(Minghui.org) حدود ۲۰ سال پیش به‌شدت بیمار بودم. گرچه تنها پنجاه سال داشتم، از بیماری‌هایی مانند نامنظم‌بودن ضربان قلب، مشکلات معده، کم‌خونی، کاهش قند خون، افت فشار خون و سایر مشکلات در رنج بودم. اغلب به‌طور ناگهانی از حال می‌رفتم و وقتی بیدار می‌شدم نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم افتاده بود.

زندگی سختی را سپری می‌کردم. سپس، در زمستان سال ۱۹۹۳، در نمایشگاه سلامتی شرق آسیا با استاد لی هنگجی دیدار کردم. استاد زندگی من و تمام خانواده‌ام را نجات دادند.

بیماری‌های مادر و دختر درمان ‌شدند

در سال ۱۹۹۳، در سخنرانی استاد لی در نمایشگاه سلامتی شرق آسیا شرکت کردم، عمیقاً تحت‌تأثیر اصول بنیادین فالون دافا قرار گرفتم. در طول سخنرانی، استاد لی از همه حضار شرکت‌کننده خواستند تا دست راست‌شان را بالا بیاورند درحالی‌که کف دست رو به بالا باشد و درباره یک بیماری که خودشان یا یکی از اعضای خانواده‌شان دارند، فکر کنند.

من به بیماری خودم فکر نکردم، بلکه به بیماری التهاب کیسه صفرای دومین دخترم فکر کردم که از آن رنج می‌برد. بااین ‌حال، وقتی از سالن سخنرانی خارج شدم، احساس آرامش کردم و اشتهای خوبی داشتم. وقتی به خانه رسیدم، کاسه بزرگی از رشته فرنگی را خوردم.

مشکل معده‌ام درمان شد و هم‌اکنون می‌توانم مثل یک فرد معمولی غذا بخورم. بیماری التهاب کیسه صفرای دخترم نیز به‌طور شگفت‌انگیزی درمان شد. این یک معجزه بود. طولی نکشید که شروع به تمرین فالون دافا کردم.

دختر سومم دچار بیمارهای کم‌کاری غده تیروئید، التهاب کلیه و سینوزیت شدید بود. تا ماه مه سال ۱۹۹۸، چنان به‌شدت بیمار بود که نمی‌توانست کار کند. برای اینکه بهبود یابد، نزد من ماند.

برحسب اتفاق برگزاری سری سخنرانی‌های ۹ روزه در یکی از دبیرستان‌های نزدیک ما باعث شد فرصت شرکت در سخنرانی‌های ارائه‌شده در شهر جینان را داشته باشم. دخترم تمایل داشت شرکت کند. طی دو روز اول، او را با سه‌چرخه‌ام به آنجا می‌بردم. در روز سوم، خودش قادر به دوچرخه سواری بود. طی چند روز، به‌طور کامل بهبود یافت و به سر کارش برگشت.

از زمانی که دخترم شروع به تمرین فالون دافا کرد، در زندگی روزانه‌اش از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کرد. او بر خلق‌وخوی بدش غلبه کرده و با پسرش فالون دافا را مطالعه می‌کرد. پسرش به‌تدریج بزرگ شد و مرد جوان سالمی با ویژگی‌های ‌شخصیتی خوبی از کار درآمد. او بعد از فارغ‌التحصیلی از کالج، تحصیلاتش را در خارج از کشور ادامه داد و اکنون هم دارای شغل خوبی است.

درمان ضربان قلب نامنظم نوه

نوه‌ام دچار آریتمی (ضربان قلب نامنظم) بود. برای مداوایش او را به دو بیمارستان بزرگ در پکن بردیم. زمانی که در بیمارستان بود اندکی بهبود می‌یافت، اما پس از ترک هر دو بیمارستان بیماری عود کرد.

می‌خواستم از استاد بخواهم بیماری‌اش را درمان کند، بنابراین او را به نمایشگاه سلامتی شرق آسیا بردم. هنگامی که به آنجا رسیدیم، تعداد بسیار کمی از مردم را در سایر غرفه‌ها دیدیم، اما غرفه فالون دافا پر بود. برای درمان بیماری دیگر ثبت‌نام نمی‌کردند، بنابراین در مقابل غرفه با صبوری منتظر ماندم.

درست قبل از اینکه سالن نمایشگاه بسته شود، فردی به آنجا آمد تا بلیطش را پس بدهد، زیرا بیمارش نمی‌توانست در زمان مقرر مراجعه کند. سپس کارکنان غرفه بلیطش را به من دادند. با آن بلیط، استاد نوه‌ام را درمان کردند، کاری که تمام متخصصان بیمارستان‌ها از انجام آن عاجز بودند. ما بسیار خوش‌شانس بودیم!

بیماری‌های شوهرم از بین رفت

شوهرم از فشار خون بالا، بیماری قلبی عروقی و تورم پروستات در رنج بود. هر روز پنج یا شش نوع دارو مصرف می‌کرد. وقتی که هشتاد و یک ساله شد، پاها و مفاصلش شروع به درد کردند. پزشکان تشخیص دادند که او دچار تورم تخریب‌کننده مفاصل و استخوان‌ها است و به او گفتند تاآنجاکه ممکن است در رختخواب بماند.

به او گفتم که صادقانه عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی بردباری خوب است» را تکرار کند. ازآنجاکه شاهد تغییرات چشمگیری در من بود، واقعاً به قدرت‌شگفت‌انگیز فالون دافا اعتقاد داشت. همان‌طور که به او گفته بودم شروع به خواندن عبارات مذکور کرد. همچنین به سخنرانی‌های استاد گوش فرا داد.

سپس معجزه‌ای رخ داد. نه تنها درد در پاهایش از بین رفتند، بلکه سایر بیماری‌هایش نیز به‌کلی ناپدید شدند. اکنون دیگر نیازی به مصرف دارو ندارد. او نیز تمرین فالون دافا را آغاز کرده‌ است.

افرادی که از برکت فالون دافا بهره‌مند شدند

مرد جوانی از استان هنان بود که او را می‌شناختیم. او با فروش سبزیجات مایحتاج زندگی‌اش را تأمین می‌کرد. در زادگاهش تشخیص دادند که پدرش به سرطان ریه مبتلا شده است. او مجبور بود از پدرش مراقبت کند.

می‌دانستم که برای پرداخت هزینه‌های پزشکی پدرش نیاز به پول دارد و نگران است. به او مقداری کمک مالی کرده و درباره شگفتی‌های فالون دافا با او صحبت کردم. همچنین به او گفتم که کلمات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را به‌طور مکرر بخواند و از پدرش بخواهد که این کار را انجام دهد.

مرد جوان با درک اینکه اعتقاد به فالون دافا خوب است و آزار و شکنجه دافا عملی اشتباه است، تصمیم گرفت از لیگ جوانان حزب کمونیست کناره‌گیری کند. شش ماه بعد، بازگشت و گزارش داد که پدرش درمان شده است. ما برایش بسیار خوشحال بودیم.

پسرم از طریق کارش با مردی در استان آنهویی دوست است. درخصوص این مرد که در چهل سالگی به‌سر می‌برد تشخیص دادند که مبتلا به سرطان کبد است. همسرش از او طلاق گرفت و او را با یک دختر تنها گذاشت. هنگامی که بیمار شد، مجبور شد کارش را متوقف کند. ما می‌دانستیم که منبع درآمدش را از دست داده و در شرایط دشواری قرار دارد. برای کمک به او هر ماه مبلغ ۲۰۰۰ یوان برایش می‌فرستادیم تا این دوران سخت را سپری کند.

دخترم همچنین با او درباره فالون دافا صحبت کرد و به او کمک کرد تا از حزب کمونیست کناره‌گیری کند. من مطالب دافا و موسیقی تمرین‌ها را برایش فرستادم و به او گفتم که عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را به‌طور مکرر بخواند.

پس از آن طولی نکشید که برای دیدار ما به پکن آمد و از ما تشکر کرد. از نظر روحی در شرایط خوبی بود. به ما گفت که درحال حاضر نتایج آزمایشاتش طبیعی است و دکتر به او گفته است که همانند یک ورزشکار سالم است.