(Minghui.org) شوهرم سال‌های زیادی در سرمایه‌‌گذاری‌های وابسته به رباخواری مشارکت داشت، درحالی‌که من در زمینه پزشکی مشغول به کار بودم. من فالون دافا را تمرین می‌کنم. من، شوهر، دختر و خانواده‌ام همگی از مزایای دافا بهره برده‌ایم.

مواجهه با بلا و مصیبت

یک روز شوهرم اعلام کرد که بیش از 20 میلیون یوآن از اموال خانواده‌مان توسط شریک کاری‌اش اختلاس و چند میلیون یوآن بدهکاری به ما تحمیل شده است. در ابتدا، احساس نمی‌کردم این موضوع هیچ ربطی من داشته باشد، زیرا در کارهای شوهرم درگیر نمی‌شدم. احساس می‌کردم که این کیفر و مجازات شوهرم می‌باشد که مخالف تزکیه‌ام در دافا است.

آنگاه متوجه شدم که هیچ انتخاب دیگری ندارم مگر اینکه مداخله کنم، این بدهی ناگهانی، منافع‌ خودم را نیز درگیر کرد. با نگاه به گذشته، اکنون درک می‌کنم که برخی از افکارم هم‌سو با اصول فا نبودند.

طلبکاران برای گرفتن طلب به درِ منزلم می‌آمدند و شکایاتی را ارسال می‌کردند، ما با سختی شدیدی مواجه شدیم! شوهرم افسرده و مجبور شد در بیمارستان روانی تحت درمان قرار گیرد. من مبتلا به آرتریت روماتوئید شدم و دست‌ها و پاهایم متورم شدند. درنهایت درک کردم که تزکیه‌کننده هستم و باید کارها را مطابق با فا انجام دهم.

شوهرم را متقاعد کردم که خیلی به خودش سخت نگیرد و هیچ کار مضری که زندگی‌اش را به خطر بیندازد، انجام ندهد. درباره رفتار نادرستش نسبت به دافا نیز با او صحبت کردم. او مخالف ارتباطم با هم‌تمرین‌کنندگان بود و برخی حرف‌های نامربوط نسبت به دافا می‌گفت. حقیقت آزار و شکنجه را نیز برایش روشن کردم. درنهایت درک کرد و بیانیه‌ای رسمی نوشت که همه آنچه گفته و انجام داده باطل است. هم‌چنین موافقت کرد که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شود.

حل و فصل مسائل به‌عنوان یک تزکیه‌کننده

از استاد درخواست کردم به ما خرد عطا کنند تا بتوانیم این بدبختی را حل و فصل کنیم. با موضوعات بسیار زیادی سروکار داشتیم. شوهرم حتی برای گرفتن حقوقم طلاق صوری را پیشنهاد کرد. اما ازآنجاکه من اصول فالون دافا «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» را دنبال می‌کنم، می‌دانستم که این عملی نیست.

درطول اقدامات دادگاه، به ما گفته شد که بدهی‌های هر دو زن یا شوهر باید توسط هر دو نفر زن و شوهر امضاء شده باشد، درغیراین‌صورت زوج دیگر مسئول قانونی بدهی نیست. بنابراین، حکم صادر شد که من از نظر قانونی مسئولیتی ندارم.

یکی از طلبکاران ما را تهدید ‌می‌کرد، سعی می‌کردیم هرچیزی را به‌عنوان جبران بپردازیم، اما قبول نمی‌کرد. او حتی از یک گروه سه‌‌نفره، سازمان جنایی بین‌المللی استفاده کرد که ما را تحت فشار قرار دهد. اما در پایان، مسئله را با این بستانکار مخصوص نیز حل کردیم.

آنگاه همه طلبکاران آمدند که طلب خود را مطالبه کنند. استاد لی هنگجی (بنیانگذار دافا) به ما تمرین‌کنندگان خردی عطا کردند که اختلافات را دوستانه حل و فصل کنیم. وقتی همه مسائل حل شدند، آرام شدم و درباره هر چیزی که تجربه کرده بودم، فکر کردم.

درک استانداردهای فا

این محنت را با هم‌تمرین‌کنندگان درمیان گذاشتم و فهمیدم که فا را با قلبم مطالعه نمی‌کردم و آنچه را که مطالعه کرده بودم درک نمی‌کردم. ناگهان استاندارد فا را بیشتر و بیشتر درک کردم.

استاد در جوآن فالون بیان کردند:

«ماده‌ای که تقوا نامیده می‌شود چیزی است که از طریق تحمل سختی‌ها، گذر از اوقات سخت، یا به وسیلۀ انجام کارهای خوب برای مردم به‌دست می‌آوریم.» (جوآن فالون)

آموزه‌های استاد به‌روشنی به ما می‌گوید که ثروت افراد با تقوا معاوضه می‌شود، این معنی را می‌دهد که ثروت مردم از رنج کشیدن، ازدست دادن نفع شخصی و انجام کارهای خوب به‌دست می‌آید. این راه درست کسب توانگری است. درغیراین‌صورت، ثروت به‌دست آمده از روش نادرست برکت ندارد، به بدهی کارمایی تبدیل می‌شود.

اگرچه کسب و کار سرمایه‌گذاری شوهرم از نوع رباخواری بود، آن کار سختی بود. ابزار و اهداف پشت کسب سودها نادرست بودند. روند کار با قمار، سود بردن و نیرنگ درگیر می‌شد. آیا پول به‌دست آمده از این طریق می‌توانست برکت داشته باشد؟

افراد عادی شاید فکر کنند که آن درست است، اما من تزکیه‌کننده هستم و تزکیه درباره بازپرداخت بدهی‌ها و ازبین بردن کارما است. اگرچه من در کسب و کار شوهرم شرکت نداشتم، ما یک خانواده بودیم و من هم در منافع سهیم بودم. درست را از اشتباه تشخیص نمی‌دادم اما درعوض، موضوع را از طریق موافقت و رضایت حل کردم.

استاد بیان کردند:

«او به کودک یک یوآن داد تا بازی کند. کودک فوراً برنده جایزۀ دوم شد و یک دوچرخۀ لوکس کوچک گرفت. کودک بسیار هیجان‌زده بود. اما ناگهان فکری مثل برق از سر پدر گذشت: «من یک تمرین‌کننده هستم، چگونه می‌توانم دنبال چنان چیزی باشم؟ حالا که چیزی را به‌دست آورده‌ام که برای آن قیمتی نپرداخته‌ام چه مقدار تقوا باید در ازای آن ازدست بدهم؟» (‌جوآن فالون)

این مصیبت باعث شد تا آموزه استاد را درک کنم. قبلاً احساس می‌کردم که آن پول با دزدیدن و چاپیدن به‌دست نیامده بود. هر دو طرف موافق بودند. چگونه آن می‌توانست ثروت نامشروع باشد؟ کمی گیج بودم اما اکنون آن را درک می‌کنم. ازدست دادن یک یوآن در مقابل به‌دست آوردن یک دوچرخه عناصر قمار را شامل می‌شود. منافع زیاد ناگهانی و از نظر ذهنی سود بردن در هزینه از طریق کار سخت به‌دست نمی‌آید.

پیمودن مسیر درست

مسیر تزکیه‌ام توسط استاد نظم و ترتیب داده شد. آنچه ازدست رفت، چیزهای بد بودند. استاد بودند که نظم و ترتیب دادند تا قرض‌هایم را بپردازم، کارمایم را ازبین ببرم و شین‌شینگم را ارتقاء دهم. زمانی‌که می‌توانم این چیزها را براساس فا درک کنم، می‌توانم رشد و کارما را به تقوا تبدیل کنم.

بعد از این تجربه، بیماری‌های جسمی‌ام نیز ناپدید شدند. دست‌هایم دیگر متورم نبودند، می‌توانستم عادی راه بروم و دیگر درد نداشتم.

این تبادل تجربه فرصتی است تا برخی از تمرین‌کنندگان را درباره نظم و ترتیبات مالی در ارتباط با فروش مستقیم، طرح‌های هرمی، نزول‌خواری و سودهای هنگفت آگاه کنم.

چرا ما در جامعۀ مردم عادی تمرین می‌کنیم؟ زیرا انواع وسوسه‌ها وجود دارد. فقط با راهنمایی استاد و دافا می‌توانیم از قلمرو عادی قدم فراتر گذاریم. با درک رابطه بین به‌دست آوردن‌ و ازدست دادن، تزکیه‌کننده باید مسیر درست را بپیماید.