(Minghui.org) من به‌عنوان آشپز در رستورانی کار می‌کنم. یک روز صبح در تابستان سال 2005 ، اجاق گاز را روشن کردم و کل آشپزخانه آتش گرفت. همسر صاحب رستوران همراه من بود و پیشبندی که پوشیده بود، آتش گرفت.

همسرم فالون دافا را تمرین می‌کند. او اغلب به من می‌گفت که: «فالون دافا خوب است؛ حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است» را تکرار کنم و همیشه اول به دیگران فکر کنم. اولین فکرم این بود که باید همسر صاحب رستوران را نجات دهم.

او را از آتش بیرون کشیدم و به بیرون آشپزخانه هل دادم. سپس به سمت مخزن گاز دویدم و آن را خاموش کردم. صدای همکارانم را از بیرون شنیدم که فریاد می‌زدند از آشپزخانه بیرون بیایم. همانطور که آنجا را ترک می‌کردم سعی داشتم که شعله‌های آتش‌ روی خودم را خاموش کنم. ما خیلی خوش شانس بودیم که مخزن منفجر نشد.

سپس متوجه شدم که پاهایم تیر می‌کشند. من اغلب در آشپزخانه شلوارک می‌پوشیدم و دیدم که پاهایم به‌شدت سوخته‌اند. همکارانم مرا به بیمارستان ارتوپدی منطقه موپینگ در شهر یانتای، استان شاندونگ بردند.

پزشکان به من گفتند که مجبورند پوست سوخته روی پاهایم را بردارند تا پوست جدید بتواند رشد کند. در غیراینصورت، می‌تواند باعث عفونت شود.

پس از تشخیص پزشکی هراسان شدم؛ دوست نداشتم که تزریقی انجام دهم! زمانی که بچه بودم، وقتی به من گفته می‌شد که زمان واکسیناسیون است، اغلب فرار می‌کردم و پنهان می‌شدم.

سپس بیاد همسرم افتادم و آن عباراتی که به من یاد داده بود: «فالون دافا خوب است؛ حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است.» بنابراین شروع به تکرار آنها کردم. به تکرار مداوم آنها ادامه دادم. این مرا آرام کرد و دیگر وحشت‌زده نبودم. سپس موافقت کردم که به پزشکان اجازه بدهم که به کار خود ادامه دهند.

در طول این روند، فقط کمی احساس درد داشتم. داروی بیهوشی به من داده نشد، بنابراین از اینکه درد خیلی شدید نبود، غافلگیر شدم.

سپس همسرم به من گفت: «تو ازخود گذشتگی کردی و اول به فکر دیگران بودی و مطابق با الزامات فالون دافا عمل کردی و استاد لی (بنیانگذار این روش) از تو مراقبت کرد. در غیراینصورت، مخزن گاز ممکن بود منفجر شود و نتیجه خیلی بدتر می‌بود.

همکارانم نگران من بودند و درباره وضعیتم از من پرسیدند. به آنها گفتم که بد نیستم. همچنین با آنها درباره عباراتی که همسرم به من یاد داده بود، صحبت کردم و از آنها نیز خواستم که آن کلمات را بخاطر بسپارند. دافا مهربان است و می‌تواند حقیقتاً ما را نجات دهد!

اکنون از صمیم قلب به دافا باور دارم چراکه شخصاً آن را تجربه کردم. زمانی که پزشکان پوست آن ناحیه را برداشتند، به‌طور مداوم تکرار می‌کردم: «فالون دافا خوب است؛ حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است» و در قلبم گفتم «استاد از شما متشکرم! نمی‌دانم که چطور قدردانی‌ام را ابراز کنم.»

بعد از 20 روز بستری بودن در بیمارستان، توانستم راه بروم و یک هفته بعد از بیمارستان مرخص شدم.

شنیدم که علت آتش‌سوزی نشت گاز از لوله‌هایی بود که توسط موش خورده شده بود. صاحب رستوران حتی یکبار هم به دیدنم نیامد. برای بیش از چهار ماه در خانه ماندم. تا اینکه صاحب رستوران دیگری مرا استخدام کرد و به سرکار برگشتم.

هنگامی که در محل کارم در رستوران آتش‎سوزی رخ داد و نشت گاز در حال ایجاد انفجار بود، اولین فکرم این بود که باید همسر صاحب رستوران را نجات دهدم.

من فردی هستم که کارم را بسیار جدی و مهم درنظر می‎گیرم و بدون توجه به اینکه در کجا کار می‌کنم، خیلی سخت‎کوش هستم. صاحب رستوران می‌گفت که رستورانش را به‌خوبی اداره و به موفقیت کسب و کارش بیشترین کمک را کرده‎ام. اما پس از آتش‎سوزی، صحبت‌هایش به‎طور کامل تغییر کرد. نه تنها به‎خاطر نجات جان همسرش و رستوران سپاسگزار نبود، بلکه به من تهمت زد و دستمزد مرا پرداخت نکرد.

عصبانی بودم و می‎خواستم از او شکایت کنم. اما همسرم به من گفت: «ما نمی‎توانیم مثل او باشیم. همه این امور علت‎های تقدیری خود را دارند. شاید از زندگی گذشته به او بدهکار بوده‎ای. با اینکه از دست او عصبانی هستی، می‎دانم که بدهی‎ات را پرداخت کرده‎ای و در آینده بار مسئولیت کمتری خواهی داشت. به این موضوع به‌عنوان چیزی خوب نگاه کن و عصبانی نباش. فرد خوبی بودن یعنی به‎طور واقعی با اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری زندگی کردن.»

پس از شنیدن این حرف‌ها، احساس آرامش و از شکایتم صرف‎نظر کردم، و به دنبال طلب‌هایم از او نرفتم. همه چیز را رها کردم و ذهنم آرام شد.

همسر صاحب رستوران به‌اندازه من آسیب ندید، اما برای بیش از یک سال در بستر افتاده بود. می‎دانستم از آنجا که باور داشته‌ام فالون دافا خوب است، در تمام مدت از من مراقبت شده است. هم‎اکنون ۶۵ ساله هستم و احساس می‎کنم هیچ تفاوتی با دوران جوانی‎ام ندارم. بدن و سلامتی‎ام در وضعیت خیلی خوبی هستند. هنوز هم به‎عنوان آشپز، سخت کار می‎کنم. این اقبال خوب را از دافا گرفته‎ام.

فالون دافا واقعاً بسیار شگفت‎انگیز است. فقط با گفتن: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» در قلبم و ابراز عقیده و حمایتم از دافا، از من محافظت شد و نجات یافتم.