(Minghui.org)  اگر فرد نتواند هنگام فرستادن افکار درست کف دستش را عمود نگه دارد، این مسئله‌ای بسیار جدی است. آن به این معنی است که او تمام سه کاری که معلم خواسته‌اند را انجام نمی‌دهد.

در‌حالی‌که چنین فردی اغلب خودش را یک تمرین‌کننده درنظر می‌گیرد و به معلم و دافا باور دارد، اما مطابق با استانداردهای فا نیست. معلم در «تزکیه راسخ» بیان کردند:

فا را مطالعه كنيد، فا را كسب كنيد،
بر چگونگي مطالعه و تزكية خود تمركز كنيد،
تك تك كارها را با فا بسنجيد،
فقط اينگونه عمل كردن، تزكية واقعي است. («تزکیه راسخ» از هنگ یین)

درس‌های جدی‌ای در این رابطه یادگرفته‌ام و تمایل دارم آنها را با سایر تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم که به آنها کمک کند که هنگام فرستادن افکار درست بر علت اساسی ناتوانایی‌شان در عمود نگه داشتن دست غلبه کنند.

بعد از اینکه از بازداشتگاه آزاد شدم، وضعیت تزکیه‌ام کاملاً ضعیف بود. به محض اینکه شروع به فرستادن افکار درست می‌کردم، بسیار خواب‌آلوده می‌شدم و نمی‌توانستم کف دستم را عمود نگه دارم. از همه جدی‌تر، به محض اینکه کف دستم را بالا نگه می‌داشتم، نیروی نامرئی قدرتمندی کف دستم را به پایین هل می‌داد.

یک بار از آزمون مرگ و زندگی گذر می‌کردم و نمی‌توانستم بنشینم. هر بار تلاش می‌کردم که بنشینم و آمادۀ فرستادن افکار درست می‌شدم، قبل از اینکه کف دستم را به سمت بالا حرکت دهم، فوراً کل بدنم به پایین و به تخت دوخته می‌شد و ذهنم خالی می‌شد.

در حدود نیم ساعت بعد، هنگامی‌که هنوز سعی می‌کردم افکار درست بفرستم، هنوز نمی‌توانستم کف دستم را بالا نگه دارم.

به‌وضوح می‌دانستم که خودم را به‌خوبی تزکیه نکرده‌ام. در تزکیه روزانه‌ام، نمی‌توانستم کف دستم را عمود نگه دارم. متوجه شدم که یاوران تاریک، اهریمنان پوسیده و موجودات مداخله‌گر میدان بُعدی‌ام را پر کرده‌اند. چطور می‌توانستم سه کار را به‌خوبی انجام دهم؟ متوجه شدم که نیروهای کهن در تلاش بودند که مرا تحت آزار و شکنجه قرار دهند.

بر سر آنها فریاد زدم: «نیروهای کهن، شما بسیار لگام‌گسیخته هستید. من هرگز شما را تصدیق نخواهم کرد!» سپس شروع کردم که به‌طور جدی فا را مطالعه کنم.

نهایتاً کاری که کردم این بود که از شب تا صبح فا را مطالعه کردم. یک ساعت فا را مطالعه می‌کردم، سپس به مدت پانزده دقیقه افکار درست می‌فرستادم. آن کار را به مدت 12 ساعت پشت سرهم انجام دادم. پس از آن، احساس خواب‌آلودگی‌ام ازبین رفت، ذهنم روشن شد و توانستم کف دستم را هنگام فرستادن افکار درست بالا نگه دارم.

این قضیه مربوط به پنج سال پیش است و از آن زمان وضعیت تزکیه‌ام مطلوب بوده است. فکر می‌کنم که از آن موقع به بعد توانسته‌ام که سه کار را نسبتاً به‌خوبی انجام دهم، که تماماً‌ مربوط به این حقیقت است که معلم موجودات شیطانی و مواد فاسد را از میدان بُعدی‌ام پاک کردند.

در شرایطی قرار داشتم که نزدیک بود زنده نمانم، بنابراین چه کاری می‌توانستم انجام دهم؟ معلم بودند که مرا نجات دادند. با این‌حال، هنوز می‌بایست افکار درست خودم را قوی نگه می‌داشتم.

درکم این است: ما در این دورۀ تاریخی خاص اصلاح فا قرار داریم و خوشبختیم که توسط معلم نیک‌خواه‌مان نجات داده شدیم. این فرصت ارزشمند به‌سختی در طول هزاران سال بدست می‌آید. زمانی‌که بتوانیم کارها را براساس الزامات فا انجام دهیم، معلم می‌توانند قدم پیش بگذارند و مداخله نیروهای کهن با ما را متوقف کنند.

طی سال‌های بسیاری که تزکیه‌ کرده‌ام، تمرین‌کنندگان بسیاری را ملاقات کرده‌ام. بسیاری از آنها نمی‌توانند هنگام فرستادن افکار درست کف دستشان را عمود نگه دارند و برخی این را برای مدتی طولانی تجربه کرده‌اند. آنها در انجام سه کار به‌خوبی عمل نمی‌کنند. آنها افسرده و سست شده‌اند و حقیقتاً کوشا نیستند. برخی از آنها با اصلاح فا مداخله کرده‌اند.

اینکه برای مدتی طولانی نتوانیم هنگام فرستادن افکار درست کف دست‌مان را عمود نگه داریم، در واقع کوشا نبودن برای مدتی طولانی است. چنین تمرین‌کننده‌ای احتمالاً توسط نیروهای کهن کنترل می‌شود و آنها این کار را به‌دلیل تصورات و وابستگی‌های فرد انجام می‌دهند. بعد از مدتی، ممکن است آن تمرین‌کننده به این نوع عملکرد عادت کند.

اگر فرد قادر نباشد سه کار را به‌خوبی انجام دهد، چطور می‌تواند موجودات ذی‌شعور را نجات دهد؟

به‌منظور اینکه فرد به‌طور بنیادی این وضعیت را تغییر دهد، باید قلبش را تغییر دهد. حل کردن این مسئله مشکل نیست. این در‌واقع مسئله‌ای مربوط به شین‌شینگ فرد است.

موارد بالا درک شخصی‌ام است، لطفا به هر مطلبی که نامناسب است اشاره کنید.