی خودش از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شود. موافقت کرد.

رئیس یک کمیته امور زنان

یک روز که از کنار یک بازار محلی عبور می‌کردم، سبد خانمی خراشی بر من انداخت. با لحنی دوستانه و طنز‌آمیز گفتم: «داشتید مرا زخمی می‌کردید. اگر برای سی‌تی اسکن به بیمارستان بروم، ۴۰۰ یوآن برای شما هزینه خواهد داشت.»

درباره اینکه چقدر هزینه‌های بیمارستان بالا است صحبت کردیم. ماجرای خانمی را برایش تعریف کردم که درمان‌های پزشکی پرهزینه‌ای به‌کار برده بود که بی‌اثر بودند، و بیماری‌اش کمی پس از شروع تمرین فالون گونگ ناپدید شد. گفتم که فالون گونگ پیش از شروع آزار و شکنجه بسیار محبوب بوده است.

از طریق مکالمه‌ای که داشتیم فهمیدم که او رئیس کمیته امور زنان در روستایش است و خواستم تا الحاد را از ذهنش پاک کنم. گفتم که بسیاری از مقامات ح.ک.چ رده‌بالا برای عبادت به معبد می‌روند، اما نمی‌گذارند که سایرین به بوداها یا خدایان باور پیدا کنند.

برایش توضیح دادم که گرچه تازه همدیگر را ملاقات کرده‌ایم، برایش آرزو می‌کنم که زندگی خوبی داشته باشد. ابراز امیدواری کردم که برای نجات خودش از ح.ک.چ خارج شود. او موافقت کرد و ابراز تشکر کرد.

دو دانشجوی پزشکی

با دو دانشجوی پزشکی در پارک روبرو شدم و سعی کردم به آنها درباره آزار و شکنجه بگویم. آنها گفتند که باور نمی‌کنند. فهمیدم که برای گشودن قلب‌شان باید سیاستم را تغییر دهم.

به آنها گفتم که افرادی که به خدایان و بوداها باور دارند منفعت‌های بسیاری کسب می‌کنند. گفتم که چطور پس از اینکه شروع به تمرین کردن فالون گونگ کردم سلامتی‌ام را دوباره به‌دست آوردم و چگونه پانزده سال است که بدون مصرف هیچ دارویی سالم و تندرست بوده‌ام. آنها تحت تأثیر قرار گرفتند.

گفتم که قدر زندگی‌شان را بدانند و باور به اینکه «فالون دافا خوب است»، برای‌شان آینده خوبی را خواهد آورد. خارج شدن از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن، آنها را در خلال این فاجعه بزرگ ایمن نگاه خواهد داشت. هر دو موافقت کردند که از لیگ جوانان کمونیست و پیشگامان جوان خارج شوند.

وقتی هنگام روشنگری حقیقت به مردم هم‌سو با فا باشم، استاد مردم را به‌سوی من هدایت می‌کنند. من نیز سرشار از خردمندی خواهم بود و کلام درست بر زبانم می‌آید.

به مطالعه خوب فا با ذهنی آرام ادامه می‌دهم و همیشه به‌درون نگاه می‌کنم تا به‌خوبی تزکیه کنم و موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/1/11/154753.html