(Minghui.org) در فرهنگ چینی 5000 سال گذشته، بدون تردید موضوع اصلی، ارتباط الهی بود و به‌خوبی محافظت می‌شد. آن زندگی عادی مردم، جهان‌بینی و انتقال سلسله‌ها را هدایت می‌کند.

این مجموعه بر تجلی این موضوع اصلی در دوران باستان متمرکز شده است. آنها شامل سلسله شیا (حدود 2070-1600 قبل از میلاد)، سلسله شانگ (حدود 1600-1046 پیش از میلاد) و سلسله ژو (1046-256 قبل از میلاد) هستند. سوابق تاریخی و اکتشافات باستانی دربارۀ این دوره‌ها برای ما امکانی هرچند ناچیز را فراهم می‌کند تا نگاهی گذرا داشته باشیم که چگونه بنیادی برای تمدن باشکوه چین گذاشته شد.

* * *
(ادامه از قسمت 1)

بین فرهنگ الهی و تغییر سلسله‌ها رابطه‌ای محکم وجود داشت. این شامل هم ظهور سلسله جدید و نیز سقوط آن پس از صدها سال بود. بنابراین می‌پرسیم، اساس آن برای تغییرات چیست و چگونه می‌توان به ثبات و رفاه درازمدت دست یافت؟

تغییر سلسله‌ها و نعمت‌های آسمانی

همانطور که در قسمت 1 توضیح داده شد، مردم از سلسله‌های شیا تا ژو، از جمله پادشاهان و مقامات، عموماً به الوهیت اعتقاد داشتند. چنین اعتقادی نه‌تنها مسئول برکات و رحمت برای جامعه بود، بلکه مسئول پایان دادن به سلسله‌ها نیز بود.

برطبق شانگ‌شو (كتاب اسناد)، پادشاه ژو آخرین پادشاه سلسله شانگ بود. بی‌بندوباری او و نیز وحشیگری‌اش باعث شورش شده بود. یکی از مقامات او، زویین، یک بار به او هشدار داد: «برکت و رحمت آسمان به ما، ممکن است به‌زودی به پایان برسد... بی‌بندوباری تو منجر به نابودی‌ات می‌شود و به همین دلیل است که آسمان ما را رها کرده است.»

اگرچه پادشاه ژو فکر می‌کرد که سرنوشت او قبلاً توسط آسمان تعیین شده است، اما زویین توضیح داد که اعمال غلطِ بیش از حد زیاد شاه می‌تواند آینده‌اش را به سرنوشت بدی دچار کند.

در اوایل سال 1046 قبل از میلاد، پادشاه وو از سلسله ژو طی سفری شانگ را طی یک ماه شکست داد. این موفقیت سریع او را بسیار نگران کرد. برطبق شی‌جی (سوابق مورخ بزرگ)، پادشاه وو بعد از بازگشت به پایتخت، هائوجینگ، خوب نمی‌خوابید. وقتی برادر کوچکترش ژو گونگ دلیلش را پرسید، پادشاه وو پاسخ داد: «برکت و رحمت آسمانی برای من هنوز تضمین نشده است. چگونه می‌توانم بخوابم؟» پس از مشاهده فروپاشی آسان شانگ، او نگران نامعلوم‌بودن آیندۀ سلسله ژو شد.

پرستش الوهیت و گرامی داشتن تقوا

ژو ژونگ که به‌عنوان دوک ژو نیز معروف است، اغلب بر اهمیت تقوا تأکید می‌کرد. او زمانی نوشت: «برکت و رحمت آسمانی ابدی نیست و بستگی به تقوا دارد.»

پادشاه چنگ، فرزند پادشاه وو، قصد داشت تا پایتخت را به لوئویی (لوئویانگ امروزی در استان هنان) منتقل کند و از شائو گونگ (که به‌عنوان دوک شائو معروف است) نیز خواست تا آن را مدیریت کند. وقتی ژونگ گونگ از لوئویی دیدن کرد، شائو گونگ از او خواست كه به پادشاه چنگ یادآوری کند که تقوا را گرامی بدارد، گفت: «ما باید از درس‌های سلسله‌های شیا و شنگ عبرت بگیریم. نمی‌دانم مقدر بوده دوران شیا چه قدر باشد یا می‌‌شد آن را بیشتر کرد یا خیر. نداشتن تقوا منجر به پایان یافتن آن شد. همچنین نمی‌دانم مقدر بود دوران شانگ چه مدت باشد یا می‌شد آن را تمدید کرد. نداشتن تقوا نیز منجر به به خاتمه آن ‌شد.»

به همین ترتیب، ژو گونگ همچنین به فرزندان شانگ گفت: «آسمان کسانی را که دارای تقوا نیستند، محترم نمی‌شمارد. همه این کشورها، صرف نظر از اینکه بزرگ یا کوچک باشند، به دلیل نادیده گرفتن آسمان و تقوا دچار فروپاشی شدند.»

تجلی تقوا و فضیلت

در بخش درباره سلسله ژو، واژه «تقوا» یا «فضیلت» تقریباً در هر مقاله‌ای آمده است. اگرچه تعریف مشخصی از تقوا وجود نداشت، دامنه آن شامل خصوصیات اخلاقی شخصی پادشاه، تعلیم و تربیت و مراقبت از مردم بود.

در زیر چند نمونه آورده شده است:

پادشاه وو هنگام فراخواندن سایر امیران به جمع شدن و حمله به شانگ، گفت: «پادشاه ژو از سخنان زنان [انجام کارهای بد] پیروی کرد و خود را با آسمان بیگانه کرد. او اصول صالح آسمان، زمین و بشر را نابود کرد. او علاوه بر نادیده گرفتن خواهران و برادران و اقوام، ملودی‌های سنتی را رها کرد و موسیقی شهوت‌انگیز تولید کرد. با این کار، او ملودی‌هایی را ایجاد کرد که خوشایند زنان بود.»

در مقابل، سلسله ژو به دلیل شایستگی خود تأسیس شد. ژو گونگ زمانی پادشاه ون، پدر پادشاه وو را ستود: «او با خدمت به مردم با فروتنی، مراقب آنها بود و کشاورزی را بهتر کرد. او مهربان، نجیب، خوب و مؤدب بود. او سعادت و رفاه مردم عادی را در ذهن خود حفظ می‌کرد و به افراد نیازمند کمک می‌کرد. از صبح تا ظهر تا غروب، زمان کمی برای غذاخوردن داشت. او در عوض تمام تلاش خود را به سودرساندن به مردم به‌کار می‌بست. او جرئت نمی‌کرد وقت خود را برای شکار بگذراند و با جدیت وظایف خود را انجام می‌داد.»

عبرت گرفتن

کلمات فوق توسط ژونگ گونگ به پادشاه چنگ پسر پادشاه وو گفته شد. هنگامی که پادشاه وو درگذشت، پادشاه چنگ بسیار جوان بود و ژونگ گونگ به‌عنوان نایب پادشاه عمل کرد. هفت سال بعد، او قدرت را به پادشاه چنگ بازگرداند. به دلیل بدگویی برخی از مقامات علیه ژو گونگ، پادشاه چنگ به او اعتماد نکرد و از او دوری گزید. در نتیجه، ژونگ گونگ پادشاه را ترک کرد.

در آن سال، پیش از برداشت محصول در پاییز، رعد و برق و بادهای شدید وجود داشت. محصولات زراعی و درختان آسیب دیدند. پادشاه چنگ و مسئولانش وحشت‌زده شدند و صندوقچه دعا را گشودند. هنگامی که پادشاه چنگ صندوقچه دعا را باز کرد، او دعایی را پیدا کرد که ژونگ گونگ دو سال پس از شکست شانگ به دست پادشاه وو نوشته بود. در آن زمان، پادشاه وو به‌شدت بیمار بود و ژونگ گونگ در دعای خود خواسته بود که در ازای سلامتی پادشاه وو، جان خود را فدا کند.

پادشاه چنگ با دیدن این دعا که مقامات نیز آن را تأیید کردند، تحت تأثیر قرار گرفت و از کردار خود پشیمان شد و اشک ریخت. «ژونگ گونگ برای کشور ما بسیار کوشا بود و جوانی مثل من آن را نمی‌دانست. فاجعه‌ای که ما تجربه می‌کنیم هشداری است از سوی آسمان برای احترام به شایستگی ژونگ گونگ. من با فروتنی از او استقبال خواهم کرد.» درست پس از اینکه شهر را ترک کرد، باران شروع شد. جهت باد تغییر کرد و محصولات دوباره به حالت اول برگشتند و محصولات به‌خوبی برداشت شدند.

این داستان در مقاله «جین تنگ» مربوط به شانگ‌شو ثبت شده است. پس از بازگشت، ژونگ گونگ به کمک به پادشاه چنگ ادامه داد و مقاله‌ای به نام «وو یی» (به معنی «سست نشوید» که در شانگ‌شو نیز موجود است) نوشت، که در آن، او داستان پادشاه ژو را که در بخش قبلی آورده شد، استناد کرد.

برکت به‌خاطر گرامی داشتن الوهیت حاصل شد

چندهزار سال گذشته است. فرهنگ‌های الهی سلسله‌های شیانگ، شانگ و ژو نه‌تنها به ما در درک تاریخ فرهنگ چین کمک می‌کند، بلکه امروزه نیز برای جامعه ما به‌عنوان چراغ راه هستند.

مردم در این سه سلسله، مطابق با دوران قبل، معتقد بودند كه بشر باید همسو با الهیات باشد و همه چیز، از پدیده‌های طبیعی گرفته تا بازده محصول، تغییر سلسله‌ها و رونق اجتماعی، توسط خداوند کنترل می‌شود. فقط با پیروی از الهیات و گرامی داشتن تقوا است که آنها برکت دریافت می‌کردند.

اما از وقتی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) چند دهه پیش قدرت را به‌دست گرفت، فرهنگ قدیمی چین را رها کرد. از یک طرف، ارزش‌های سنتی الهی را نفی کرد و فرهنگ ح.ک.چ مبنی بر خشونت و مبارزه را در جامعه القا کرده است. از سوی دیگر، مردم را با وحشیگری و تبلیغات نفرت‌انگیز سرکوب کرده است. درنتیجه، بسیاری از مردم به جای پیروی از الهیات و گرامی داشتن تقوا، فقط به سودهای مادی و شخصی علاقه‌مند هستند.

تنها راه برای به‌دست آوردن طول‌عمر و سعادت برای تمدن چین، بازگشت به مسیر سنت است؛ سفری به الوهیت، تقوا و برکت.

(پایان)

مقالات مرتبط به زبان چینی:

http://www.minghui.org/mh/articles/2019/8/9/漫话上古三代时期的天命思想(7)-390467.html

http://www.minghui.org/mh/articles/2019/8/14/漫话上古三代时期的天命思想(11)-390461.html

http://www.minghui.org/mh/articles/2019/8/16/漫话上古三代时期的天命思想(12)-390462.html