(Minghui.org) روشنگری حقایق برای مردم چین مانند دو امدادی است. برخی از افراد که برای اولین بار با آنها صحبت می‌کنیم، امکان دارد موافقت نکنند از حزب کمونیست چین خارج شوند. اما بعد از اینکه چند تمرین‌کننده با آنها صحبت کنند، درنهایت ذهنیت خود را تغییر می‌دهند.

یک روز خانمی به فروشگاهی که کار می‌کردم، آمد. تقریباً 80 ساله بود. من در اتاق دیگری بودم، اما صحبتش را با یکی از همکارانم می‌شنیدم. او ‌می‌گفت: «امروز با یکی از تمرین‌کنندگان فالون گونگ برخورد کردم که با من صحبت کرد. نمی‌خواستم به حرف‌هایش گوش دهم! نمی‌دانم چرا آنها درباره خروج از حزب صحبت می‌کنند. نظرت چیست؟»

تصادفی نبود که آن را شنیدم. احساس می‌کردم باید با او صحبت و حقایق را بیشتر برای او روشن کنم.

رفتم و گفتم: «سلام. آیا درباره فالون گونگ زیاد می‌دانی؟»

او گفت: «علاقه‌‌ای ندارم.»

گفتم: «اما به‌نظر می‌رسد که واقعاً آنها را دوست نداری.»

گفت: «آنها همیشه می‌خواهند که از حزب خارج شویم، این کار و آن کار را انجام دهیم. این حزب است که به شما حقوق می‌دهد، اما بازهم با آن مخالف هستید. چرا این‌ کار را انجام می‌دهید؟ نمی‌دانم چرا درباره خروج از حزب صحبت می‌کنند.»

برای کمک به او که بهتر آن را درک کند، مثالی زدم: «تصور کن که در ساختمان بلندی هستی. فردی می‌داند که آن ساختمان سقوط می‌کند و می‌خواهد که آنجا را ترک کنی. فکر می‌کنی: این ساختمان جدیدی است و باور نمی‌کنم که سقوط کند و حاضر نمی‌شوی آنجا را ترک کنی. اگر در انتها، آن ساختمان سقوط کند، چه کسی به‌خاطر عواقب سرزنش می‌شود؟»

هم‌چنین گفتم که درآمدش حاصل کارِ سخت خودش است، نه اینکه حزب آن را به او پرداخت می‌کند. او صحبتم را قبول کرد.

به یادش آوردم که وقتی عضو حزب شدیم عهد بستیم که زندگی‌مان را به‌ آن اختصاص ‌دهیم. چنین تعهدی می‌تواند زندگی‌ات را نابود کند. او این را نیز پذیرفت.

«درباره تمرین‌کنندگان فالون گونگ فکر کن. آنها زندگی‌شان را به خطر می‌اندازند تا به شما این را بگویند و در عوض هیچ چیزی هم درخواست نمی‌کنند. دلیلش این است که می‌خواهند شما ایمن باشید.»

«حالا متوجه منظورتان شدم.» درنهایت موضوع را درک و موافقت کرد که از حزب خارج شود.