(Minghui.org)  من یک مرید دافا هستم که تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۶ شروع کردم. اما در سال‌های بعد از ۱۹۹۶، در روند تزکیه‌ام به مسیری انحرافی رفتم تا اینکه در اوایل سال ۲۰۰۷ دوباره تمرین را ازسر گرفتم. پس از بازگشتم، در آغاز بسیار سخت‌کوش بودم، زیرا احساس می‌کردم که باید این فرصت تزکیه را گرامی بدارم، مخصوصاً به این دلیل که بسیار عقب‌افتاده بودم. به این ترتیب، هر روز خودم را ترغیب می‌کردم تا سه کار را به خوبی انجام دهم. می‌توانستم تغییرات ذهنی و بدنی را در خودم احساس کنم. حس می‌کردم که در هر لحظه چهره‌ام با هاله دافا نورانی‌تر می‌شود، درحالی‌که اخلاقیات در جهان بشری با سرعت بسیار زیادی سقوط می‌کند. اگر تمرین‌‌نندگان نتوانند خودشان را مطابق با استانداردی سطح بالا نگه دارند، به‌راحتی منحرف می‌شوند و در مسیر اشتباه می‌لغزند. در واقع ماجرای من، یک نمونه از چنین چیزی است.

امروزه در چین، تا زمانی که شما جوان و مجرد هستید و شغل ثابتی دارید، تعداد بی‌شماری از مردم می‌‌خواهند با شما قرار بگذارند و دوست شوند. بعد از اینکه تزکیه‌ام را ازسر گرفتم، دوست دانشگاهی‌ام از من جدا شد و پس از آن بسیاری از اطرافیان، دخترانی را به‌عنوان دوست جدید به من پیشنهاد می‌دادند. به این دلیل که هیچ برنامه‌ای نداشتم تا در آینده‌ای نزدیک ازدواج کنم، مؤدبانه پیشنهادشان را رد می‌کردم، اما به‌وضوح می‌‌دانستم که هنوز هم وابستگی‌هایی به میل و شهوت دارم و گهگاهی ذهنم پر از افکار بسیار بد در این خصوص می‌شد. نیروهای کهن از این فرصت سوء‌ستفاده کرده و وابستگی‌هایم را تقویت کردند که منجر به ارتکاب اشتباه بزرگی از سوی من شد؛ اشتباهی که هرگز نباید مرتکب آن می‌شدم.

در پاییز سال ۲۰۰۸، همکلاسی سابقم در دبیرستان که سال‌ها بود او را ندیده بودم، مرا به شام دعوت کرد تا یادی از ایام قدیم کنیم. تصور می‌کردم این می‌تواند فرصتی برای نجات او باشد، درنتیجه مقداری مطالب روشنگری حقیقت همراه خود بردم و به ملاقاتش رفتم. در کمال تعجب در این ملاقات، دوست‌دختر او می‌خواست خواهر کوچک‌ترش را که پرستار بود، به من معرفی کند. با توجه به اینکه هیچ تمایلی برای قرار گذاشتن با کسی نداشتم، پاسخ منفی دادم، اما او اصرار داشت که با خواهرش آشنا شوم. می‌گفت: "از شما نمی­‌خواهم که با او ازدواج کنید. فقط می‌خواهم که با او آشنا شوید. اینکه مسئله مهمی نیست و ایرادی ندارد؟" تعداد زیادی از دوستان دیگر نیز حضور داشتند و نمی‌خواستم احساسات او را جریحه‌دار کنم، از این‌رو با تردید بسیار موافقت کردم. فکر می‌کردم این می‌تواند فرصتی باشد تا حقایق دافا را برای خواهرش روشن کنم. هرگز تصور نمی‌کردم به پایین سقوط کنم و مرتکب اشتباهی شوم که هرگز نباید اتفاق می‌افتاد و لکه ننگی در مسیر تزکیه‌ام باقی بگذارم.

از آنجایی‌که دوست‌دخترم و دوستانش فالون گونگ را تمرین­ نمی‌کردند، هر زمان با هم بودیم، هر چیزی که از آن صحبت می‌کردند، مملو از وابستگی‌ها و تمایلات بود. در آغاز، درخصوص مکالماتشان احساس ناراحتی می‌کردم و حس بسیار بدی داشتم، اما به‌تدریج تمایل پیدا کردم که به حرف‌هایشان گوش دهم. گاهی اوقات، حتی به صحبت‌هایشان ملحق می‌شدم یا با آنها بحث می‌کردم. بنابراین، به‌تدریج این احساس را داشتم که هر روز سطح شین‌شینگم پایین می‌آید.

شرم‌آورترین و نفرت‌انگیزترین چیز، اتفاقی بود که با کنترل شدن من توسط امیالم رخ داد؛ من با دوست‌دخترم خوابیدم؛ اشتباه بزرگی که هرگز نباید مرتکب می‌شدم. در ادامه می‌خواهم تجارب و درک‌هایم را در این زمینه به‌اشتراک بگذارم:

۱- پایه‌گذاری اشتباه در همان شروع

با نگاهی به گذشته، متوجه شده‌ام که این ایده‌ای نامناسب بود که با هدف روشنگری حقیقت، با شخصی قرار عاشقانه بگذارم. آن انحراف کاملی از فا است. نیروهای کهن درحالی‌‌که وابستگی‌هایم به شهوت و امیال را به‌روشنی می‌‌دیدند، این دام را برایم انداختند تا مرتکب این اشتباه شوم، به این امید که در نهایت مرا از بین ببرند.

۲- تفکر از منظر اصول فا

ازآنجایی‌که دوست‌دخترم به محض آگاهی از تمرین تزکیه‌ام مخالفتی با آن نشان نداد، طولی نکشید که قرارهای عاشقانه را شروع کردیم. در آن زمان، برخی از هم‌تمرین­کنندگان توصیه می‌کردند ­که با یک غیر­هم‌تمرین­کننده قرار نگذارم و می‌خواستند که به‌طور جدی درباره این موضوع فکر کنم. تمرین‌کنندگان دیگری نیز بودند که پیشنهاد می‌کردند خودم تصمیم بگیرم و آگاه باشم که اصل موضوع این نیست که آیا من دوستی غیرتمرین‌کننده دارم یا نه، اما باوجود توصیه هم‌تمرین­کنندگان، نتوانستم این موضوع را از منظر فا درنظر بگیرم. به خودم می‌گفتم که بسیاری از تمرین‌کنندگان، از جمله آنهایی که جوان‌تر هستند، حتی با اینکه همسرانی غیر­تزکیه­کننده دارند، هنوز هم بسیار خوب تزکیه می‌کنند. فکر می‌کردم که من نیز به‌طور مشابه می‌توانم به‌خوبی عمل کنم، اما درواقع فقط به دنبال بهانه‌‌ای بودم تا بر وابستگی‌ام به تمایلات و شهوت سرپوش بگذارم.

از طریق مطالعه فا و تبادل تجربه، به‌تدریج متوجه مشکلم شدم. وقتی هم‌تمرین­کنندگان به مشکلم اشاره می‌کردند، توصیه‌هایی بر اساس فا ارائه می‌دادند، اما نمی‌توانستم خودم را براساس فا بسنجم و جدیت موضوع را درک نمی‌کردم. به دنبال آن سری از سخنان تمرین‌کنندگان بودم که برایم خوشایند بودند و می‌توانستم رفتارم را با آنها توجیه کنم. بیش‌ازحد مشغول وابستگی‌ها­یم شده بودم و معتقد بودم آنچه انجام می‌دهم، درست است. به این ترتیب از مسیر فا منحرف شدم.

۳- با داشتن وابستگی به امیال، باید حفاظم را تقویت می‌کردم

زمانی که هنوز دانشجو بودم، می‌دانستم که وابستگی قوی‌ای به امیال و شهوت دارم، به‌خصوص اینکه از جامعه عادی امروزه هم تأثیر می‌گرفتم. امروزه دانشجویان در مسائل جنسی بسیار راحت هستند و تصاویر شهوت‌انگیز را در میان همدیگر پخش می‌کنند. به همین دلیل من هم در تصاویر شهوت‌انگیز غرق بودم. پس از  اینکه در سال ۲۰۰۷ تزکیه‌ام را ازسر گرفتم، به‌سختی تلاش کردم تا از این وابستگی‌ها خلاص شوم، اما افکار و ایده‌های بد هنوز هم گاه‌به‌‌گاه در ذهنم ظاهر می‌شدند.

درست زمانی که درحال از بین بردن این وابستگی بودم، ملاقات با دوست‌دخترم را شروع کردم. با خودم فکر می‌کردم: "آیا خوب نمی‌شود اگر بتوانم او را نجات دهم و هم‌زمان از وابستگی به شهوت دست بکشم؟" هم‌تمرین­کنندگان می‌گفتند که با این کار شکافی برای سوءا‌ستفاده نیروهای کهن ارائه می‌دهم. چقدر درست می‌گفتند! اگر افکار درست قوی داشتم، می‌توانستم به آنچه امیدوار بودم برسم، اما نتوانستم همواره افکار درست قوی را حفظ کنم. جای تعجب نیست که مرتکب این اشتباه وحشتناک شدم.

"اما اگر یک تزکیه‌کننده یا یک فرد عادی که نمی‌تواند حتی فداکاری‌های اصلی را انجام دهد، این مسئله را مطرح کند، او با آوردن عذر و بهانه برای وابستگی‌هایی که نمی‌تواند رها کند، باعث تضعیف فا می‌شود." ("کوتاهی نداشتن" در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۱)

نیروهای کهن با انواع شیاطین و موجودات سطح پایین در حال نظاره کردن ما هستند، به این امید که نقاط ضعف ما را کشف کنند. وقتی ما موفق به حفظ افکار درست قوی نمی‌شویم، نقاط ضعف‌مان را به آنها عرضه می‌کنیم، بنابراین آنها می‌توانند از این فرصت سوءاستفاده کرده و وابستگی‌هایمان را تقویت کنند. زمانی که مرتکب اشتباه می‌شویم و سقوط می‌کنیم، برای ندامت بیش‌ازحد دیر خواهد بود.

۴- روشی کهنیروهای کهن وابستگی به میل و شهوت را تقویت می‌کنند: جوشاندن یک قورباغه با افزایش تدریجی دما

یک بار مقاله‌ای از یک هم‌تمرین‌کننده خواندم­ که می‌گفت نیروهای کهن برای آزار و شکنجه آنهایی که از اردوگاه‌های کار اجباری و زندان‌ها آزاد می‌شوند، از روشی مشابه روش قورباغه پخته استفاده می‌کنند: در این روش برای جوشاندن یک قورباغه، از انداختن آن در آب ولرم شروع می‌کنند و به‌تدریج دما را بالا می‌برند، به‌طوری که قورباغه هرگز متوجه افزایش دما نمی‌شود. درکم از این استعاره این است که اگر هشیار نباشیم، حتی نمی‌توانیم آزار و اذیت را تشخیص دهیم. روند اصلاح فا تا این مرحله پیشرفت کرده است. اکثر تمرین‌کنندگان درک نسبتاً روشنی از اصول فا دارند. بنابراین، نیروهای کهن همانند گذشته جرأت آزار و شکنجه آشکار تمرین‌کنندگان را ندارند. در عوض، به تاکتیک‌های مبهم‌تر و مخفیانه‌تر روی آورده‌اند. برای مثال، آنها شما را فریب می‌دهند تا  کارهایی را انجام دهید که وابستگی‌هایتان تقویت شوند. به بهانه آزمایش شما، آنهایی که به درکشان مطابق الزامات مریدان دافای شایسته نیستند را نابود می‌کنند.

در آغاز رابطه‌ام با دوست‌دخترم، هنوز خودم را به خوبی اداره می‌کردم، اما افکار و رفتارهای مردم عادی تأثیر بزرگی روی من داشتند. امروزه پیدا کردن یک زن که در مکان‌های عمومی لباس مناسبی بپوشد، بسیار نادر است. وقتی من تازه قرار گذاشتن را شروع کرده بودم، دوستی از من پرسید: آیا درحال‌حاضر با دوست‌دخترم رابطه جنسی دارم. پاسخ منفی دادم، اما سؤالش بر من تأثیر گذاشت. احساس می‌کردم امروزه مردم بیش‌از‌حد در این زمینه راحت هستند. به خودم گفتم که مرتکب این اشتباهات نمی‌شوم. حالا می‌فهمم که نیروهای کهن به‌وضوح افکار ناپاک مرا می‌دیدند. مدت کوتاهی پس از آن بسیاری از دوستان هم‌سن و سال پیرامونم اشاره می‌کردند که اگر تصمیم بگیرم با دوست‌دخترم بخوابم، اصلاً مسئله مهمی نیست و ایرادی ندارد. حتی بسیاری از پدر و مادرهای پیرامونم می‌گفتند من واقعاً شخص خوبی هستم که بعد از چنین زمان طولانی‌ای هنوز با دوست‌دخترم هم‌خانه نشده­ام. هر بار که این مسئله مطرح می‌شد، بسیار احساس خجالت‌زدگی می‌کردم.

به‌تدریج پس از بارها و بارها شنیدن اظهارات مشابه این توسط اطرافیانم، حفاظ خود را در برابر تمایلات و شهوت پایین آوردم. در لحظه‌ای که از همیشه ضعیف‌تر بودم، آگاهانه مرتکب این گناه شدم و با این بهانه که دیر یا زود ازدواج خواهیم کرد، خودم را دلداری دادم. این نمونه نشان می‌دهد که اگر افکار دست قوی‌تان را حفظ کنید، نیروهای کهن هرگز جرأت آزار و اذیت شما را نخواهند داشت. قبل از اینکه بخواهند هر گونه کاری درخصوص شما انجام دهند، به‌تدریج افکار درستتان را نابود می‌کنند و هنگامی که شما تحت سلطه افکار شیطانی هستید، حمله به شما را شروع می‌کنند.

۵-باید با عزم راسخ و افکار درست، با اشتباهاتمان مواجه شویم

آنچه که مرا بیشتر شوکه کرد، این بود که متوجه شدم بسیاری از مریدان جوان مثل من مرتکب همان اشتباه شده بودند و درنتیجه برخی حتی تزکیه را متوقف کرده بودند. ممکن است برای آن تمرین‌کنندگانی که از میان چنین محنتی نگذشته‌اند، سخت باشد فشار و شرمی را تصور کنند که ما هنگام ازسرگیری تزکیه و مواجه شدن با استاد و هم‌­تمرین­کنندگان احساس می‌کنیم.

می‌توانم احساس آنها را درک کنم، درست مثل آنچه استاد می‌فرمایند:

"نکات دردآور چنین شخصی وقتی به آنها اشاره شود حساس خواهد بود، و گاهی اوقات شخص حتی توسط برخی از اشکال جروبحث، از ترس تحقیر شدن از خودش دفاع خواهد کرد." ("آموزش فا در کنفرانس فای بین‌المللی نیویورک بزرگ ۲۰۰۹)

این حقیقتاً شرم‌آور است. زمانی که متوجه جدیت یک اشتباه می‌شویم، شرمی که احساس می‌کنیم، ورای توصیف است. اگر برخی از این تمرین‌کنندگان برای رها کردن چنین وابستگی‌هایی عزم راسخ نداشته باشند، جلوگیری از ارتکاب دوباره اشتباه برایشان سخت می‌شود. زیرا یک بار که به این شیطان پناه می‌دهیم، رها شدنمان از وابستگی شهوت را حتی سخت‌تر می‌سازد.­

استاد بیان کردند:

"فا می‌تواند تمام وابستگی‌ها را درهم شکند، فا می‌تواند تمام شیطان‌ها را منهدم کند، فا می‌تواند تمام دروغ‌ها را متلاشی کند، و فا می‌تواند افکار درست را نیرومند کند." ("مداخله را دور کنید" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)

اما اگر فاقد عزم و اراده راسخ باشیم، انجام آن به‌خوبی، بی‌نهایت دشوار است.

این مستلزم این است که فا را بیشتر مطالعه کنیم و درک روشنی از وابستگی‌هایمان به شهوت داشته باشیم. باید بدانیم که چنین وابستگی‌هایی افکار واقعی ما نیستند، بلکه عقاید و تصوراتی هستند که در جامعه به‌دست آورده‌ایم. باید آنها را در ذهنمان رد کنیم و نپذیریم. به این روش می‌توانیم واقعاً به بیرون از سایه احساس شرمندگی قدم بگذاریم و مصمم شویم تا به خوبی عمل کنیم. "اگر بتوانید ثابت‌قدم باشید، می‌توانیم کارما را ازبین ببریم." ("سخنرانی ششم" در جوآن فالون)

هم‌زمان، باید بیشتر اوقات برای پاک کردن میدان خودمان و عوامل اهریمنی، ازجمله کارمای فکری و نظم و ترتیب نیروهای کهن افکار درست بفرستیم. وقتی ذهنم را آماده کردم تا به‌خوبی تزکیه کنم، توصیه هم‌تمرین­کنندگان را دنبال کردم، مبنی بر اینکه ‌در زمان‌های فرستادن افکار درست، فکری برای از بین بردن وابستگی‌ام به شهوت را اضافه کنم. درنتیجه، وابستگی‌هایم به‌ندرت ظاهر می‌شدند.

بعلاوه، مریدان جوان دافا باید تمرینات را اغلب انجام دهند تا بدن‌هایمان هرچه سریع‌تر تبدیل شود و انرژی قوی‌تری به‌دست آورد. آنگاه آن کمک خواهد کرد تا وابستگی‌مان به شهوت و امیال را سرکوب کنیم. قبل از اینکه مرتکب این اشتباه شوم، توجه زیادی به تمرینات نمی‌کردم. با یک کار پرمشغله و برنامه کاملی از پروژه‌های دافا به تنهایی زندگی می‌کردم و بهانه کافی داشتم تا تمرینات را به‌صورت منظم و هر روز انجام ندهم. درنتیجه، بدنم نمی‌توانست تبدیل شود و اغلب به هنگام صبح و شب احساس تمایلی قوی داشتم. حالا که بر انجام تمرینات روزانه مصر هستم، تمایلاتم بسیار ضعیف‌تر شده‌اند. بنابراین، مریدان جوان دافا نباید در انجام تمرینات شل شوند و کوتاهی کنند.

۶- یک مگس، به سمت تخم مرغ بدون ترک نخواهت رفت

در نهایت، امیدوارم هم‌تمرین‌کنندگان بتوانند به آنهایی که مرتب چنین اشتباهی شده‌اند، کمک کنند. ما بدنی واحد هستیم. هنگامی که این تمرین‌کنندگان به خودشان می‌آیند، خواهند دانست که چنین اشتباهی در چشم استاد و هم‌تمرین­کنندگان شرم‌آور است. در­نتیجه، عمیقاً احساس تأسف می‌کنند، دست از سرزنش خود برنمی‌دارند و در درد بسیار بزرگی غوطه‌ور خواهند شد. اگر نتوانند این مشکل را حل کنند و نسبت به این موضوع بی‌تفاوت شوند، در سراشیبی سقوط ادامه خواهند داد و حتی تزکیه را ترک خواهند کرد. می‌خواهم به آنهایی که مرتکب چنین اشتباهاتی شده‌اند، بگویم که حتی با وجود اینکه این اشتباه ناامید‌کننده و دردناک است، باید توجه زیادی داشته باشیم و بهترین راه چاره، افشای کاری است که انجام داده­ایم.

استاد بیان کردند:

"اشتباهات گذشته‌تان را شرح و بسط ندهید- اگر اشتباهاتی کرده‌اید، پس، از حالا به بعد خوب عمل کنید. به چیزهایی که اتفاق افتاده است فکر نکنید. به این فکر کنید که از حالا به بعد خوب عمل کنید، و واقعاً نسبت به خودتان و موجودات ذی‌شعور مسئول باشید." ("سفر به شمال امریکا برای آموزش فا")

اگر نتوانیم اشتباهاتمان را به‌وضوح ببینیم و هنوز هم آنها را پنهان کنیم یا جرأت مواجه شدن با وابستگی‌هایمان را نداشته باشیم، این آن چیزی  نیست که استاد می‌خواهند ببینند.

درحالی‌که روند اصلاح فا تا این مرحله پیشرفت کرده است، برای ارتکاب این اشتباه سنگین، به‌شدت احساس شرمندگی می‌کنم. کمک به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‌شعور مأموریت تاریخی و هدف ما است. امیدوارم که از طریق مواجه شدن با اشتباهاتم و احساس مسئولیت برای آنچه که انجام داده‌ام، دوباره شایسته عنوان مرید دافا باشم. هم‌زمان، برای انجام سه کار سخت‌تر تلاش می‌کنم و زیانی که به دافا وارد آورده‌ام را جبران می‌کنم. فقط می‌توانم کوشاتر باشم تا نجاتی را که استاد به من ارزانی داشته‌اند، جبران کنم.

امیدوارم که این مقاله بتواند مخصوصاً برای افراد جوانی که مرتکب اشتباهات مشابهی شده‌اند، هشداری باشد و آنها را دلگرم و تشویق کند. لطفاً به هر چیزی که نادرست است، اشاره کنید.

http://en.minghui.org/html/articles/2009/11/17/112420.html