(Minghui.org) آقای ژنگ گوئیلین ۵۱ ساله، درباره تزکیه‌اش تا اینجا، به‌طور مختصرگفت: "تمرین فالون دافا در این دوره، فرصتی است که شاید در طول هزار سال با آن مواجه نشوید! آن موضوعات زیادی را دربرمی‌گیرد: نظم و ترتیب‌های پیچیده‌ توسط خدایان، ملاقات شخصی با رابطه‌ تقدیری، دست‌یابی به کتاب جوآن فالون و درک فا."

کتابی که زندگی‌اش را تغییر داد

در سال ۲۰۰۶ آقای ژنگ که در تایپه یک راننده‌ی تاکسی بود، با چهار مسافر خانم  برخورد کرد که خاص و ویژه بودند. او عمیقاً تحت تأثیر سادگی و صراحت آنها قرار گرفت. در طول مسیر، آنها درباره‌ی فالون گونگ به آقای  ژنگ گفتند و به او پیشنهاد کردند که کتاب جوآن فالون را بخواند.

آقای ژنگ آن روز به کتابفروشی رفت و کتاب را خرید. متوجه شد که درک آن بسیار آسان است و بعضی مباحث‌ برایش خیلی جالب بودند. وقتی منتظر مشتری می‌ماند و یا پشت چراغ قرمز توقف داشت، وقت‌های تلف شده‌ای داشت که از این فرصت‌ها برای خواندن کتاب استفاده می‌کرد و در ظرف یک ماه آن را تمام کرد. ناگاه، تغییرات زیادی را تجربه کرد.

کنارگذاشتن سیگار  و مشروب

آقای ژنگ یک شیشه نیم لیتری شراب ذرت را در مدت سه ساعت می‌نوشید و تمام می‌کرد. قبل از اینکه ازدواج کند، به همسر آینده‌اش گفت: "از همه چیز می‌توانم دست بکشم به‌جز الکل." اما پس از اینکه آن قسمت از سخنرانی هفتم در جوآن فالون را خواند که استاد توصیه کردند تمرین‌کنندگان سیگار کشیدن و مشروب خوردن را ترک کنند، ناگهان تصمیمی به ذهنش خطور کرد: "به این دلیل که استاد بیان می‌کنند سیگارکشیدن و مشروب خوردن خوب نیست، از حالا به بعد سیگار و مشروب را ترک می‌کنم!" اما برای کسی که مدت طولانی به الکل و سیگار معتاد بوده است، گفتنش آسان‌تر از عمل کردنش بود.

با این حال، آقای ژنگ با نیرویی که از کتاب کسب کرد، اعتیادش را ترک کرد. از لحظه‌ای که آن تصمیم را گرفت، سیگار کشیدن و مشروب خوردن را به‌طور کامل ترک کرد. درحال حاضر حتی مسافری که درحال سیگار کشیدن است را سوار نمی‌کند، زیرا دیگر با بوی تند آن راحت نیست. پیش‌تر، او از سوار کردن مسافرانی که سیگار می‌کشیدند لذت می‌برد چون خودش هم می‌توانست سیگار بکشد. همان‌طور که استاد بیان کردند:

"اگر بخواهید آن را ترک کنید، تضمین می‌کنم که بتوانید آن را انجام دهید. وقتی دوباره سیگار بکشید، آن مزه‌ی درستی نخواهد داشت. اگر این سخنرانی را در کتاب بخوانید، همین اثر را خواهد داشت." (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

آقای ژنگ با تعجب فریاد می‌زد:"آن چه استاد در کتاب بیان کردند، حقیقت است!"

علاوه بر این، او عادت داشت سه روز در هفته از ظهر تا ۸ صبح الکل بنوشد. او عاشق بوی الکل بود. اما پس از اینکه خواندن جوآن فالون را تمام کرد، این وضعیت شدیداً تغییر کرد. روزی در اتوبوس درکنارش مسافری  با یک بطری الکل نشسته بود که تصادفاً چند قطره الکل ریخت. آقای ژنگ از بوی آن تقریباً بالا آورد.

آقای ژنگ تنها شخصی نیست که چنین تجربیاتی داشته است. تمرین‌کنندگان بسیاری موارد مشابهی را گزارش کرده‌اند. آقای ژنگ در یکی از جلسات مطالعه‌ فا تجربه‌ مشابهی را از یک تمرین‌کننده‌‌ ۷۰ ساله‌ شنید. آن تمرین‌کننده بیش از ۶۰ سال از عمرش را سیگار کشیده بود. از ۵ یا ۶ سالگی این کار را شروع کرده بود. حتی تریاک را هم امتحان کرده بود. همانطور که سنش بالا می‌رفت، سرفه‌های شدیدش شروع شد و پزشک به او گفته بود که باید سیگار را ترک کند. با شرکت کردن در سمیناری برای مدت طولانی، سعی کرد دیگر سیگار نکشد، اما اثری نداشت. پس از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کرد، سرانجام موفق به این کار شد.

بهبودی بیماری‌های قدیمی

آقای ژنگ علاوه بر ترک کردن سیگار و مشروب، در موارد دیگری هم از مزیت‌های تمرین فالون دافا برخوردار شده است. برای مثال، بیش از ۱۰ سال بود که حتی در گرمای تابستان نیز از آبریزش بینی رنج می‌برد و بعد از انجام دو عمل جراحی بهبود نیافته بود. خیلی آزاردهنده بود که مجبور بود هر ۱۰ دقیقه بینی‌اش را تمیز کند.

زمانی که در پارک با سایر تمرین‌کنندگان تمرینات را شروع کرد، خجالت می‌کشید که مجبور می‌بود در طول تمرین مرتب بینی‌اش را تمیز کند. بعد از آن، در خواب دید که چیزهایی شبیه عنکبوت از بینی‌اش بیرون خزیدند و سپس آبریزش بینی‌اش کمتر و کمتر شد و بعد از دو بار پالایش کارما،  مقدار زیادی بهبود یافت.

وضعیت زانوها‌یش هم بد بود. چند سال قبل، با فرزندش که حدود ۳۰ کیلو وزن داشت و در بغلش بود، از بالای یک صخره سر خورده بود. وقتی افتاد روی دو زانویش به زمین نشست. دو سال پس از آن، درد زانوهایش شروع شد و دیگر نمی‌توانست به حالت چمباتمه بنشیند. وقتی  اولین بار دید که تمرین پنج مستلزم نشستن در وضعیت لوتوس کامل است، فکر کرد هرگز قادر به انجام آن نخواهد بود.

پس از شش سال تلاش، حالا می‌تواند در وضعیت لوتوس کامل بنشیند. با وجود درد زیاد در زانوهایش بسیار زیاد تمرین کرده است. یک روز، خواب دید هزارپای بزرگی از زانوها‌یش بیرون خزید و پس از آن درد ضعیف‌تر و ضعیف‌تر شد. بر طبق درکش، هزارپا و عنکبوت‌ها روح‌هایی زنده در بعد دیگر بودند که از او می‌خواستند بدهی‌هایش به آنها را بپردازد. بدون حفاظت معلم، نمی‌توانست کاری در این خصوص انجام بدهد.

ارج نهادن به این فرصت طلایی

با شنیدن موسیقی دافا، مثل "پودو" و "جی شی" اشک‌هایش جاری می‌شود.

عمیقاً براین باور است که رابطه تقدیری با دافا دارد. اوگفت: "استاد همواره شخصی پر از کارما را  در کنارم قرار می‌دهند تا به این ترتیب فرصت‌هایی را برای تزکیه‌ام ایجاد کنند." وی گفت که با استاد و فا باید به خودش اعتماد داشته باشد تا در مسیر تزکیه‌اش به خوبی گام بردارد.