(Minghui.org) صبح روز 31 اکتبر 2017 وقتی خانم شو شیولان با دوچرخۀ خود به منطقۀ مسکونی شیائویو وارد می‌شد، یک ماشین پلیس او را متوقف کرد. او تازه تقویم‌های رومیزی حاوی اطلاعات فالون گونگ را در نزدیکی پارک گای‌ژو توزیع کرده بود. مأموری از ادارۀ پلیس دونگ‌چنگ از او خواست که سوار اتوموبیلش بشود اما خانم شو امتناع ورزید و گفت که می‌خواهد با دوچرخۀ خودش به خانه برود.

آن مأمور چند مأمور دیگر از ادارۀ پلیس گولو را خبر کرد تا خانم شو را به زور سوار خودروی مزبور کنند. مرد مسنی که در بین ناظران بود گفت: «آیا این خانم مسن کسی را کشته است؟ یا چیزی دزدیده است؟ چرا او را بازداشت می‌کنید؟»

خانم مسن دیگری فریاد زد: «چرا با فرد مسنی مانند این خانم این‌گونه رفتار می‌کنید؟ اگر مردم تقویم رومیزی بخواهند، می‌گیرند. اگر نخواهند، نمی‌گیرند. چرا او را بازداشت می‌کنید؟» مأمور خانم شو را به زور سوار خودرواش کرد و او را به ادارۀ پلیس گولو برد.

یک مأمور زن او را تفتیش کرد و یک اسکناس 115 یوآنی را توقیف کرد که کسی روی آن اطلاعاتی دربارۀ فالون دافا نوشته بود. همچنین فهرستی از افرادی که خانم شو به آنها کمک کرده بود تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند را توقیف کرد. خانم شو به مردم کمک می‌کرد تا عضویتشان در ح.ک.چ را ترک کنند زیرا آن فالون دافا را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد.

یک مأمور مرد میانسال گفت: «شما نمی‌دانید که فالون دافا یک مذهب شیطانی است؟»

خانم شو پاسخ داد: «قانون اساسی بیان می‌کند که چهارده مذهب شیطانی وجود دارد اما فالون دافا در این لیست نیامده است. جیانگ زمین آزار و شکنجه علیه فالون دافا را آغاز کرد. فالون دافا به مردم می‌آموزد که افراد خوبی باشند. این ح.ک.چ است که یک مذهب شیطانی است. من فرد خوبی هستم. یک ماشین به من برخورد کرد اما درخواست خسارت نکردم. یک تلفن همراه پیدا کردم و آن را به صاحب اصلی‌اش بازگرداندم. من به مردم حقیقت را دربارۀ فالون دافا می‌گویم تا آنها فریب ح.ک.چ را نخورند.»

مأمور مرد از سایر افراد حاضر پرسید: «آیا مأمور از ادارۀ پلیس دونگ‌چنگ گفت که چرا او بازداشت شده است؟» آنها گفتند که او نگفت و فقط این خانم را از ماشینش پیاده کرد و رفت.

یک مأمور جوان گفت: «چه کسی می‌خواهد با او سروکار داشته باشد؟ بگذار برود!» در حدود ساعت 11 صبح مأمور مرد به خانم شو اجازه داد تا با خواهرزاده‌اش تماس بگیرد. خواهرزاده‌اش او را به خانه برد.