(Minghui.org) درود استاد. درود هم‌تمرین کنندگان.

طی 9 سال گذشته، تزکیه سبب شده تا طرز تفکر و درکم درباره نقش فرهنگ بشری در اصلاح فا تغییر کند. در گذشته به‌عنوان یک انسان عادی درکم این بود که هنر، علم، زبان و روش زندگیِ مردم همان فرهنگ است، اما حالا به‌عنوان یک تمرین‌کننده به معنای واقعی فرهنگ، فرهنگ‌های تاریخی و نقش بسیار مهمی که فرهنگ در دوره اصلاح فا ایفاء می‌کند، پی برده‌ام. متوجه نقش منفیِ فرهنگ حزب کمونیستِ چین نیز شده‌ام.

فرهنگ تاریخی

در طول تاریخ مردم به موجودات الهی باور داشتند و به آنها نزدیک بودند و براساس اراده آسمان زندگی می‌کردند. آنها فرهنگ‌هایی را ایجاد کردند که بنیان و اساسی بودند برای کمک به مردم تا شین‌شینگ خود را رشد دهند، تقوای خود را حفظ کنند و خصوصیات اخلاقی جامعه را همچنان باقی نگه‌دارند. فرهنگ محیط‌های اجتماعی را برای تمام موجودات به‌وجود آورد که منجر به ایجاد سطوح بالاتری از توسعه و همکاری اجتماعی شد. یک فرهنگ خوب رونق می‌گیرد و آینده روشنی خواهد داشت، چراکه آن خصوصیات اخلاقی در سطحی بالا است. شما هنوز هم می‌توانید افرادی مانند این را در نواحی کوچک و دوردست در جامعه و درخصوص تمرین‌کنندگان حقیقی فالون گونگ بیابید.

استاد بیان کردند:

«با تحمل كردن درد و رنج و انجام كارهاي خوب مي‌توان در بين توده‌هاي مردم تقوا ذخيره كرد. براي رسيدن به اين هدف، بايستي از اصول علت و معلول آگاهي داشت. آگاهي به اين اصل مي‌تواند صاحب‌منصبان و تودۀ مردم را قادر سازد که خويشتن‌داري را تمرين کرده و بدين‌وسيله رفاه و خوشبختي و صلح در زير آسمان غالب خواهد شد(«ثروت با تقوا» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 1)

وضعیتِ فرهنگِ یک جامعه بازتابی از تقوای همه افرادِ آن جامعه است. امروزه مردم تقوای خود را حفظ نمی‌کنند، مملو از کارما هستند و جامعه هر روز بیشتر سقوط می‌کند.

حالت نابودی

کیهان از میان مراحل شکل‌گیری، ثبات و فساد گذشته است و ما حالا در مرحله نابودی هستیم. به‌درک من نیروهای کهن قوانین کیهان کهن را دنبال می‌کنند و این آزمایش را نظم و ترتیب دادند تا موجودات زیادی را ازبین ببرند و بنابراین با استفاده از اهریمنی که ما آن را کمونیسم می‌خوانیم، جامعه بشری را نابود کنند.

این اهریمن تلاش می‌کند جامعه را با ویران کردن بنیانش که همان فرهنگ است، نابود کند. آن زبان، هنر، مذهب، علم و سایر چیزها را هدف قرار داد، درحالی که سرشت خوب را به‌انحراف کشید و نابود کرد و آن را با چیزهای پلید، حتی با چیزهایی از موجودات فرا زمینی، جایگزین کرد تا موجودات ذی‌شعور را نابود کند.

تحت فرهنگ حزب، حقیقت ازلی، مذهب و اخلاقیات با کمونیسم جایگزین می‌شوند که جامعه را به یک خُم رنگرزی بزرگ تبدیل می‌کند و سبب می‌شود موجودات ذی‌شعور خودشان را نابود کنند. وقتی پارچه‌ای به درون یک خم رنگرزی فرو برده می‌شود، هرچه بیشتر در آن خُم بماند، رنگ آن عمیق‌تر شده و ازبین بردن رنگ آن سخت‌تر می‌شود؛ درست مانند فرهنگ حزب. این فرهنگ فاسد در همه جای دنیا وجود دارد، حتی در میان تمرین‌کنندگانی که هرگز در یک کشور کمونیستی زندگی نکرده‌اند. استاد بیان کردند:

«سيستم رفاه اجتماعي و هم خانواده‌اش، پذيرفته‌شده توسط كشورهاي توسعه‌‌يافتۀ دنيا نيز چيزهاي كمونيست بدنهاد در داخل كاپيتاليسم هستند. به‌نظر مي‌رسد آنها جوامع آزاد باشند اما مثل ‌اينكه تمام دنيا درحقيقت كمونيسم را به‌عمل مي‌گذارند.» («در اشاره به يك پيش‌گويي» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)

اهمیت زبان و حفظ فرهنگ سنتی

اگر فرهنگ جامعه مانند پایه و بنیان یک بنا باشد، آنگاه زبان اولین سنگ این بنیان است. زبان مهم‌تر از ارتباطات است، آن شامل جوهر فرهنگ است ودرخصوص چین، بخشی از این زبان از الهیات نشأت گرفته استیک روز غروب درحال مطالعه فا با گروه‌مان، این قسمت را می‌خواندیم که چطور موجودات روشن‌بین می‌توانند با استفاده از زبان غنیِ علائم دست با هم ارتباط برقرار کنند. استاد بیان کردند:

«درواقع‌ آن، یک زبان‌ موجودات روشن‌بین‌ بزرگ است. وقتی‌ تعداد زیادی‌ افراد وجود داشته‌ باشند، علائم بزرگ‌ دست‌ را به‌کار می‌برند، که بسیار زیبا هستند، و آن‌ها انواع و اقسام علائم بزرگ دست را به‌کار می‌برند. وقتی ‌افراد کمتری ‌وجود داشته‌ باشند، علائم‌ کوچک‌ دست‌ را به‌کار می‌برند، که آنها نیز بسیار زیبا هستند. آنها از شکل‌های گوناگون علائم کوچک دست استفاده می‌کنند و آنها بسیار پیچیده‌ و در تنوع غنی‌ هستند، چراکه یک زبان‌ هستند.» (جوآن فالون، سخنرانی سوم)

به این درک رسیدم که حروف الفبای چین باستان از حرکت قلم‌مو استفاده می‌کنند که می‌تواند نماینده این علائم دست باشد و آن زبان بالاتری است که از موجودات الهی به انسان‌ها رسیده است. این یکی از دلایلی است که چرا حروف الفبای چین باستان می‌توانند معنای بسیار عمیقی را منتقل کنند و بسیار پرمحتوا هستند.

فرهنگ حزب این حروف را ساده کرده و تغییر داده تا معنای درونی آنها را ازبین ببرد و معنای حقیقی‌ای که از موجودات الهی به بشریت رسیده را منحرف کند. تحریف زبان سبب می‌شود جذب شدن در فا برای موجودات بشری سخت‌تر شود و سطح ارتباطی که می‌تواند ازطریق زبان انتقال یابد را پایین می‌آورد. به این درک رسیدم که احتمالاً این یکی از دلایلی است که چرا تمرین‌کنندگان گاهی در تبادل تجربیات خود، بیش‌ازحدِ ضروری از کلمات استفاده می‌کنند و منظورشان را به‌سختی منتقل می‌کنند.

این زبان از معنای الهی‌اش جدا شده و این تمرین‌کنندگان می‌خواهند تجربیاتی از قلب‌ و درون‌شان را به‌اشتراک بگذارند، اما زبان امروز قادر به انتقال این چیزها نیست. درحالی که متوجه نیاز سایرین به تزکیه گفتار شده‌‌ام، به این درک رسیده‌ام که خودم نیز باید گفتارم را تزکیه کنم و از کلمات اضافی استفاده نکنم. وقتی فای استاد را مطالعه می‌کنم، درحالی که در استفاده از زبان صرفه‌جویی شده است، هر کلمه ارزشمند است. پس چرا من درحال استفاده کردن از کلمات اضافه بودم. به‌دلیل وابستگی‌هایم بود—هر کلمه اضافه یک وابستگی را منعکس می‌کرد که باید ازبین برده می‌شد، مانند خودنمایی، حسادت و غیره.

وقتی برای اولین بار به جزیره کوچک و دوردستی در پلی‌نزی فرانسه رفتم، اولین چیزی که توجه مرا به خود حلب کرد روش لبخند زدن و احوالپرسی مردم با یکدیگر بود. طرز تفکر و قلب‌شان بسیار پاک و خالص و ساده بود که تا حدودی به این دلیل است که فرهنگ سنتی پلی‌نزی را حفظ کرده‌اند. آنها فرانسه را نیز یاد گرفتند و در کلیسای کاتولیک حضور یافتند. آنها از خم رنگرزی فرهنگ حزب دور مانده‌اند. دیدن اینکه انسان‌ها اینقدر در آرامش زندگی می‌کنند، بسیار خوشایند بود.

همه چیز به‌خاطر دافا وجود دارد

درحالی که حقیقت را برای یکی از محلی‌ها روشن می‌کردم، متوجه شدم که بسیاری از مفاهیم فا مستلزم زبانی بسیار غنی هستند تا بتوانند دافا را به‌درستی منتقل کنند و بسیاری از جوامع با زبان محلی‌شان، روش درک مفاهیم سطح بالا را ندارند؛ زبانی که فقط شامل 20 هزار کلمه است.

بر این باورم که مبلغینِ مذهبی مذهب کاتولیک را به اینجا آوردند تا محلی‌ها زبان مناسبی برای شنیدن فا داشته باشند و درباره قدیسین یاد بگیرند؛ افرادی که تزکیه‌کننده بودند. آنها باوری قوی به خدا داشتند و می‌خواستند مردمی که تحت آموزش قرار می‌دهند، به زبانی غنی‌تر دست یابند و تزکیه را درک کنند؛ مسیری که بشر می‌تواند ازطریق آن به‌سوی الوهیت گام بردارد. درحقیقت هر چیزی برای دافا وجود دارد.

یک بار هنگام فروش بلیط‌های شن یون، تمرین‌کننده‌ای گفت: «درخصوص بلیط‌های شن یون، وقتی پول بیشتری پرداخت می‌کنید، چیز بیشتری به‌دست می‌آوریدبا شنیدن این حرفش شوکه شدم. فوراً وابستگی‌ام به مساوات‌طلبی را دیدم که فرهنگ حزب آن را عمیقاً در من القاء کرده است. این یک وابستگی به‌طور خاص بدی است، چراکه سبب می‌شود مرتکب کارهای بدی شوید تا «چیزها را برابر سازید» و آن حسادت را هدف قرار می‌دهد. این فکر را داشتم که تمام بلیط‌های شن یون «برابر» هستند و تمام آنهایی که این نمایش‌ها را می‌بینند، بدون توجه به اینکه چه مبلغی برای بلیط پرداخت کرده‌اند، چیز یکسانی را دریافت می‌کنند.

آیا اگر شما مبلغ بیشتری پرداخت کنید، جایگاه بهتری به شما تعلق نمی‌گیرد و نمایش‌ها را به‌طور واضح‌تر نمی‌بینید؟ به‌درک من در طول یک اجرای شن یون، استاد انرژی زیادی را برای حضار می‌گذارند و تعداد زیادی از آنها را در همان سالن اجرا نجات می‌دهند. ازآنجا که بیشتر پرداخت می‌کنید، آیا نباید بیشتر به‌دست آورید؟ به‌نظر من وقتی مردم سالن نمایش را ترک می‌کنند، آنهایی که بیشتر پرداخت کرده‌اند، چیزهای بیشتری دریافت کرده‌اند که مدت بیشتری با آنها باقی خواهند ماند.

اگر همه تمرین‌کنندگان درباره این اصل درک مشترکی داشته باشند، آنگاه بلیط‌های گران‌قیمت باید ابتدا به‌فروش برسند و بلیط‌های ارزان باید در انتها فروخته شوند. گاهی بلیط‌های گران‌قیمت به‌فروش نمی‌رسند و احتمالاً افرادی که قرار است در آن صندلی‌ها بنشینند، نجات نمی‌یابند. به این فکر می‌کنم که وقتی بلیط‌های گران‌قیمت را نمی‌فروشیم، چه تعداد وسیعی از موجودات ازدست می‌روند و نجات نمی‌یابند. وقتی چنین چیزی اتفاق می‌افتد، مشکل و درک ضعیفی در تزکیه‌مان وجود دارد که تا حدودی ناشی از فرهنگ حزب است. موجودات ذی‌شعور روی هر تمرین‌کننده حساب می‌کنند تا صندلی درست خود را به‌دست آورندهر صندلی شن یون خاص است، اما آنها همگی با هم برابر نیستند.

نیک‌خواه‌تر بودن

همچنین متوجه شدم که سرِکار و هنگام توزیع فلایرها از طرز تفکر مردم عادی و فرهنگ حزب استفاده می‌کنم. تمرین‌کننده‌ای به من گفت: «اوه، هر بار که فلایرها را توزیع می‌کنی، کسی از دستت فلایر می‌گیردبرای لحظه‌ای این فکر به ذهنم آمد: «این خوب است، مردم فلایرها را می‌گیرند»، اما متوجه شدم که ما باید به نتایج واقعی نگاه کنیم، نه اینکه مانند فردی عادی به خود اعمال توجه کنیم.

باید نیک‌خواهی‌ام را برای این موجودات بالا می‌بردم تا هنگام روشنگری حقیقت زمان بیشتری برای‌شان بگذارم و اهمیت بیشتری برای‌شان قائل باشم. آن می‌توانست تنها شانس آن موجودات ذی‌شعور باشد و من باید درباره نتیجه نهایی اطمینان حاصل می‌کردم؛ باید مطمئن می‌شدم که آنها با قلب‌شان حقیقت را درک کنند. اینکه درک کنند آزار و شکنجه اشتباه و غیرمنصفانه است، تنها یک مسئله است، اما وقتی اهمیت بیشتری برای‌شان قائل شویم، آن موجودات ذی‌شعور می‌توانند به این باور برسند که فالون دافا خوب است و در این صورت به نتیجه حتی بهتری دست می‌یابیم. این به یک وابستگی‌ام اشاره می‌کرد: این وابستگی که تأثیرپذیری انجام کاری را بالا ببرم و برای رسیدن به آن سعی می‌کردم درظاهر به‌نظر برسد که آن کار به‌خوبی انجام شده است، چیزی که فرهنگ حزب انجام می‌دهد. ما همگی هنگام کمک به تمرین‌کنندگان به این کار اهمیت می‌دهیم؛ آیا نباید درخصوص مردم عادی که درحال نجات‌شان هستیم، حتی اهمیت بیشتری قائل باشیم؟

خوب انجام دادن همه کارها

وقتی به‌خوبی مراقب همه کارها هستیم، هم به خودمان اهمیت می‌دهیم و هم به سایرین؛ بدون فرهنگ حزب ما ذهنی پاک و روشن داریم، زیرا همگی فا را دنبال می‌کنیم. این آسان است که با نگاهی مختصر به وضعیت جامعه پی ببریم. در مکان منظم و تمیزی مانند سوئیس فرهنگ حزب خیلی کم وجود دارد؛ هیچ آشغالی در هیچ جا دیده نمی‌شود، رستوران‌ها همگی تمیز هستند، همه لامپ‌ها در تونل‌ها روشن هستند و مردم در مکان‌های عمومی لباس‌های خوب و مناسبی به‌تن دارند. آنها نسبت به سایرین مؤدب هستند و کشور آرام و موفق است. حتی مردم عادیِ آنجا به طور ناخودآگاه فا را دنبال می‌کنند.

فرهنگ حزب کیفیت محصولات تولید شده در کشورهایی مانند چین را نابود کرده است. شخصی که برای من کار می‌کند، یک بار در خرید یک سری ابزار به‌نفع من صرفه‌جویی کرد، اما آنها بلافاصله شکستند و او مجبور شد فوراً آنها را با ابزار غربی با کیفیت بالاتر جایگزین کند. این ابزارهای با کیفیت پایین که ساخت چین هستند، وضعیت جامعه چین را منعکس می‌کنند. کار تزکیه محسوب نمی‌شود، اما کیفیت کار ما و اهمیتی که برای مشتریان‌مان قائلیم، وضعیت تزکیه ما هستند.

به درک من استاد و تمرین‌کنندگان هستند که به موجودات کمک می‌کنند جذب دافا شوند و فرهنگ آینده را به‌وجود آورند. سنتِ فرهنگی موسیقی، رقص و هنر در غرب در اصل به‌وسیله پادشاهان و مذاهب به‌وجود آمده بودند تا خصوصیات اخلاقی جامعه را رشد دهند.

حالا این سنت‌ها درحال احیاء شدن هستند تا به ایجاد فرهنگ آینده کمک کنند. وقتی تمرین‌کنندگان دافا حقیقت را روشن می‌کنند، افکار و اعمال‌شان و مخصوصاً اجراهای شن یون، چنین چیزی را پشت سر خود باقی خواهند گذاشت. فقط موجودات الهی درحال تماشای هر کلمه، عمل و فکر نیستند، بلکه قلب مردم عادی نیز عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌گیرد. موسیقی، رقص و شعر در شن یون، هنرهای عالی و شکل‌های سطح بالای ارتباط هستند که استاد به‌جای گذاشته‌اند. هر حرکتِ رقص، فا است و بادقت طراحی شده تا این فرهنگ را بیان کند.

فرهنگ حزب هیچ آینده‌ای ندارد، زیرا آن را نیروهای کهن نظم و ترتیب داده‌اند. فقط نظم و ترتیبات استاد آینده‌ای دارند. همه تمرین‌کنندگان باید فرهنگ حزب را در خودشان ازبین ببرند و وقتی این فرهنگ را در سایر تمرین‌کنندگان می‌بینند، باید بدان اشاره کنند و نمونه‌هایی برای آینده به‌جای گذارند. به‌نظر من، آینده برای همه موجودات ذی‌شعور روشن خواهد بود، زیرا دافا فرهنگ آینده است.

استاد متشکرم. هم‌تمرین‌کنندگان متشکرم.