(Minghui.org) من در بخش خبری شبکه تلویزیونی سلسله تانگ جدید (اِن‌تی‌دی) در قسمت آسیا- اقیانوسیه مشغول به کار هستم. گفته می‌شود که کار در بخش خبری مانند جنگیدن در یک نبرد است. برای تولید و پخش اخبارِ بدون مشکل، روی هر ثانیه و هر دقیقه حساب می‌کنیم. باوجود اینکه از نظر عصبی تا مرز انفجار پیش می‌رویم، اما نمی‌توانیم مرتکب اشتباه شویم.

سابقاً به‌عنوان برنامه‌نویس کار می‌کردم. هنگامی که ان‌تی‌دی در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، از من خواستند به‌عنوان گوینده و ویرایشگر خبری با آنها همکاری کنم و باید همه چیز را از ابتدا یاد می‌گرفتم.

وقتی در کارمان به موضوع روشنگری حقایق دافا رسیدیم، تازه اهمیت رسانه‌ها را درک کردم، اما رسانه‌های ما کمبود نیروی انسانی داشتند، بنابراین در ابتدای سال ۲۰۱۴ شغلم را ترک کردم و کارمند تمام‌وقت ان‌تی‌دی‌تی‌وی شدم.

تأثیر رسانه‌ها

در ابتدای سال ۲۰۱۴، ان‌تی‌دی‌تی‌وی تصمیم گرفت رویکردهای عملیاتی‌اش را تغییر دهد که موجب افزایش روحیۀ کاری شد. در ماه مارس ۲۰۱۴، علاوه بر پخش برنامه‌های تلویزیونی در شب، پخش برنامه‌ها در صبح و ظهر را نیز شروع کردند. بنابراین طی جنبش دانشجویی آفتابگردان، توانستیم اخبار به‌روزتری را به مخاطبان ارائه دهیم.

اخبار ان‌تی‌دی‌تی‌وی بر پیام اصلی این رویداد تأکید داشت. به‌طور عمیق و کاملی گزارش دادیم که چگونه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) سعی می‌کند در تایوان نفوذ داشته باشد که از طریق این جنبش دانشجویی افشاء می‌شد. بنابراین برای مردم این فرصت را فراهم کردیم تا حقیقت پشت پرده ح.ک.چ را مورد بررسی قرار دهند.

علیرغم زمان محدودی که در طول یک روز وجود دارد، بخش خبری، باید درخصوص رویدادهای روز به‌سرعت واکنش نشان دهد. هیچ زمانی برای اصلاح وضعیت تزکیه‌مان وجود ندارد. تهیه خبر در بالاترین اولویت قرار دارد و تک‌تک افراد باید بدون قیدوشرط همکاری کنند. هر گونه احساس منفی یا تضاد باید بلافاصله از بین برود.

به‌دلیل کمبود نیروی انسانی، در طی ماه برگزاریِ این جنبش دانشجویی، تمام خبرنگاران باید سر کارشان حاضر می‌بودند و همکاری می‌کردند. خبرنگاران ما نه تنها در خارج از مجلس قانونگذاری یوان مستقر ‌شده بودند تا از حمله و دفاع در هر دو طرف عکس‌برداری کنند، بلکه تعدادی در داخل مجلس یوان نیز مستقر شدند. ما با دانشجویان ارتباط نزدیکی داشتیم، بنابراین ‌توانستیم گزارش‌هایی باکیفیت ارائه دهیم. بنابراین، ان‌تی‌دی‌تی‌وی و اپک تایمز در میان نسل جوان محبوبیت پیدا کردند.

درحال حاضر، اگر تلویزیون را در تایوان روشن کنید، اغلب می‌توانید میکروفون آبی ان‌تی‌دی‌تی‌وی را مشاهده کنید. بسیاری از بینندگان می‌گویند که به‌علت ارائه تجزیه و تحلیل عمیق در شبکه ما، اخبارمان را تماشا می‌کنند.

چند سال پیش وقتی پس از انجام مصاحبه‌ای محل مصاحبه را ترک می‌کردم، مردی به سمتم آمد، به میکروفونم اشاره کرد و گفت: «ان‌تی‌دی‌تی‌وی در تایوان هم وجود دارد! فکر می‌کردم فقط در ایالات متحده وجود دارد.»

او گفت وقتی در چین به کار تجارت مشغول بود، توانست از مسدودیت‌های اینترنتی بگذرد و برنامه‌های ان‌تی‌دی را تماشا کند. همچنین ابراز کرد که آنچه ان‌تی‌دی گزارش می‌دهد، درست است و انجام کسب‌وکار در چین بدون تماشای آن می‌تواند ویرانگر و بسیار بد باشد. او با فالون گونگ نیز ابراز همدردی و ح.ک.چ را به‌خاطر برداشت وحشیانه اعضای بدن محکوم کرد.

با افزایش برنامه‌‌ها و دوره‌های خبری و نیز همکاری متقابل تمامی بخش‌ها، کیفیت برنامه‌های ما درحال بهبود هستند، اما حجم کارمان به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.

زمان قبل از پخش خبر فشرده‌ترین زمان برای ما است. درست بعد از انجام مصاحبه، باید گزارش را به‌صورت نوشتاری تهیه کنیم، آن را غلط‌گیری، صداگذاری، ویرایش، آپلود کرده و زمانی را برای پخش آن برنامه‌ریزی کنیم. هرگونه اشتباه یا تأخیر در روند کار، سبب ایجاد مشکلات بزرگی در پخش می‌شود. گرچه سرم بسیار شلوغ بود، اما درستی کارم را احساس می‌کردم و رضایت داشتم. به‌عنوان یک کارمند تمام‌وقت، امیدوار بودم بتوانم بخش اعظم تلاش‌هایم را صرف اعتباربخشی به فا کنم.

در آن زمان به‌عنوان ویراستار ارشد و خبرنگار کار می‌کردم. برایم عادی بود که از ساعت هشت صبح تا یک یا دو نیمه‌شب، یعنی روزانه بیش از ۱۵ ساعت کار کنم. برای افراد در بخش خبری طبیعی است که به‌صورت شبانه‌روزی کار کنند. مخصوصاً مدیر ‌و سردبیر مسئولیت‌های بیشتری برعهده دارند. ساعت کاری برنامه‌ریزی‌شده برای آنها حتی به بیش از ۱۸ ساعت نیز می‌رسد. اغلب پیش می‌آید که مدیر‌ تنها دو ساعت در شبانه‌روز می‌خوابد.

اهمیت تزکیه

به‌دلیل برنامه کاری فشرده و خستگی مداوم، وضعیت تزکیه‌ام به سستی گرایید. حتی در طول تعطیلات تمایل داشتم فقط بخوابم و استراحت کنم. در‌ضمن، وسوسه‌های پیرامونم مرا به پایین سوق می‌دادند. نمی‌توانستم به‌خاطر بیاورم که آخرین بار چه زمانی فا را خوانده‌ام یا تمرینات را انجام داده‌ام. اغلب مطالعه و تمرین گروهی در شب را ازدست می‌دادم.

به‌دلیل سستی در تزکیه و خستگی مفرط جسمی، احساسات منفی مانند بدخلقی و برآشفته‌شدن در من سربرآوردند. به‌ویژه تحت استرس و در طول بروز تضادها، در هنگام همکاری با سایر افراد، احساسات منفی‌ام پدیدار می‌شدند. به‌تدریج، از همکاری متقابل خسته شدم.

بعداً احساس کردم که سرپرستم از تلاش‌هایم قدردانی نمی‌کند. احساس ناراحتی و آشفتگی داشتم و بحث می‌کردم که کارم را ترک می‌کنم. گاهی حتی احساس می‌کردم که مورد بی‌انصافی قرار گرفته‌ام، چراکه سایر بخش‌ها وقت آزاد داشتند و می‌توانستند تبادل تجربه کنند، از تعطیلات لذت ببرند، به‌طور مرتب مرخصی بگیرند و در زمان وقوع طوفان‌ها یک روز مرخصی بگیرند. بخش خبر همیشه شلوغ و پرکار است، فرد شاغل در این بخش نمی‌تواند مرخصی بگیرد و باید اضافه‌کاری هم داشته باشد. احساس می‌کردم این منصفانه نیست. می‌دانستم که باید به درون نگاه کنم، اما بدون بنیانی پایدار در تزکیه، نمی‌توانستم خودم را تغییر دهم، گرچه می‌دانستم که چیز اشتباهی وجود دارد.

در پایان سال ۲۰۱۵، گفتم: «بهتر است که از بخش خبری استعفاء دهم و کار آسان‌تری را قبول کنم. پس از آن، می‌توانم فا را مطالعه کرده و تمرینات را انجام دهم.»

با کمال شگفتی، این افکار برای مدتی طولانی‌تر از معمول در ذهنم باقی ماندند. تمام کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که با این افکار نادرست بجنگم. می‌دانستم که ترک این شغل، کمبود نیروی انسانی را تشدید می‌کند. تلاش‌های اولیه‌ام برای غلبه بر موانع و ورود به این بخش نیز هدر می‌رفت.

استاد بیان کردند:

«این موجودات دقیقاً مانند شما مریدان دافا هستند که از عهده این برآمدید تا اینجا بیایید و چنین مأموریت و مسئولیت عظیمی را به‌عهده بگیرید. آیا می‌توانست این‌طور باشد که شما نمی‌دانستید این محیط چگونه می‌شد؟ تصور کردن نجات مردم سخت می‌بود، وقتی ممکن بود خود شما حتی اینجا تباه شوید. و بااین‌حال آمدید. و آنها نیز چنین کردند. آنها آمدند.» («آموزش فای ارائه‌شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵ نیویورک»)

احساسات مختلفی در درونم وجود داشت. استاد از ما می‌خواستند برای نجات آنهایی که به این دنیا آمده‌اند و امید بسیار زیادی به دافا دارند، پیشرفت بیشتری داشته باشیم. گرچه هنوز آرزوی انجام مأموریتم را داشتم، اما از لحاظ ذهنی و جسمی فرسوده شده بودم و نمی‌توانستم کاری انجام دهم.

در طول کنفرانس فا، غرق رحمت نامتناهی استاد شدم. به‌نظر می‌رسید خودم را دوباره کشف کرده‌ام. استاد بیان کردند:

«پس از هر کنفرانس فا، همیشه منتظر شنیدن و دیدن خبرهایی از عملکرد بهتر شما بعد از کنفرانس فا هستم.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶»)

در آن لحظه، مصمم شدم که پس از بازگشت به تایوان، وضعیتم را سروسامان بدهم.

استاد بیان کردند:

«به‌طوری که کلماتی که می‌گویید انرژی داشته باشد و بتواند پیش‌داوری و وابستگی‌هایش را ازبین ببرد؛ آن چنین تأثیری دارد و می‌تواند آن چیزهای بدی را که در آن زمان با افکارش مداخله می‌کند مهار کند؛ فقط آنگاه می‌توانید او را نجات دهید.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶»)

آگاه هستم که انرژی و افکار درست یک تزکیه‌کننده برای نجات سایرین ضروری است. اما وضعیت تزکیه‌ام در آن زمان، انرژی و افکار درست ایجاد نمی‌کرد. می‌دانستم که باید خودم را به‌خوبی تزکیه کنم.

وضعیت تزکیه یکی دیگر از ویراستاران ارشد نیز در همان مسیر مارپیچ درحال سقوط بود. بنابراین، برنامه‌ریزی کردیم که در حین افزایش روزهای کاری ماهانه، ساعات کاری روزانه را کاهش دهیم. سرپرست‌مان برنامه‌‌مان را تأیید کرد، به‌شرط اینکه خروجی کلی اخبار تحت‌تأثیر قرار نگیرد.

در اواسط ماه ژوئیه هنگامی که در شیفت کاری‌ام شروع به کار می‌کردم، از هر فرصتی برای مطالعه فا و انجام تمرینات استفاده می‌کردم. ازآنجاکه در سال‌های اخیر به‌اندازه کافی وقت نداشتم تا تمرینات را انجام دهم، در وضعیت سلامتی ضعیفی بودم و نمی‌توانستم هر دو پا را در حالت ضربدر روی هم قرار دهم، بنابراین زمان تمرینم را افزایش دادم.

وقتی مطالعه کتاب‌های دافا را شروع ‌می‌کردم، به‌شدت مورد مداخله قرار می‌گرفتم. ناراحت می‌شدم. با فکر کردن درباره چیزهای بی‌ربط، کتاب را ‌کنار می‌گذاشتم. وقتی تمرینات را انجام می‌دادم، احساس بی‌قراری داشتم. یک تمرین ۱۰ دقیقه‌ای برایم به‌طرز خسته‌کننده‌ای طولانی به‌نظر می‌رسید. وقتی افکار درست می‌فرستادم، با افکار حاشیه‌ای و بی‌ربط مورد مزاحمت قرار ‌گرفتم. درحالی‌که افکار بدی درباره خودم داشتم، سعی می‌کردم از فرستادن افکار درست خودداری کنم.

اما همانطور که تمرین دوم را آغاز می‌کردم، احساس می‌کردم که کارمای فکری به‌رغم دردهای عضلانی در دستانم به‌شدت کاهش می‌یابند. آزمون‌های شین‌شینگی که طی سال‌های اخیر آنها را سپری نکرده بودم، پدیدار می‌شدند. گاهی چنان دچار خشم می‌شدم که می‌خواستم کارم را ترک کنم، به خودم می‌گفتم: «باید ثبات قدم داشته باشم! فقط با جستجوی درون می‌توانم مشکلاتم را شناسایی کنم و آنها را از بین ببرم. هر گام در مسیر تزکیه باید درست باشد و از هر آزمونی باید با موفقیت عبور کرد.»

با ادامه انجام تمرینات در طول ماه دوم، توانستم تحت‌تأثیر قرار نگیرم و دیگر دردی را احساس نمی‌کردم. با تمرکز و توجه بیشتر به مطالعه فا، آموزه‌های استاد را بهتر درک ‌کردم و به این ترتیب، زمان مطالعه فا را گرامی می‌داشتم. متوجه شدم که اگر نتوانم در خواندن فا و انجام تمرینات روزانه ثابت‌قدم باقی بمانم، آلودگی‌‌های جامعه عادی بشری در من انباشته و سپس باعث ایجاد مداخله یا کارمای بیماری می‌شوند.

در طی ماه‌های بعد که به انجام تمرینات ادامه دادم، احساسات منفی‌ام ازبین رفتند و احساس آرامش داشتم. وقتی در حالت ذهنی صلح‌آمیزی بودم، می‌توانستم با همکاران تعامل هماهنگ‌تری داشته باشم.

برای اصلاح رفتارم و دستیابی مجدد به افکار درست، هنگام فرستادن افکار درست، توجه خاصی به وضعیتم می‌کردم و آن را روندی برای تقویت خودآگاه اصلی و شناخت مداخلات بیرونی درنظر می‌گرفتم. سایر تمرین‌کنندگان نیز هشدار دادند که تصورات و خیالات عجیب و غریب همیشه مداخلاتی از بُعد‌های دیگر هستند و «احساس خواب‌آلودگی» به‌جای اینکه بیانگر نیاز به خواب باشد، در واقع مانند هیپنوتیزم شدن است. در ابتدا ممکن است حال خوبی داشته باشم و سپس هشیاری ذهنی‌ام را از دست بدهم. گاهی به‌نظر می‌رسید در رؤیا هستم؛ گاهی به‌نظر می‌رسید موضوعی مرا برانگیخته می‌کند چنانچه گویا تحت‌تأثیر مصرف داروهایی هستم. با تقویت آگاهی اصلی‌ام، این مداخله‌ کاهش و انرژی‌ام افزایش یافت.

یک‌بار برای یکی از هم‌تمرین‌کنندگان که از کارمای بیماری رنج می‌برد، افکار درست فرستادم. با افکار درست متمرکز و قدرتمندی که داشتم، «جریانی از برتری و نابودی همه اهریمنان در کیهان» را احساس کردم. پنج دقیقه بعد، احساس کردم تمام مزاحمت‌ها از بین رفتند. پس از فرستادن افکار درست، او گفت: «ناگهان احساس گرما کردم و حالا بیماری‌ام تقریباً ناپدید شده است!»

در گذشته برایم باورنکردنی بود که افکار درست بتواند چنین نتایج سریعی را پدید آورد!

نجات موجودات ذی‌شعور در جهان پر از توهم

رسانه‌های مردم عادی پر از گزارش‌های هیجان‌انگیز درباره شهوت، افتراء و چیزهایی مانند آن هستند و من خودم را کاملاً از آنها دور نگه‌می‌داشتم، اما از طریق تبادل تجربه با هم‌تمرین‌کنندگان، متوجه شدم که اگر می‌خواهیم مردم را نجات دهیم، نباید از عوامل و مواد بد و منفی بترسیم. ما امید موجودات ذی‌شعور هستیم. در این دنیای فاسد دافا را داریم که ما را هدایت می‌کند. در‌ مواجهه با اختلاف‌نظر و بحث و جدل‌ها، می‌توانیم افکار درست‌مان را دوباره به دست آوریم. تنها زمانی که خودمان را پاکسازی و خالص می‌کنیم، می‌توانیم مردم عادی را راهنمایی کنیم.

استاد بیان کردند:

«مريدان دافا يک مأموريت دارند و بدون توجه به هر چيز، بايد عهد و پيمان‌هايي را که آنها را به اين دنيا آورد به انجام برسانند. چراکه آن به اين سبب بود که شما سابقاً مانند یک خدا با زندگی‌تان عهد بستید و بنابراين اجازه يافتيد که باشکوه‌ترين نوع يک موجود در اين کيهان-- يک مريد دافا-- شويد.» («به کنفرانس فای اروپایی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

طی سال‌های اخیر دیده‌ام که برخی جزء کارمندان تمام‌وقت ان‌تی‌دی‌تی‌وی شده‌اند، اما تردید دارند که یک قدم بیشتر بردارند و برخی که جزء کارمندان تمام‌وقت شده‌اند، پس از مدت کوتاهی استعفاء می‌دهند. می‌دانم که درآمد این کار زیاد نیست و اینکه هر کسی باید امور زندگی خود را نیز مدنظر قرار دهد و مسیر خودش را انتخاب کند.

اما هنگام فکر کردن به آنها هنوز احساس افسوس می‌کنم: «ما همکارانی بودیم که قول داده بودیم تا قدم آخر با هم در ان‌تی‌دی‌تی‌وی دست در دست هم دهیم! گرچه با مشکلات مادی مواجهیم، اما درواقع ثروتمندترین هستیم!»

ما درآمد بالا و فرصت‌ها در جامعه عادی را رها می‌کنیم و تمام وقت‌ و انرژی‌مان را به نجات سایرین اختصاص می‌دهیم. این سبب می‌شود که همه موجودات الهی به ما حسادت بورزند!

از خودم می‌پرسم که آیا وقتی می‌بینم سایرین ان‌تی‌دی‌تی‌وی را ترک می‌کنند، تسلیم می‌شوم یا خیر. اگر روزی تنها کسی باشم که باقی مانده است، آیا هنوز تمام تلاشم را به‌کار می‌گیرم تا با عظیم‌ترین رحمت مردم را نجات دهم؟ خوشبختانه من تنها نیستم. با تمرین‌کنندگان زیادی در اتحاد هستم.

هم‌تمرین‌کنندگان بدون توجه به کمبود منابع مالی و انسانی، برای پخش به‌موقع اخبار می‌شتابند و به خط مقدم می‌‌پیوندند. آنها بدون توجه به شرایط و مشکلات، به هر جایی که خبری هست، می‌روند.

سردبیر نه ماهه باردار بود، اما تا زمان زایمان همچنان تا صبح کار می‌کرد. گوینده اخبار که به‌خاطر قاعدگی دردناک روی زمین دراز کشیده بود، هیچ چاره‌ای نداشت جز اینکه اشک‌هایش را پاک کند و اخبار را یکی پس از دیگری پخش کند، زیرا هیچ فرد دیگری وجود نداشت که جایگزین او باشد.

از آنجاکه در سال 2014 تمام‌وقت کار می‌کردم، یکی دیگر از ویراستاران ارشد به من گفت: «متشکرم که به ما ملحق شدی و بخشی از حجم کارمان را برعهده گرفته‌ای.» قبلاً او تنها ویراستار ارشد بود و در سال حتی یک روز هم مرخصی نداشت.

پاسخ دادم: «نه. این من هستم که دیر آمدم. با حمایت طولانی‌مدت شما، ان‌تی‌دی از میان سختی‌ها عبور کرد و تا وضعیت کنونی رشد کرد!»

از آنجا که ما آرزوی متقابل مشترکی داریم، امیدواریم از این سخت‌ترین پروژه عبور کنیم، امیدواریم ان‌تی‌دی را محبوب‌ترین شبکه تلویزیونی درجهان سازیم و امیدواریم قدرت ان‌تی‌دی را به هر گوشه از جهان ببریم- چنین روزی آینده خیلی دوری نخواهد بود!

سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم هم‌تمرین‌کنندگان!

(ارائه‌شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای تایوان 2017)