(Minghui.org) در ماه مارس 2016 از درب عقبِ یک اتوبوس، سوار آن شدم. پیش از اینکه بشینم، اتوبوس حرکت کرد و سپس ناگهان راننده روی ترمز کوبید. تعادلم را از دست دادم، به سمت جلوی اتوبوس پرتاب شدم و از هوش رفتم. راننده با نگرانی صدایم می‌زد. وقتی به هوش آمدم، نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است. شنیدم که راننده می‌گوید: «مجبور شدم محکم روی ترمز بکوبم تا با ماشینی که جلویم بود، تصادف نکنم.»

فکر کردم: «من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم، هیچ مشکلی نیست. باید بلند شوم.» اما نمی‌توانستم حرکت کنم. از راننده خواستم کمکم کند تا بنشینم. سپس به او گفتم: «حالم خوب است. لطفاً نگرانم نباشید.»

عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کردم و طولی نکشید که بهتر شدم.

به‌سمت راننده رفتم و گفتم: «من تقریباً 70 سال دارم. اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم، حسابی به مشکل برمی‌خوردید. حالم خوب می‌شود و شکایتی از شما ندارم.» او قدردانی کرد.

از اتوبوس پیاده شدم و قدم‌زنان به سمت خانه رفتم. وقتی به خانه رسیدم، تمام بدنم درد می‌کرد و حتی به‌سختی نفس می‌کشیدم. بالا‌تنه‌ام به‌قدری درد می‌کرد که نمی‌توانستم خم شوم یا خودم را در رختخواب جابجا کنم. احساس ضعف و تهوع داشتم و نمی‌توانستم چیزی بخورم. به‌قدری بد صدمه دیده بودم که نمی‌توانستم بخوابم، ازاین‌رو شروع به خواندن کتاب‌های فالون دافا کردم.

فرزندانم درباره تصادفم شنیدند و می‌خواستند از راننده شکایت کنند. آنها توصیه کردند که در بیمارستان تحت معاینه کامل قرار بگیرم. به آنها گفتم که چون دافا را تمرین می‌کنم، خوب خواهم شد.

آرامشم را حفظ کردم و به خواندن کتاب‌های دافا ادامه دادم و با اینکه درد شدیدی داشتم، تمرینات را انجام می‌دادم. هنگام انجام تمرینات به‌شدت عرق می‌کردم، اما بعد از آن سرحال می‌شدم.

روز هفتم نمی‌توانستم جلوی سرفه‌ام را بگیرم. آنقدر سرفه کرده بودم که تمام معده‌ام درد می‌کرد. نمی‌توانستم خوب نفس بکشم. سپس فکر کردم: «من یک تمرین‌کننده دافا هستم، به همین خاطر از مرگ نمی‌ترسم.»

در آن لحظه، صدای بلندی شنیدم و می‌توانستم احساس کنم که ستون فقراتم درحال جا افتادن است. بالاتنه‌ام نیز دیگر درد نمی‌کرد. در تمام بدنم احساس راحتی داشتم و می‌توانستم به‌خوبی نفس بکشم. بلند شدم، کمی راه رفتم و متوجه شدم که به‌طور کامل بهبود یافته‌ام.

درباره این بهبود معجزه‌آسایم به دوستان و بستگانم گفتم. همۀ آنها تحت تأثیر شگفت‌انگیز بودن فالون دافا قرار گرفتند!