(Minghui.org) بینایی‌ام در بیشتر دوران زندگی‌ام، ضعیف بود و به‌سختی می‌توانستم ببینم، حتی زمانی که کوچک بودم. پزشکان می‌گفتند شبکیه چشمم مشکل دارد و به‌‌شدت نزدیک‌بین هستم.

در مدرسه ابتدایی نمی‌توانستم کلمات را روی تخته‌سیاه بخوانم و به‌تدریج درد چشمانم شروع شد. حتی با عینک قوی به‌سختی می‌توانستم کتابی را بخوانم. فقط با استفاده از ذره‌بین می‌توانستم مطالعه کنم. هنگامی که سایرین درحال تماشای تلویزیون بودند، من فقط گوش می‌کردم. به‌ندرت از منزل بیرون می‌رفتم، زیرا نمی‌توانستم پله‌ها را ببینم.

همچنان که بزرگ‌تر می‌شدم، دردِ چشم‌هایم افزایش می‌یافت. برای بیش از 4 دهه، به تعداد زیادی از بیمارستان‌ها مراجعه کردم، اما حتی یک پزشک هم نتوانست به من کمک کند.

در سال 2007، خاله‌ام گفت که تنها فالون گونگ می‌تواند به من کمک کند. قبل از سال 1999، فالون گونگ را به‌طور مختصری تمرین ‌کرده بودم، اما بعد از شروع آزار و شکنجه آن را متوقف کردم. با تشویقِ خاله‌ام، دوباره این تمرین را ازسر گرفتم.

بلافاصله احساس بهبودی کردم. در روز ششم، وقتی مدیتیشن نشسته را انجام می‌دادم، دردِ چشم‌هایم ناپدید شد. در پایان، چشم‌هایم را باز کردم و نورهای روشنی را دیدم. بدون استفاده از ذره‌بین یا عینک شروع به خواندن جوآن فالون کردم. پس از 3 سال زندگی در این خانه، توانستم نقش‌های زیبای روی کاشی‌های حمام را نیز ببینم. بدین ترتیب عینکم را به سطل زباله انداختم.

آنقدر هیجان‌زده بودم که مقابل عکس استاد در جوآن فالون، بی‌اختیارشروع به گریستن کردم.

طولی نکشید که معجزه دیگری برایم رخ داد. بیماری قلبی‌ام ازبین رفت، انگشت‌های متورمم عادی شدند، توده‌ای که در سینه‌ام داشتم، بدون ردی ناپدید شد و فیبروم‌های رحمی‌ام بدون هیچ درمانی ازبین رفتند. درحال‌حاضر فردی کاملاً متفاوت هستم.

دافا زندگی‌ام را تغییر داده است. استاد بینایی‌ام را به من بخشیدند. از صمیم قلب از استاد نیک‌خواه‌مان تشکر می‌کنم که مرا نجات دادند.