(Minghui.org)
درود استاد! درود همتمرینکنندگان!
من تمرینکنندهای هستم که در اواخر سال ۲۰۱۱، فا را ازطریق اینترنت کسب کردم. از طریق مطالعه آموزههای فای استاد، به این درک رسیدهام که تنها با انجام سختکوشانه و خوب سه کار میتوانم همگام با سرعت اصلاح فا حرکت کنم و یک مرید دافای کاملاً شایسته دوره اصلاح فا باشم.
استاد بیان کردند:
"خیلی چیزها در دوره اصلاح فا آنقدرها ساده نیست، و هیچ چیزی تکبعدی نیست. اموری که خدایان نظم و ترتیب میدهند عوامل متعددی را دربرمیگیرد. وقتی فردی [از چین] به خارج میآید، خوب، ازآنجاییکه او در چین قادر به شنیدن حقیقت نیست، آیا او درحال هدایت شدن برای رفتن به خارج نیست تا بتواند از حقیقت آگاه شود؟ نمیتوانید این افراد را رها کنید. هنوز هم باید در روشنگری حقیقت در مکانهای گردشگری هر منطقه به خوبی عمل کنیم." ("آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ غرب ایالات متحده")
سال گذشته بعد از اتمام کار ترویج شن یون، متوجه شدم که تلاشهای روشنگری حقیقت در فرودگاه و مکانهای توریستی هالیوود با کمبود تمرینکنندگان مواجه است. بنابراین فرودگاه را برای این کار انتخاب کردم.
در اصل فکر میکردم که تنها یک تمرینکننده دیگر را برمیدارم و بایکدیگر به فرودگاه میرویم؛ نمیتوانستم تصور کنم که باید با ماشینی پر از تمرینکنندگان، برای روشنگری حقیقت به فرودگاه برویم!
در واقع آن فردی که بیشتر از همه در این پروژه منفعت نصیبش شد، من بودم، زیرا اگر مسئولیت رساندن تمرینکنندگان با ماشین به فرودگاه برعهده من نبود، خیلی امکان داشت که در نتیجه وابستگیام به راحتطلبی، به همکاری در این پروژه ادامه ندهم. واقعاً از تمرینکنندگانی که با من برای روشنگری حقیقت به فرودگاه میآمدهاند، تشکر میکنم. واقعاً به این رابطه تقدیری ارج مینهم.
با شروع از آوریل سال گذشته، ما هر دوشنبه و چهارشنبه شبها برای روشنگری حقیقت به ترمینال بینالمللی فرودگاه لس آنجلس رفتهایم. اکنون یک سال شده است. هر دوشنبه و چهارشنبه بعد از اتمام کار، بهسرعت مقداری شام برای شوهرم آماده میکنم، سپس برطبق زمانهای مختلف پروازهای ورودی در فصلهای تابستان و زمستان در ساعت ۵ یا ۶ عصر، عازم فرودگاه میشوم، درحالیکه سایر تمرینکنندگان را در مسیر سوار میکنم و با خودم میبرم. رسیدنمان تا فرودگاه حدود ۷۰ تا ۸۰ دقیقه زمان میبرد.
ما اول به سالنهای ورودی در طبقه اول میرویم، منتظر گردشگران چینی از سرزمین اصلی میشویم، به آنها روزنامه میدهیم، حقایق را برایشان روشن کرده و آنها را ترغیب میکنیم حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن را ترک کنند. سپس نیمی از تمرینکنندگان در ورودیها باقی میمانند و نیمه دیگر به طبقه دوم میروند و حقیقت را برای گردشگران چینی سرزمین اصلی که در حال خروج از سالن هستند، روشن میکنند. سپس در شب، هر تمرینکننده را به درب منزلش میرسانم و معمولاً قبل از ۱۱ شب به خانه میرسم.
بهمنظور اینکه فرصت روشنگری حقیقت حتی برای یک گردشگر چینی را ازدست ندهم، کیفم را با همه انواع مطالب روشنگری حقیقت پر میکنم: نسخههای ویژه اپک تایمز چینی، گزارشات روشنگری حقیقت، نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست، جزوات انگلیسی افشاکننده جنایات برداشت اجباری اعضای بدن بهدست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، فلایرهای انگلیسی فالون گونگ، اطلاعات درباره چگونگی عبور از فایروال اینترنتی بزرگ چین، فلایرهای که چگونگی ترک حزب را توضیح میدهند و سایر مطالب دافا به زبان انگلیسی و چینی.
پشت سر گذاشتن مانع منیت
امسال، درحالیکه با پخش روزنامهها و نشریات روشنگری حقیقت بین چینیها و اطلاعات افشاکننده برداشت اجباری اعضای بدن بین غربیها شروع کرده بودم، در عرض فقط یک ماه، روشنگری حقیقت بهطور شفاهی را نیز به آن اضافه کردم- اگرچه درابتدا حتی مردد بودم و به لکنت میافتادم. زمانی که تازه شروع به انجام این کار کرده بودم، حتی قبل از بیان دو جمله اغلب خط سیر صحبتهایم را گم میکردم و به محض اینکه آن فرد سؤالی میپرسید، یا هیچ پاسخی به ذهنم نمیآمد یا با عجله او را ترک میکردم.
بهآرامی شروع کردم تا با آن افرادی که مشتاق شنیدن بودند، بیشتر صحبت کنم، سپس با آغاز امسال، شروع به صحبت با تکتک افراد کردم. ازآنجاییکه همیشه کسی باید در محل درب خروجی میبود، اگر سایر تمرینکنندگان مشغول بودند، خودم را مجبور میکردم که این مسئولیت را برعهده بگیرم. در ابتدا برایم خیلی سخت بود، اما زمانی که نسبت به خودم و موجودات ذیشعور کاملاً احساس مسئولیت کردم، بهطور غیرمنتظره این موانع تحمیل شده توسط حس منیت را پشت سر گذاشتم. سال گذشته بسیاری از این احساسات را تجربه کردم و این نیز رشد زیادی را در تزکیهام به ارمغان آورد.
روشنگری حقیقت برای پرسنل فرودگاه
زمانی که در ابتدا رفتن به فرودگاه را شروع کردیم، چند بار اتفاق افتاد که با کارکنان یا حتی پلیس فرودگاه مواجه شدیم و آنها میخواستند ما را بیرون بیندازند. چون در بین انبوه تمرینکنندگانمان تنها تمرینکنندهای بودم که میتوانست انگلیسی صحبت کند، وظیفه روشنگری حقیقت درباره جنایات برداشت اجباری اعضای بدن بهدست ح.ک.چ برعهده من بود.
استاد بیان کردند:
"هرجا که مشکلی ظاهر میشود، بروید به مردم واقعیتها را بگویید، و نباید فقط برای جلو بردن دادخواهی باشد که این کار را میکنید بلکه باید برای گفتن واقعیتها به آنها آن را انجام دهید. و اگر دادخواهی در جایی گره خورده باشد، آنگاه آن باید جایی باشد که نیاز دارد شما واقعیتها را آشکار کنید، و آنگاه شاید دادخواهی بهطور طبیعی به پیش برود." ("آموزش و تشریح فا درکنفرانس فا در متروپولیتن نیویورک")
بعد از چند ماه روشنگری حقیقت و برقراری ارتباط با این افراد، اکنون درحالیکه به مسئولیتهای کاری کارکنان فرودگاه احترام میگذاریم، حقیقت را برای مردم روشن کرده و آنها را به خروج از ح.ک.چ ترغیب میکنیم. اکنون کارمندان فرودگاه همگی رفتاری بسیار دوستانه دارند و از ما حمایت میکنند. یک بار برای فردی چینی نزدیک در خروجی حقیقت را روشن میکردم. حتی چند جمله هم نگفته بودم که پسر آن چینی یکی از کارمندان فرودگاه را یافت و به او گفت که من درحال آزار و اذیتشان هستم. آن کارمند غربی فرودگاه نه تنها از ما نخواست که آنجا را ترک کنیم، بلکه همچنین گفت که به هیچ وجه رفتار نامناسبی از من سر نزده است. آن مرد جوانِ مغرور و باابهت ناگهان ساکت شد.
محیطی چالشبرانگیز
روشنگری حقیقت در فرودگاه تا اندازهای سخت است. شما مجبورید پیشقدم شوید و مطمئن شوید که با چهرههای آسیایی برخورد میکنید. اول از آن افراد میپرسم که آیا از سرزمین اصلی چین هستند؛ اگر آنها در خارج از کشور زندگی کنند از آنها میپرسم که آیا در سرزمین اصلی چین بزرگ شدهاند. تنها بعد از تأیید این شرایط توسط افراد شروع به روشنگری حقیقت میکنم. افرادی که هربار با آنها مواجه میشوم همیشه متفاوت هستند. این چالشبرانگیز، اما جالب است. اغلب با تجربیات بسیار تأثیرگذار و همچنین با تشویق ازجانب استاد مواجه میشوم. من هر چالش را فرصتی برای رشد درنظر میگیرم.
در روشنگری حقیقت برای مردم سرزمین اصلی چین، اغلب با افرادی مواجه میشوم که نگرششان خوب نیست. آنها روزنامه را نمیگیرند، میگویند که بیسوادند یا سوی چشمانشان کم است و بعضی وانمود میکنند که زبان ماندارین را نمیفهمند. برخی طوری عمل میکنند که انگار نامرئی هستم و مرا نادیده میگیرند، صورتشان را به سمت دیگری میچرخانند یا مرا به کنار هل میدهند و میگویند آنها را ترک کنم یا حتی به من ناسزا میگویند. زمانی که با این شرایط مواجه میشوم جر و بحث نمیکنم. البته نمیخواهم احساسات منفی در آنها ایجاد کنم، بنابراین همیشه برای آنها آرزوی خوشبختی میکنم، با این امید که دفعه بعد که به این فرودگاه میآیند قلبشان را برای درک حقیقت، چنین مسئله فوقالعاده مهمی در زندگیشان، بگشایند.
اغلب با افرادی مواجه میشوم که حقیقت را درک میکنند، اما هنوز از ترک ح.ک.چ خودداری میکنند. آنها فکر میکنند که این کافی است که در قلبشان به حزب باور ندارند و احساس میکنند که نیاز ندارند مراسم رسمی ترک حزب را پشت سربگذارند.
یک بار مرد جوانی حقیقت را درک کرد، اما حزب را ترک نکرد. فکرش این بود که چون به سن بلوغ رسیده، بهطور خودبهخود پیشاهنگان جوان و لیگ جوانان کمونیست را ترک کرده است. او همچنین فکر میکرد که ما انگیزههای سیاسی داریم. به او گفتم که خوبی و بدی عیناً بازگشت داده میشوند و اقدام به ترک ح.ک.چ به بوداها و موجودات الهی نشان میدهد که شما فردی هستید که تفاوت بین خوبی و بدی را درک میکند. به او گفتم که چین تعداد عظیمی از افراد فوقالعاده بااستعداد دارد و چین بدون این حزب شیطانی حتی قویتر خواهد بود. جامعه، پایدار و زندگی مردم غنی خواهد شد. او بعد از شنیدن این صحبتها موافقت کرد که حزب را ترک کند.
یک بار میخواستم حقیقت را برای زن و شوهری روشن کنم، اما آنها گفتند که وقت ندارند به حرفهایم گوش دهند. گفتم که فقط ۳۰ ثانیه نیاز دارم، بنابراین آن مرد جوان زمانسنجِ روی تلفن همراهش را روشن کرد. تا حدی که میتوانستم سریع صحبت کردم: "سه کنارهگیری به معنی ترک حزب، لیگ جوانان و پیشاهنگان جوان است. تاکنون ۲۰۰ میلیون نفر حزب را ترک کردهاند. این حزب کارهای بد بسیار زیادی انجام داده است. از زمان پایهگذای حزب آنها دهها میلیون چینی را کشته و به آنها آسیب رساندهاند. خوبی با پاداش مواجه میشود، درحالیکه بدی مجازات میشود؛ زمان حل و فصل کردن فرارسیده است. اگر شما تابهحال به هرکدام از سازمانهای کمونیستی پیوستهاید، پس یکی از اجزای حزب هستید؛ در هر کاری که حزب انجام داده، شما نیز سهمی دارید. زمانی که موجودات الهی بخواهند حزب را نابود کنند، شما نیز گرفتار آن بلا و فاجعه خواهید شد." زمانی که صحبتهایم تمام شد، از او پرسیدم چقدر زمان باقی مانده است و او گفت پنج ثانیه! حدس میزنم که آنها تحت تأثیر صداقت و صمیمیتم قرار گرفتند، چرا که باخوشحالی از سه سازمان حزب خارج شدند.
افرادی در فرودگاه که نیاز به کمک دارند، معمولاً بهراحتی حزب را ترک خواهند کرد. شناسایی این افراد راحت است، چراکه قیافه سردرگم و مبهمی دارند، گویا گم شدهاند. ما پیشقدم میشویم تا به آنها کمک کنیم، تلفنی به آنها قرض میدهیم تا تماسی بگیرند، به آنها آدرس میدهیم یا در انواع مسائل به آنها مشاوره میدهیم. زمانی که به آنها توصیه میکنیم حزب را ترک کنند، معمولاً بلافاصله موافقت میکنند.
ازآنجاییکه روشنگری حقیقت در فرودگاه میبایست بسیار باعجله انجام شود و زمان محدود است، هیچ راهی نیست که با افراد در سطح عمیقتری صحبت کنم. شما فقط میتوانید افکار مهربانانه به آنها القاء کنید و افراد را ترغیب کنید که سه خروج را انجام دهند. به آن افرادی که حزب را ترک میکنند، روزنامه دیگری میدهم بهطوری که بتوانند مطالب بیشتری در این باره بخوانند و حقیقت را بهطور عمیقتری درک کنند، به این امید که وقتی به خانه بازگشتند، دوستان و خانواده خود را به ترک حزب ترغیب کنند.
فرصتهایی برای رشد
بنابراین در روند روشنگری حقیقت در فرودگاه که اغلب انجام میشود، بعد از بازگشت به خانه، همیشه درباره این تأمل میکنم که آن روز کجا بهخوبی عمل نکردم، به چه سؤالاتی نتوانستم پاسخ بدهم یا بهطور بدی پاسخ دادم و چه موقعیتهایی را نتوانستم اداره کنم، دائماً به درون نگاه میکنم و بررسی میکنم چطور بهتر عمل کنم و حس منیتم را ازبین ببرم. در این روند بهآرامی وابستگیهایم به راحتطلبی، ترس، ناشکیبایی، تکیه به دیگران، تبعیض و غرور را رها کردم. افکار درستم را افزایش دادم و حس منیت کمتری داشتهام.
هر روزی که باید به فرودگاه بروم، بدون توجه به اینکه چقدر خسته باشم یا چقدر میخواهم در خانه استراحت کنم، همیشه بر این چالش غلبه میکنم و میروم. نمیتوانم اجازه دهم که تنبلیام باعث شود سایر تمرینکنندگان وسیلهای برای رسیدن به آنجا نداشته باشند و اجازه نمیدهم افرادی که هنوز باید نجات یابند فرصت شنیدن حقیقت و ترک حزب را ازدست بدهند. بعد از رسیدن به فرودگاه، همیشه به خودم میگویم: منیت را رها کن، تمام توانایی و قلب خود را برای این کار بگذار. هر بار که فرودگاه را ترک میکنم، خیلی خوشحالم که آمدم، چراکه وظیفهام را بهانجام رساندهام.
در واقع اکثریت مردم چین مهربان هستند؛ آنها فقط هیچ انتخابی نداشتند جز اینکه توسط ح.ک.چ نابود شوند. آنها حفاظ خود را بالا نگه میدارند تا از خودشان محافظت کنند. تحت کشمکشهای طولانی مدت، پاکسازیها و شستشوی مغزی بهدست ح.ک.چ، بهطور عاجزانهای سرد و خودخواه و تسلیم سرنوشت خود شدهاند، درحالیکه به حقوق اولیه بشری خود آشنا نیستند. چینی بودن در این عصری که دافا درحال گسترش است، چقدر من خوشبختم. اغلب فکر میکنم اگر در سرزمین اصلی چین بزرگ شده بودم، همان ویژگیهایی که آنها دارند را از خودم نشان میدادم. بنابراین همه واکنشهایشان طبیعی است و من حتی نیکخواهی بیشتری نسبت به آنها دارم.
ازآنجاکه تمرینکنندگان سراسر جهان با عزمی راسخ، بیش از ده سال است که درحال روشنگری حقیقت بودهاند، همراه با پیشرفت اصلاح فا، افراد بسیاری آمدهاند که حقیقت را درک کنند. متوجه شدهام که اخیراً به محض اینکه مستقیماً میروم سر اصل مطلب و مردم را به ترک حزب ترغیب میکنم، اغلب بعد از فقط چند کلمه صحبت، موافقت میکنند. همچنین بهطور بسیار واضح میتوانم احساس کنم که آن موجودات ذیشعوری که حزب را ترک میکنند، به محض انجام این کار، نگرششان ناگهان بسیار مهربان میشود.
استاد بیان کردند:
"بنابراین این ترتیب داده شد که هنگامی که به استاندارد کمال عادی میرسید، هنوز در دنیای بشری همه نوع افکار بشری عادی و کارما داشته باشید. منظور این است که، درحالیکه کارهای اصلاح- فا را انجام میدهید، از طریق روشن کردن حقیقت و برای کمال بهشتهایتان، موجوداتی را که میتوانند نجات داده شوند وارد کنید. همانطور که بهشت خود را به کمال میرسانید، در همان زمان در حال ازبین بردن آخرین کارمایتان هستید و بهتدریج از دست افکار بشریتان خلاص میشوید و بهطور واقعی از بشر بودن فراتر میروید." ("مریدان دافای دوره اصلاح- فا،" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۲)
استاد همچنین بیان کردند:
"من بیشترین نگرانی را نه تنها برای شما بلکه برای تمام حیاتها دارم. من تقریباً هر چیزی از خودم را برای همه موجودات مصرف کردهام." (آموزش فا در کنفرانس برگزار شده در سوئیس)
استاد بسیار زیاد نگران و به فکر ما و همه موجودات ذیشعور هستند. فقط زمانی که سه کار را بهخوبی انجام دهیم در مسیری که استاد برای ما نظم و ترتیب دادهاند، گام خواهیم برداشت. فقط زمانی که در روند روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذیشعور هستیم، میتوانیم کارمایمان را حل و فصل کنیم و بهتدریج از وابستگیهای بشری رها شویم.
"امیدوارم که همه تمرینکنندگان بتوانند، برطبق شخصیت، استعداد، محیط و شرایطشان پروژه روشنگری حقیقت مناسبی را برای پیوستن انتخاب کنند و مانند بدنی واحد هماهنگ شوند. مریدان دافایی که به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذیشعور کمک نمیکنند شایستگی عنوان 'مریدان دافای دوره اصلاح فا' را ندارند." ("سفر به شمال آمریکا برای آموزش فا").
لطفاً به جاهایی که فا را عمیقاً مطالعه نکردهام، درک نادرستی دارم یا روش نادرستی اتخاذ کردهام، اشاره کنید.
استاد از شما متشکرم! از همگی متشکرم!
(ارائه شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافا نیویورک سال ۲۰۱۵)