(Minghui.org) استاد بیان کردند:

«مطالعۀ گروهی فا چیزی است که برای همه به‌جای گذاشته‌ام و تمرین گروهی چیزی است که برای همه به‌جای گذاشته‌ام. بنابراین هر کسی که در خطر آزار و اذیت شدید نیست، مخصوصاً افرادی که هر جایی خارج از چین زندگی می‌کنند، باید به این شکل عمل کنند. هیچ دلیلی وجود ندارد این کار را انجام ندهید، چراکه آن به این موضوع مربوط است که انسان‌های آینده فا را کسب کنند و تزکیه کنند. بنابراین، تمرین گروهی و مطالعۀ گروهی چیزهایی نیستند که بتوانید بدون آنها عمل کنید.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶»)

دو تمرین‌کننده به نام‌های یوان و وو بعد از مطالعه این آموزۀ استاد، تصمیم گرفتند به سایر تمرین‌کنندگان در منطقه‌شان که از الزامات فا دور افتاده بوداند، کمک کنند. برخی که در مطالعه گروهی فا شرکت نمی‌کردند، بسیار مشغول کار شده بودند، خودشان مطالعه می‌کردند، در تزکیه سست شده بودند و نمی‌توانستند بر مشکلات شخصی‌شان غلبه کنند. برخی به‌خاطر وابستگی به ترس در مطالعات گروهی شرکت نمی‌کردند.

یوان دو هماهنگ‌کننده را یافت و افکارش را با آنها درمیان گذاشت. همه از ایده کمک به آن تمرین‌کنندگان حمایت کرده و وظایف را بین خودشان تقسیم کردند.

راه‌اندازی مطالعه گروهی برای تمرین‌کنندگانی که هر روز سر کار می‌روند

یوان و وو با دو تمرین‌کننده تماس گرفتند؛ زن و شوهری که هر دو مجبور بودند هفت روزِ هفته را کار کنند.

خانمسه کار را به‌خوبی انجام می‌داد و شوهرش سابق براین در سخنرانی‌های استاد در چانگچون شرکت کرده بود. آنها به‌خاطر برنامه کاری شلوغ‌شان، هیچ زمانی برای شرکت در مطالعه گروهی فا نداشتند.

یوان و وو درباره این شرایط با آنها گفتگو کردند. سپس از دو تمرین‌کننده دیگر خواستند که فا را همراه این زوج مطالعه کنند. این زوج خوشحال شدند و شوهر گفت: «آن فوق‌العاده است. از خواهر بزرگ‌تر همسرم نیز می‌خواهم که به ما بپیوندد.»

از آن زمان به بعد، شوهر فا را به‌طور مرتب مطالعه کرده و حقایق دافا را نیز در محل کارش روشن می‌کند. در نتیجه، یکی از همکارانش تمرین فالون دافا را شروع کرده است.

کمک به تمرین‌کننده‌ای که مجبور بود از شوهر مریضش مراقبت کند

استاد بیان کردند:

«وقتی شاگردانی را می‌دیدم که از چین بیرون آمده‌اند، اصرار می‌کردم که به این شاگردانی که قدم پیش نگذاشته‌اند بگویند که به‌سرعت قدم پیش بگذارند– که این شاگردان گم‌شده را سریعاً پیدا کرده و واقعیت‌ها را برای‌شان تشریح کنند، زیرا چیزی که در غیر آنصورت با آن مواجه می‌شوند غم‌انگیزترین پایان است.» («آموزش فای بیستمین سالروز»)

خانم دونگ سابق براین در مطالعه گروهی فا شرکت می‌کرد. بعداً شوهرش دچار سکته مغزی و در تخت بستری شد. از آنجا که او تنها پرستارش بود، به‌ندرت به مطالعه گروهی فا می‌رفت. او خودش در خانه فا را مطالعه می‌کرد و تمرین‌ها را انجام می‌داد و از پذیرش هرگونه مطالب دافا خودداری می‌کرد.

بعد از مدتی، ناگهان دچار کارمای بیماری شد، بازویش شکست و شروع به مصرف دارو کرد. زمانی که سایر تمرین‌کنندگان به خانه‌اش رفتند، او گفت: «شوهرم به‌طور جدی مریض است و من باید از او مراقبت کنم.»

یوان و وو به خانه‌اش رفتند و گفتند: «ما به خانه‌ات خواهیم آمد تا فا را با یکدیگر مطالعه کنیم.» او گفت که ایده فوق‌العاده‌ای است و از آنها تشکر کرد.

زمانی که خانم دونگ به شوهرش گفت یوان و وو چه پیشنهادی داده‌اند، او مخالفت کرد، چراکه سابق براین یکی از مأمورین حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بود و دروغ‌های حزب درباره فالون دافا ذهنش را مسموم کرده بود.

با این حال، قلب شوهرش به‌تدریج نرم شد و به او گفت: «می‌دانم که تو را مقید کرده‌ام. تو می‌توانی برای مطالعه فا به خانه سایرین بروی. فقط مطمئن شو که در محل امنی روی تخت قرار گرفته باشم تا به زمین نیفتم.»

این بار افکار درست خانم دونگ به‌قدری قدرتمند بود که بر این سختی غلبه کرد. از طریق مطالعه فا با سایر تمرین‌کنندگان او دوباره کوشا شد و به‌طور پیوسته ذهنش را رشد داد.

در خانه شروع به روشنگری حقایق برای شوهرش کرد. در نتیجه شوهرش کم‌کم بیشتر از او حمایت کرد و گفت: «لطفاً دیگر برای مطالعه بیرون نرو. فقط به همه بگو که به اینجا بیایند. من همراه شما فا را مطالعه خواهم کرد.»

شوهرش از زمانی که فا را مطالعه می‌کند، ‌به‌تدریج سالم‌تر شده است.

برگرداندن زن و شوهری به گروه

آقای آه و همسرش هر دو تمرین‌کننده هستند. آقای آه قبل از 20 ژوئیه 1999، تمرین فالون دافا را آغاز کرده بود، اما فقط فا را مطالعه می‌کرد و در خانه تمرین‌ها را انجام می‌داد.

پس از آن، دچار کارمای بیماری شد که شبیه بیماری کلیه بود، بنابراین او اغلب برای دیالیز به بیمارستان می‌رفت.

یوان و وو بعد از آگاهی از این موضوع، به خانه‌اش رفتند تا با او صحبت کنند. یوان گفت: «استاد در سخنرانی جدیدشان، بیان کردند که مریدان دافا باید در مطالعه گروهی فا شرکت کنند تا بتوانیم بایکدیگر پیشرفت کنیم. امیدواریم که تو نیز شرکت کنی.»

آقای آه گفت: «ما برای مدت بسیار طولانی از گروه دور بوده‌ایم. شرکت خواهیم کرد. از شما بسیار متشکریم.»

هنگام مطالعه فا با یکدیگر، یوان و وو متوجه شدند که آقای آه مشکلات بسیاری دارد، او هنوز از نسخه قدیمی جوآن فالون استفاده کرده و اغلب چیزهای شخصی‌اش را به فا اضافه می‌کرد.

آقای آه با کمک سایر تمرین‌کنندگان نقاط ضعفش را اصلاح کرده و ذهنش را ارتقاء داده است. او اکنون می‌داند که به‌عنوان یک تمرین‌کننده دافا چه مسئولیت‌های عظیمی برعهده دارد.

برگرداندن تمرین‌کنندگانی که تمرین را کنار گذاشته بودند

هِهوا برای بیمارستانی کار می‌کند و رئیس بخش خودش است. بعد از شروع آزار و شکنجه فالون دافا در 20 ژوئیه 1999، ح.ک.چ او را دستگیر و بازداشت کرد.

ح.ک.چ او را بازداشت کرد، چراکه به‌منظور روشنگری حقایق فالون دافا به میدان تیان‌آن‌من رفت. از زمانی که آزاد شد 10 سال گذشته بود و او هیچ تماسی با سایر تمرین‌کنندگان نگرفته بود.

مادرش یکی از همسایگان وو است. هِهوا در تعطیلات سال نوی چینی به دیدار مادرش آمد. یوان بعد از اینکه متوجه شد او برگشته، تصمیم گرفت از او بخواهد دوباره تزکیه را شروع کند.

هِهوا به‌محض اینکه وو را دید، شروع به گریه کرد و گفت: «وضعیت سلامتی‌ام دوباره بد شده است و نمی‌خواهم به شغلم ادامه دهم. آنچه واقعاً می‌خواهم انجام دهم این است که زمانم را با هم‌تمرین‌کنندگان بگذرانم.»

وو پاسخ داد: «تو باید به شغلت ادامه دهی، چراکه استاد از ما می‌خواهند در جامعه مردم عادی تزکیه کنیم. بسیاری از تمرین‌کنندگان سر کار می‌روند.»

ههوا پرسید: «اصلاح فا تا چه حد پیشرفت کرده است؟»

یوان گفت: «استاد درحال حاضر از ما می‌خواهند که سه کار را به‌خوبی انجام دهیم. این بدان معناست که باید فا را مطالعه کنیم، تمرین‌ها را انجام دهیم، افکار درست بفرستیم و حقایق را روشن کنیم.»

ههوا هیچ چیزی درباره آن مسائل نمی‌دانست. وو دستورالعمل‌ها را برایش نوشت.

همانطور که آنها در حال صحبت بودند، پدر ههوا به خانه آمد و آنها را با یکدیگر دید. پدرش خشمگین شد، بر سر وو فریاد زد و گفت: «تو دخترم را خراب کرده‌ای. از حالا به بعد، به شما اجازه نخواهم داد یکدیگر را ببینید!» پدرش همواره او را تحت نظر داشت و دیگر به دخترش اجازه نداد که وو را ببیند.

زمانی که ههوا به کار برگشت، هر روز زمانی را به مطالعه فا، فرستادن افکار درست و روشنگری حقایق برای مردم اختصاص می‌داد.

او با سعی و کوشش مجدد در تزکیه، افراد بسیاری را متقاعد کرده تا ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک کنند. او حتی نام‌ بسیاری از افرادی که از ح.ک.چ خارج شده‌اند را برای وو ارسال کرده است. در نتیجۀ همه این کارها، ههوا دوباره سلامتش را به‌دست آورده است.

آقای گائو یک راننده تاکسی است. وو در حالی که در تاکسی آقای گائو نشسته بود، شروع به روشنگری حقیقت برای او کرد. آقای گائو پرسید: «آیا تو فالون دافا را تمرین می‌کنی؟» و وو جواب مثبت داد.

او گفت: «من اغلب به‌طور اتفاقی با افرادی مواجه می‌شوم که حقایق را برایم روشن می‌کنند. سابق براین فالون دافا را تمرین می‌کردم، در 20 ژوئیه 1999 که آزار و شکنجه شروع شد، پلیس مرا بازداشت کرد و تحت ضرب‌وشتم قرار داد. بعد از اینکه آزاد شدم، به‌قدری ترسیده بودم که تمرین را رها کردم. اما در قلبم می‌دانم که فالون دافا خوب است.»

وو گفت: «لطفاً هرچه سریع‌تر دوباره تمرین را شروع کن.»

آقای گائو کمی ترسید و به خانم وو اعتماد نکرد. از او پرسیدیدم: «زمانی که در بازداشتگاه بودی، آیا هیچ تمرین‌کننده‌ای را می‌شناختی؟» او نام تمرین‌کننده دیگری را داد.

وو به‌طور اتفاقی آن شخص را می‌شناخت و ادامه داد: «اگر واقعاً می‌خواهی به تزکیه‌ات ادامه دهی، لطفاً این کار انجام بده و خواهش می‌کنم که دوباره این فرصت ارزشمند را ازدست نده.»

ما از تمرین‌کننده‌ای که آقای گائو او را می‌شناخت، خواستیم که با آقای گائو تماس بگیرد و به او کمک کند در مطالعه گروهی فا شرکت کند. آقای گائو در حال حاضر کوشا است و کارهای دافا را بسیار خوب انجام می‌دهد.