(۹ دسامبر ۲۰۰۰، در "آن آربر")
سخت کار کردهاید! ( تشویق پرشور)
از دیدن شما خوشحالم. یک سال پیش اینطور نبودید. بعد از گذر از میان چنین آزمایش شدیدی، میتوانم بگویم-- گرچه شاید شما خیلی آن را حس نکنید-- که افراد کاملاً متفاوتی با قبل هستید. همهی ما از میان شدیدترین آزمایش، چیزی که هیچگاه قبلاً در تاریخ اتفاق نیفتاده است، گذر کردهایم، و این آزمایش شریرانهای بود. در گذشته، در هر چه که انجام میدادیم شما فکر میکردید: "چگونه میتوانم فا را به خوبی مطالعه کنم؟ چگونه باید برای دافا کار انجام دهم؟ چگونه میتوانم خودم را رشد دهم؟ چگونه میتوانم بهتر عمل کنم"؟ همیشه احساس میکردید که در حال یادگیری دافا هستید به جای اینکه بخشی از دافا هستید. بعد از این سال، میبینم که شما کاملاً تغییر کردهاید. دیگر مثل قبل فکر نمیکنید. هر چیزی هم که برای دافا انجام میدهید و هر چیزی هم که در حال انجامش هستید، خودتان را در دافا قرار میدهید به جای اینکه دربارهی این فکر کنید که "میخواهم کاری برای دافا انجام دهم" یا "میخواهم خودم را به این یا آن صورت رشد دهم"، [مشابه] آنطور که قبلاً فکر میکردید. هر چه هم که انجام میدهید، فکر نمیکنید در حال انجام چیزی برای دافا هستید، دربارهی اینکه چگونه باید برای دافا کارها را انجام دهید، یا "چگونه میتوانم برای این فا چیزها را به خوبی انجام دهم". در عوض، خودتان را در دافا قرار میدهید. مثل ذرهای از دافا، [احساس میکنید که] مهم نیست آن چه باشد، باید صرفاً انجامش دهید. هرچند از این آگاه نیستید و یا به طور شفاف آن را به زبان نمیآورید، این در واقع طوری است که اعمال شما هماکنون هستند. این بزرگترین تغییری است که بعد از این سال در شما میبینم. به بیان دیگر، هماکنون به طور کامل در فا هستید. این مخصوصاً در رفتار شاگردان باسابقه از همه مشهودتر است. قبلاً میشد گفت که شما یک شاگرد هستید. اخیراً، اغلب از "مریدان" به جای "شاگردان" استفاده میکنم. واقعاً دستخوش تغییرات عظیمی شدهاید. از آنجا که تزکیهکننده هستید، استاد به شیوهی تشویقآمیزی که افراد عادی استفاده میکنند خیلی شما را تحسین نکرده است یا به شما نگفته است که چقدر خوب در حال عمل کردن بودهاید. علتش این است که شما تزکیهکننده هستید و باید بدانید که چه کار باید کنید.
چیزهایی که امروز در حال روی دادن هستند مدتها قبل در تاریخ نظم و ترتیب داده شدند. در هیچ مرحلهای هیچ چیز به انحراف نرفته است. البته، این نظم و ترتیب توسط آن موجودات سطح بالا در کیهان کهن انجام شد. علاوه بر این، به طور سیستماتیک توسط موجودات کهن لایه لایهی کیهان نظم و ترتیب داده شد. هدف آنها نیز نجات این کیهان بود. آنها فکر میکنند که هر کاری که در توانشان بوده انجام دادهاند تا این چیزها را به خوبی انجام دهند و این موضوع را به کمال برسانند-- که دافا و حتی مریدان دافای امروز را نیز شامل میشود. این چیزی است که آنها فکر میکنند. ممکن است به یاد داشته باشید که بار قبل که فا را در سانفرانسیسکو آموزش دادم چه گفتم-- اینکه هیچ کسی لایق این نیست که فای بزرگ کیهان را آزمایش کند. علتش این است که قلمرو و سطح یک موجود در این کیهان هر قدر هم که بالا باشد، هنوز موجودی درون این کیهان است، و توسط فا خلق شده است. به بیان دیگر، حتی هستی او توسط این فا خلق شده است، بنابراین چگونه میتواند برگردد و این فا را آزمایش کند؟ با این حال، همانطور که بارها در سخنرانیهای فای قبلی نیز به شما گفتهام، موجودات در گذشته نمیتوانستند-- و اجازه نداشتند-- که دربارهی فای کیهان بدانند. البته، اگر برای مثال آن را به صورت بشری عادی بیان کنیم، چنانچه موجودات ذیشعور کیهان میدانستند که در کیهان فا وجود دارد، این موضوع پس از اینکه موجودات ذیشعور کیهان در طول اعصار از فا منحرف میشدند مشکلات بسیار بسیار زیادی به بار میآورد. ممکن بود بعضی موجودات تلاش کنند که این فا را تغییر دهند. از آنجا که توانایی آن را دارند، تقریباً میتوانستند هر کاری انجام دهند. برای همین است که شکلی که فای بزرگ کیهان وجود دارد مجاز نیست توسط موجودات هیچ سطحی فهمیده شود. این در عوض، مشکلی به همراه آورده است. آنها نمیدانند که فایی در این کیهان وجود دارد. آنها توانایی فای بزرگ کیهان در خصوص اشاعهی گسترده در این کیهان را روشن شدن من به این فا در نظر میگیرند. و واقعاً تمام آنچه را که در توان داشتهاند برای موفقیت این امر و برای کمک به من در به کمال رساندن تمام این چیزها به انجام رساندهاند. اما این مشکل دیگری را به همراه میآورد. چه مشکلی؟ تمام موجودات در کیهان از این فا منحرف شدهاند. به بیان دیگر، قلمرو و خلوص آنها، وقتی با استاندارد فای بزرگ اولیهی کیهان سنجیده شود، دیگر کافی نیست. بنابراین تمام نظم و ترتیبها و یاریشان در این موضوع، بزرگترین مانع برای اجرای این تعهد توسط من شده است. علتش این است که هر قدر هم که خوب عمل کنند، آن از قلمروشان فراتر نمیرود. اگر چیزها بر طبق هر چیزی که آنها نظم و ترتیب دادند انجام میشدند، دربارهاش فکر کنید: آیا مثل این نمیبود که هیچ کاری انجام نشده است، حتی بعد از اینکه این امر کامل میشد؟ به همین خاطر است که تمام این چیزهایی که نظم و ترتیب داده و انجام دادهاند نمیتواند پذیرفته شود و یا معتبر شمرده شود.
سپس، این یک مشکل جدی را به وجود آورد: نه تنها تمام این چیزهایی که آنها نظم و ترتیب دادهاند نتوانستند نقش مثبتی در اصلاح فا ایفا کنند، بلکه یک مانع جدی نیز شدند. این ماجرای شیطانی امروز در اجتماع بشری عادی نیز بخشی از چیزی است که توسط موجودات سطح بالا نظم و ترتیب داده شد. این، در عین حال، بزرگترین نمایشِ این است که شینشینگ آنها الزامات فا را برآورده نمیسازد، و آن به طور کامل استانداردهای شرکتکنندگان سطوح مختلف برای شینشینگ و موجودات را نشان داده است. این در عین حال، شرایط مطلوبی را برای اصلاح فا به همراه میآورد. چه شرایطی؟ اگر طی اصلاح فا هیچ یک از موجودات ماهیت خود را نشان نمیدادند، تعیین جایگاه آنها بر طبق سطوح مختلف شینشینگشان مشکل میبود. یعنی، اصلاح فا را بسیار مشکل میکرد. آنگاه، به بیان دیگر، تمام چیزهایی که آنها برای آزمایش کردن دافا انجام دادهاند نمایش و عملکردی شده است که در آن، جایگاه شینشینگشان به طور کامل به نمایش درآمده و مشاهده میشود. در عین حال، اتفاقاً شاگردان نیز عناصر بدی دارند که در طول جریان طولانی هستیشان جمع شده است، و همچنین کارمایی که در قلمروهای پایین تولید شده است. تمام اینها لازم بود که از بین بروند، و بنابراین این منجر به این آزمایش خشن برای شاگردان در این ماجرا شده است، و منجر به اینکه آنها از افراد پلید استفاده کنند که دروغهایی علیه من بسازند تا عزم شاگردان در دافا را مورد آزمایش قرار دهند. وضعیت این است.
همانطور که کمی قبل ذکر کردم، نمیتوانم هیچ یک از اینها را تصدیق کنم. بنابراین لازم است که آنها را از بین ببرم، شامل این ماجرای شیطانی را. در آغاز آنها میخواستند که با ما به صورتی که در گذشته با مذاهب رفتار شد رفتار کنند. عقاید و تصورات منحرفشان باعث شده است که فکر کنند شکنجه و آزار خدایان در تاریخ، کاری برحق بوده است. وقایعی نظیر به صلیب کشیده شدن عیسی روالی برای موجودات سطح بالایی شده است که برای نجات مردم به پایین میآیند. چگونه این میتواند قابل قبول باشد؟ این خودش منحط است! یک خدا به پایین میآید تا مردم را نجات دهد، اما انسانها او را به صلیب میکشند-- مردم چه گناه عظیمی مرتکب شدهاند! هنوز هم امروز برای آن در حال پرداخت هستند. اما این صرفاً توسط انسانها انجام نشد. به علت انحطاط موجودات سطوح بالاتر بود. آنها جرئت نمیکنند در تمام این موضوعات هیچ خطایی را در سمت خود بپذیرند. علت آن این است که همه چیز در حال منحرف شدن است-- آنقدر منحرف که از فا انحراف یافتهاند و به تدریج چیزی شدهاند که اکنون هستند. هیچ موجودی در هیچ سطحی هرگز جرئت دست زدن به آنها را نداشته است. همه چیز توسط عناصر در هم پیچیده شدهای معین میشود که بینهایت پیچیده و بغرنج شدهاند. تمام این چیزهای ناخالص باید از بین بروند-- به طور کامل از بین بروند!
با اینکه این ماجرای شیطانی در اجتماع بشری عادی متجلی میشود و به نظر میرسد که موجودات بشری شرور این محنت شدید را برای مریدان دافای من به وجود آوردهاند، اما در واقع به خاطر شرکت کردن موجودات منحرف از سطوح گوناگون پدید آمده است-- به آن موجودات منحط اشاره میکنم. موجوداتی که شرکت نکردهاند اکثریت را شامل میشوند. اما آنها نیز دیگر خالص نیستند، و جایگاه همهی آنها در طی اصلاح فا مجدداً در حال تعیین است. مسئلهی بسیار جدی دیگری وجود دارد. از همان هنگامی که این تعهد را شروع کردم به آنها گفتم که هیچ موجودی نمیتواند مردم امروز را نجات دهد، هیچ فایی نمیتواند موجودات امروز را نجات دهد، و هیچ کسی نمیتواند مردم امروز را تغییر دهد. منظورم از این چه بود؟ به شما میگویم. مردم امروز نمیتوانند متوجه تفکر منحرف خود شوند زیرا دقیقاًً خود سرشت مردم تغییر کرده است. هر راه تزکیهای هم اتخاذ شود، فقط میتوانید آنچه را که آنها میتوانند از آن آگاه باشند تغییر دهید، اما آنچه که در خود سرشت آنها منحرف شده است را نمیتوانید. برای همین است که بعد از این یک سال و چندی، مهم نیست از چه شیوههایی استفاده کردند و چقدر بیرحم بودند، نتوانستند موضوعات بنیادی شاگردان را تغییر دهند و در پایان به هدف خود دست نیافتند. به منظور اینکه کاری کنند که شاگردان به استانداردها برسند-- به الزامات آنها برسند-- از آن موجودات شیطانی استفاده کردند تا به طور وحشیانهای شاگردان را مورد ضرب و شتم قرار دهند. وقتی شریرانهترین روشها را پیاده کردند و هنوز نتوانستند به هدف خود برسند، سردرگم و خشمگین شدند، و حتی شریرانهتر به ضدیت با شاگردان ما پرداختند. در انتها، با اینکه نتوانستند به هدف خود برسند، گفتند که بهترین تلاش خود را انجام دادهاند. چقدر شیطانی! با این حال لایه لایهی موجودات در کیهان عظیم قادر نیستند که پلیدی تمام این شرارتهایی که در حال وقوع است را دریابند. علتش این است که تمام موجودات در حال منحرف شدن بودهاند.
اینکه آنها به هدف خود نرسیدند به این معنی نیست که شاگردان ما دیگر نمیتوانند موفق شوند. هر چیزی در طی اصلاح فا میتواند به استاندارد رسانده شود. مدتها قبل به آنها گفتم که این کار را انجام ندهید. برای هر موجودی، چه رسد به موجودات بشری، هر قدر هم که یک موجود رفیع باشد، تا زمانی که او موجودی درون کیهان باشد، میتوانم در طی اصلاح فا او را اصلاح کنم، از سرشت بنیادیاش، از سرچشمهی هستیاش، و از تمام عناصری که وجود او را شکل میدهند، ناخالصیها را از بین ببرم و آن چیزها را برگردانم. به آنها گفتم که این کار را انجام ندهید. گوش نکردند، با اینکه فا را به آنها آموزش دادم، زیرا آنها تمام حقیقت را باور نداشتند. از آنجا که این کار را انجام دادهاند، این گناه آنهاست. حتی حالا هم، هنوز به این طریق فکر میکنند: "ما هر کاری که در توانمان بود برای کمک به شما انجام دادهایم. از آنجا که این یک چنین فای عظیمی است و درگیر امنیت کیهان آینده میشود، قابل قبول نیست که مریدان شما به استانداردها نرسند. این عملی نیست که فایی این اندازه عظیم از میان چنین آزمایش عظیمی نگذرد". این چیزی است که دارند فکر میکنند. بنابراین آنها نابود کردن همه چیز را به برآورده نشدن استانداردهای ضروری ترجیح میدهند. به همین دلیل است که این آزمایشی که مریدان دافا با آن مواجهاند هرگز در تاریخ دیده نشده است. همانطور که میدانید، در چه زمانی در تاریخ تاکنون این دستگاههای رسانهی جمعی مدرن وجود داشته است؟ همه جا هستند. آیا این وسایل مدرن حمل و نقل هیچگاه وجود داشتهاند؟ آنها محدودهی دنیا را به یک چیز کاملاً کوچک تقلیل دادهاند. بنابراین این یک شکنجه و آزار بیسابقه، شدیدترین شکنجه و آزار در تاریخ بوده است. اما در مواجهه با شیطان، هر چیز انجام شده توسط شاگردان، برای اصلاح فا و برای استاد بهترین است، زیرا شما واقعاً نسبت به این ماجرای شیطانی مقاومت نشان دادهاید. از این گذشته، آنها تماماً با استفاده از منحطترین موجودات در کیهان در حال انجام تمام این کارها بودهاند. تمام موجودات در کیهان در حال تعیین مجدد جایگاه خود هستند. انسانها لایق این نیستند که این فا را آزمایش کنند، و خدایان نیز همینطور. هر کسی که به آن دست بزند مرتکب گناه میشود. آنها نیز تمام این را دیدهاند.
آنگاه آیا این درست است که اگر تمام این نظم و ترتیبهای آنان پذیرفته نیست آن شاگردانی که خوب عمل نکردهاند نیز باید در راه کمال باشند؟ خیر، درست نیست. اگر این اتفاق نیفتاده بود، میتوانستم به تمام موجودات راه حلهای نیکخواهانه بدهم و تمام آنها را قادر سازم که به استاندارد کمال برسند. اما این محنتی که پرداختهی شیطان است به وقوع پیوسته است. بیشتر شاگردان، به روشهای گوناگون، برای اعتباربخشی به دافا، روشنگری حقیقت، و نجات مردم دنیا قدم پیش گذاشتهاند. برخی از آنان بازداشت شده، مورد ضرب و شتم قرار گرفته، و یا بر اثر شکنجه و آزار جان خود را از دست دادهاند؛ حتی استاد نیز به شکل کینهتوزانهای مورد حملهی دروغها قرار میگیرد. در مواجهه با زندگی و مرگ، شاگردان جرئت داشتهاند که قدم پیش بگذارند-- در حالی که هر چیز ممکنی را از دست میدهند قدم پیش گذارند-- و هر چیزی را که باعظمت است، آنچه را که یک مرید دافا باید انجام دهد را انجام دهند. از سوی دیگر، آنهایی که قدم پیش نگذاشته، خود را پنهان کرده، و در درک خود طرف موجودات شیطانی را گرفتهاند-- آنها چگونه هنوز میتوانند مرید دافا باشند؟ آیا آنهایی که عقایدشان طرف شیطانی را گرفته است که دافا را مورد شکنجه و آزار قرار میدهد و اینکه در حال انجام کارهای بد میباشند هنوز مریدان دافا هستند؟ آیا مثل دیگران تقوای عظیم لازم برای کمال را دارند؟ از این گذشته، خدایان مثل انسانها نیستند. برای مثال، برخی شاگردان بازداشت و زندانی شدند. زمانی که نمیتوانستند شکنجهی شدید را تحمل کنند، ندامتنامههایی نوشتند. اما در ذهنشان فکر میکردند: "این برای گول زدن شماست. بعد از اینکه بیرون بروم هنوز تمرین میکنم. هنوز به بیرون میروم تا به فا اعتبار ببخشم و هنوز به تیانآنمن میروم". اما این قابل قبول نیست. علت آن این است که این نوع عقیده چیزی است که بعد از اینکه انسانها منحط شدهاند در دنیای بشری توسعه پیدا کرده است. اما خدایان اینطور نیستند. افکاری مثل این ندارند. یکبار که تصمیم به مسیر معینی گرفته باشند قطعاً بر آن میمانند.
توضیح خیلی از چیزها با زبان بشری سخت است. درست مثل چیزی که خیلی از شاگردان از من میپرسند: "معلم، چرا این زودتر به پایان نمیرسد"؟ خیلیها در میان رنج اینطور فکر میکنند: "زودتر به کمال برسیم؛ کاری کنیم که این زودتر تمام شود". در واقع، اینها همگی وابستگی هستند. همانطور که اکنون گفتم، آنها قادر بودند به هدف آزمودن شاگردان به این طریق برسند زیرا شاگردان نیاز دارند که خود را رشد دهند و قسمت آخر کارمای خود را از بین ببرند. چگونه میتواند مجاز باشد که در طی جریان پیشرفت یک موجود به سوی سطح و ظاهر و رفته رفته یک خدا شدن، فداکاریهای خود را انجام ندهد، به رشد خود ادامه ندهد، و تقوای عظیم خود را بنا نکند؟ در تمام اینها، از سوی دیگر در حال استفاده از نمایش شینشینگ آن موجودات هستم تا به شاگردان اجازه دهم که همزمان تقوای عظیم خود را بنا کنند. در حقیقت، هر طور هم که باشد... مهم نیست یک موجود در اجتماع بشری عادی چه اندازه متحمل رنج شود، بگذارید به شما بگویم که آن با مقام دستیابی او بعد از رسیدن به کمال قابل مقایسه نیست. واقعاً غیر قابل مقایسه است! همه دربارهاش فکر کنید: در گذشته، یک شخص مجبور بود از میان یک دورهی زندگی از تزکیه یا حتی چندین دورهی زندگی بگذرد، اما امروز در حال به کمال رساندن افراد در مدت فقط چند سال هستیم. روندِ تحمل کردن فقط لحظهای کوتاه است، و بعلاوه، زمان سریعتر شده است. در آینده وقتی به عقب نگاه کنید-- یعنی، چنانچه بتوانید به کمال برسید-- درمییابید که این هیچ چیز نبوده است و فقط مثل یک رویا است.
اما هر چیزی که شاگردان ما طی این روند انجام دادهاند واقعاً ستودنی است. خارقالعادهترین چیز دربارهی شما این است که قادرید که با اصلاح فا همگام باشید. همانطور که لحظهای پیش گفتم، این نمایش شرارت در اجتماع بشری عادی توسط منحطترین موجودات در کیهان به اجرا درآمده است، موجوداتی که در اجتماع بشری عادی قرار داده شدهاند. آنها اجازه یافتند که به درون سه قلمرو رخنه کنند به این منظور که مورد استفاده قرار بگیرند. آن موجودات سطح بالا شخصاً این کارهای بدی که انسانهای عادی انجام میدهند را انجام نمیدهند. از موجودات شیطانی و انسانهای پلیدِ این پایین استفاده میکنند تا آن کارها را انجام دهند. بنابراین تمامی این بینهایت شیطانی است.
برخی از شاگردانمان در خارج از چین برایشان سوال است: "ما که در خارج هستیم به اندازهی شاگردان در چین زجر نمیکشیم. آیا این بدین معنی است که وقتی به کمال میرسیم به خوبی شاگردان در چین نخواهیم بود"؟ اینطور نیست. علتش این است که شاگردان داخل و خارج از چین یک بدن هستند. وقتی این امر روی میدهد، باید برخی افراد باشند که این کار را انجام دهند و برخی باشند که آن کار را انجام دهند. از آنجا که این آزمایشی است که فا را هدف قرار داده است، مهم نیست کجا هستید یا درحال انجام چه کاری هستید، شما در حال رشد دادن خودتان در میان چیزهایی هستید که قرار است انجام دهید. در پشت کارهایی که هر کسی انجام میدهد دلیلی وجود دارد. تفاوتی از نظر قلمروی کمال و پیشرفت به سوی کمال وجود ندارد-- هرجا که قرار است به کمال برسید، حتماً به همانجا خواهید رفت. یک مورد از آن این است. نمایش شرارت در سرزمین اصلی چین بسیار بدخواهانه است، بدون شاگردان در خارج که حقیقت را آشکار کرده و از شاگردان در چین حمایت کنند-- دربارهاش فکر کنید-- آیا شیطان حتی لگامگسیختهتر و بدون بازداری مرتکب کارهای بد نمیشد؟ آیا این درست نیست؟ به همین دلیل است که هر چیزی که شاگردانمان در اعتباربخشی به فا انجام دادهاند به طور موثری شیطان را افشا کرده و شیطان را بازداشته است، و در عین حال از شاگردان ما در سرزمیناصلی چین حمایت کرده است. هر چیزی که در حال انجام شدن است-- خواه رفتنتان به تیانآنمن باشد، روشنگری حقیقتتان برای مردم در محیطهای دیگر، یا اشاعهی فا و افشای حقیقت دربارهی شیطان برای مردم خارج از چین-- همگی باعظمت هستند، چون شما یک بدن هستید. البته، بعضی شاگردان به چین و به تیانآنمن رفتند: شما تحسینبرانگیز هستید، استاد به شما میگوید که شما تحسینبرانگیز هستید. اما، از زوایهای دیگر که صحبت کنیم، استاد مایل است به شما بگوید که شاگردان خارج باید سعی کنند که به سرزمیناصلی چین نروند، چون در افشای شیطان به شما نیاز است. خیلی از افراد این را از من میپرسیدند، و آن را در برگههای پرسش خود نیز برایم مینوشتند: "معلم، چرا ما در ایالات متحده فا را کسب میکنیم؟ چرا ما در خارج از چین فا را کسب میکنیم"؟ اکنون برایتان روشن است، درست است؟ بدون شما که در اینجا کارها را انجام دهید، آیا این چیزها در طی دورهی اصلاح فا ناقص نمیبود؟ شما صرفاً باید در اینجا در خصوص آنچه که قرار است انجام دهید به خوبی عمل کنید. به همین خاطر است که فا را در خارج از چین کسب کردید. اگر تمام شما به چین برمیگشتید، چه کسی کارهایی برای اصلاح کردن فا، برای افشای شیطان، و برای کاستن شکنجه و آزار شاگردان در سرزمیناصلی چین انجام میداد؟ شاگردان ما تحسینبرانگیز هستند-- واقعاً تحسینبرانگیز هستند! شما بهترین سعیتان را کردهاید تا آنچه را که قرار است، انجام دهید. خواه در چین باشید یا در خارج از چین، اینکه چطور عمل میکنید یکسان است؛ همان تفاوت در اینکه آیا قدم پیش میگذارید یا نمیتوانید قدم پیش بگذارید وجود دارد، و در اینکه چه اندازه قلب خود را در این موضوع اصلاح فا میگذارید. فقط اینطور است که محیطها متفاوت هستند. در خصوص برخی از شاگردان ما که متحمل رنج عظیمی شدهاند یا حتی جان خود را از دست دادهاند، در زمانی بعدتر دربارهی اینها به شما میگویم. وقتی حقیقت آن آشکار شود پی خواهید برد، "اوه، پس اینطور بود". همانطور که اکنون گفتم-- برای هر چیزی نظم و ترتیبی وجود دارد.
شما در روشنگری حقیقت برای مردم دنیا بسیار خوب عمل کردهاید. در عین حال، میتوانم به شما بگویم که این باعظمت و نیکخواهانه نیز هست. به نظر میرسد که ما در حال دادن فلایری به یک فرد عادی هستیم، و به نظر میرسد که در حال گفتن این به مردم عادی هستیم که حقیقت چیست. بگذارید به شما بگویم، وقتی این موضوع اصلاح فا به پایان برسد، نوع بشر وارد مرحلهی بعد خواهد شد، و آن افراد و موجوداتی که در ذهنشان میاندیشند که فای بزرگ کیهان خوب نیست اولینهایی خواهند بود که حذف میشوند. علتش این است که مهم نیست برخی موجودات در کیهان چقدر بد باشند، آنها حتی بدتر هستند، چراکه چیزی که آنها با آن مخالفاند فای کیهان است. بنابراین وقتی حقیقت را روشن میکنیم، در حال از بین بردن افکار شوم برخی افراد نسبت به دافا هستیم. آیا نجاتشان ندادهایم، حداقل وقتی به این موضوع میرسد؟ از آنجا که در روند روشنگری حقیقتتان افرادی هستند که فا را کسب میکنند، نه تنها گناهان آنها از بین برده میشود، بلکه در عین حال آنها را نجات نیز دادهاید. آیا این نشان نمیدهد که کاری انجام دادهاید که نیکخواهانهتر است، کاری که حتی بهتر است؟ در وضعیتهای بینهایت دشوار و زمانی که شیطانیترین موجودات به وحشیانهترین شکل رفتار میکنند، هنوز قادریم که اینقدر بارحمت باشیم-- این عملکرد باعظمتترین خدایان است. وقتی در میان بدترین زجر هستیم، هنوز در حال نجات دیگرانیم. ( تشویق) این درگیر کردن خودمان در سیاست نیست-- چه رسد به اینکه درگیر شدن در امور بشری عادی باشد-- زیرا برای ما اشتباه نیست که از شکلهای بشری عادی برای افشای شیطان استفاده کنیم. هیچ کاری که ما انجام میدهیم برای علاقهی شخصی نیست، چه رسد به اینکه برای نوعی سازمان افراد عادی باشد. آن برای اعتبار بخشیدن به دافا است. افشای شیطان برای متوقف کردن شکنجه و آزار دافا و شاگردانمان توسط آن است.
در حقیقت، یک تزکیهکننده در گذشته به هیچ چیزی که آن افراد عادی فکر میکردند اصلاً اهمیتی نمیداد: "خواه فکر کنید که من خوب هستم یا بد، همهاش افکار افراد عادی است، و برای یک تزکیهکننده مهم نیست. چه کسی اهمیت میدهد که شما افراد عادی چگونه هستید؟ چیزی که من تزکیهاش میکنم خودم هستم". فرد بعد از به کمال رسیدن میرفت، و اصلاً اهمیتی نمیداد که برای افراد عادی چه اتفاقی میافتد: "وقتی مردم مرتکب گناه شده باشند، باید تاوان آن را بپردازند؛ و وقتی دیگر به حد کافی خوب نباشند، بگذار تاریخ آنها را دور بریزد". در گذشته اینطور بود. رحمتی که مریدان دافای ما امروز به نمایش گذاشتهاند هیچگاه قبلاً توسط هیچ موجودی در تزکیهاش حاصل نشده است. یک مرید دافا-- باعظمتترین و بارحمتترین موجود-- در هر محیطی از اجتماع بشری، ستودنیترین و بارحمتترین است، و برای موجودات دیگر سودمند است. آیا وقتی حقیقت را روشن میکنید نباید اینطور باشید؟ این طوری است که در حال انجام آن هستید. این رحمت یک تزکیهکنندهی دافا است-- نه نوعی فعالیت بشری عادی.
مطلب دیگر این است که پیشتر شنیدهاید که به موجودات فضایی اشاره کردم. برخی گزارشگرانی که متوجه نشدند یا حتی نیتهای سوئی داشتند از آن داستانهایی ساختند. اهمیتی نمیدهم که گزارشگران چه ممکن است بگویند-- صرفاً هر چه را که باید انجام دهم انجام میدهم. مردم در آینده درک خواهند کرد. میتوانم در اینجا به شما بگویم، چون شما مریدان دافا هستید، که آن موجودات فضایی در واقع ساکنان واقعی و صحیح این زمین هستند. موجودات در این موقعیت زمین، صرفنظر از دورهی زمانی، همگی مثل آنها بودند. ممکن است شنیده باشید که در کتاب مقدس، یهوه گفت که بشر را به شکل خود آفریده است؛ مردم نژاد زرد نیز شنیدهاند که "نو وا" بشر را [به شکل خودش] خلق کرد. چرا آن را به این صورت انجام دادند؟ این قبلاً هیچگاه در تاریخ اتفاق نیفتاده است. چرا آنها انسانها را به شکل خدایان خلق کردند؟ میتوانم به شما بگویم که در گذشته، اگر انسانها به شکل خدایان خلق میشدند، بزرگترین اهانت به خدایان میبود-- بزرگترین بیحرمتی به خدایان. پس چرا انسانها در این دوره به شکل خدایان خلق شدند؟ علتش این بود که دافا قرار بود در این دورهی بهخصوص از تاریخ به طور گسترده اشاعه یابد، و موجودات این زمان باید لایق گوش کردن به این دافا میبودند. مطلقاً ممنوع بود که قرار باشد اینجا دستهای حیوان به دافا گوش دهند. این دلیل آن است که چرا خدایان انسانهای امروز را به شکل خود خلق کردند. ( تشویق) با این حال، وقتی موجودات بشری در آغاز خلق شدند، آنها شما نبودید، و بشریت امروز نیز نبودند. اکنون، فقط این پوستهی بشری هنوز مثل چیزی است که قبلاً بود. انسانها در آن زمان صرفاً انسان بودند. بنابراین، تمام آن انسانها در بْعد لایهای از ذرات کوچکتر هستند—آنچه که مردم به آن، دنیای زیرین میگویند. به بیان دیگر، آنها در بْعدی هستند که پایینتر از بْعد لایهی بزرگترین ذرات است. در خصوص این پوسته، اگرچه آن هنوز در ظاهر، پوستهی بشری است، در اصل، حقیقت این است که آن دیگر بشر نیست. پوستهی بشریای که خدایان به آن اشاره میکنند پوست بشریای نیست که انسانها دربارهاش صحبت میکنند، بلکه آن کل یک بشر که از لایهی بزرگترین ذرات ساخته شده است، شامل اندامهای درونی انسانها، میباشد.
انسانهای گذشته به طور مداوم در زمین کمتر شدهاند، چرا که تعداد بیشتر و بیشتری از این پوستههای بشری توسط موجودات سطح بالا اشغال شده است. علتش این است که موجودات سطح بالا دیدهاند که دافا در حال اشاعه یافتن در اینجاست و اینکه این فرصتِ نجات یافتن موجودات است، که بزرگترین تضمینی است که آنها وارد آینده میشوند. با این وجود، این موضوع نیز توسط آن نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده است. آنها این موجوداتی را که به این دنیا آمدهاند به افرادی تقسیم کردهاند که فا را به دست خواهند آورد و افرادی که برای دافا محنت ایجاد خواهند کرد. آنها فکر کردند که آنهایی که محنت ایجاد میکنند نیز در آینده به کمال خواهند رسید، چون اگر آنها محنتهایی به وجود نمیآوردند، آنهایی که تزکیه میکردند نمیتوانستند به کمال برسند. اما اینجا این استدلال به کار من نمیآید. شاید آن در هر دورهای در کیهان که هر موجود مفروضی برای نجات مردم میآید به کار بیاید، اما در طی دورهی اصلاح فا نه. ( تشویق) چرا به کار نمیآید؟ دربارهاش فکر کنید: جایگاه تمام موجودات در کل کیهان بر طبق شینشینگ آنها مجدداً در حال تعیین است. آن موجودات شیطانی که دافا را شکنجه و آزار میکنند در کجا باید قرار داده شوند؟ آیا آنها میتوانند مثل موجوداتی که در حال رسیدن به کمال هستند قرار داده شوند؟ آیا میتوانند همراه با خدایان باعظمت قرار داده شوند؟ مطلقاً غیرممکن است.
آنها در ابتدا این را باور نداشتند. اکنون بهوضوح این را میبینند. بنابراین این موضوع دیگری را پیش کشیده است. چه موضوعی؟ پنجاه درصد از نوع بشر قرار است فا را کسب کنند-- یعنی چند میلیارد نفر. اما آنها خیلی خوش اقبال نیستند-- نمیتوانند مریدان دافا در طی دورهی اصلاح فا باشند. به بیان دیگر، آنها فا را در دوران بعدی بشر مطالعه و کسب میکنند. اما به دست آوردن فا در آن دوران آسان نخواهد بود: همه کتابی خواهند داشت، اما اگر ذهن یک فرد حتی ذرهای خارج از مسیر باشد نمیتواند فا را کسب کند. این چیزی از دوران بعدی است. از آنجا که خیلی از موجودات متوجه وضعیت واقعی این اصلاح فا شدهاند، خیلی از موجودات، و همچنین خیلی از انسانها-- چون انسانها نیز جنبهای دارند که آگاه است-- دیگر نمیخواهند کارهای بد انجام دهند، و آنها نیز میخواهند فا را به طریق مثبتی کسب کنند. حدود بیست تا سی درصد از افراد اینطور هستند. یعنی، هفتاد تا هشتاد درصد از نوع بشر فا را کسب خواهند کرد-- به طریقی مثبت فا را کسب خواهند کرد-- و برای فا محنتی به وجود نخواهند آورد. مردم آینده اینگونه فا را کسب خواهند کرد. بنابراین افراد کاملاً زیادی فا را کسب خواهند کرد. البته، در مورد آنچه که اکنون در حال انجام آن هستم، اگر شاگردان جدیدی هستند که فا را کسب میکنند، خیلی احتمال دارد که آنها ستون اصلی و سرآمد گروه بعدی افرادی شوند که فا را به دست خواهند آورد. بعضی از شاگردان نیز ممکن است متوجه شده باشند که بعضی افراد بعد از کسب فا به خانه برمیگردند تا تمرین کنند، و دیگر نمیآیند، و از قرار معلوم دیگر خبری از آنها نمیشود. شاید بذرها کاشته شده باشند، شاید دلایل دیگری وجود داشته باشد--هر دو حالت ممکن است. بنابراین چیزهایی که هر کسی در حال انجام آن است باعظمت و ستودنی است. وضعیت نوع بشر بسیار پیچیده است-- نمیتوانید فقط به ظاهر یک فرد نگاه کنید. تمام آنهایی که در دورهی اصلاح فا شرارتآمیز عمل میکنند آنچه را که سزاوارش هستند دریافت خواهند کرد. این مسلم است، چون تمام موجودات در حال تعیین مجدد جایگاه خود هستند. میتوانید حدس بزنید موجوداتی که به دافا صدمه میزنند در کجا قرار داده خواهند شد. در طی اصلاح فای امروز الزامات برای هر چیزی باید مطلقاً سخت و محکم و به طور مطلق صالح باشد. تفاوت آن با هر چیزی که در گذشته انجام شد به این نحو است.
در برخی جنبههای خاص، ذهن برخی شاگردان در ابتدا در میان آنچه که از رویداد ۲۵ آوریل سال قبل تا رویداد ۲۰ ژوئیه اتفاق افتاد نوسان زیادی داشت. این نیز طبیعی است، چون فقط وقتی افکار بشری عادی داشته باشید میتوانید تزکیه کنید؛ فقط وقتی افکار بشری عادی داشته باشید میتوانید متزلزل شوید؛ و فقط وقتی افکار بشری عادی داشته باشید میتوانید در میان آن تزلزل، مسیر درستی را که باید پیش بگیرید مشخص کنید. این تزکیه است. این دلیل آن است که چرا در آن زمان خیلی از شما در حال فکر کردن بودید: "آیا این فایی که در حال مطالعهی آن هستم صحیح و صالح است؟ لی هنگجی چه نوع فردی است؟ آیا حرفهای این نیروی شیطانیای که برای آسیب زدن به نیکنامی دیگران دروغ میگوید صحت دارد"؟ هر شاگردی دربارهی این سوالها فکر کرد-- کم یا زیاد دربارهی آنها فکر میکردید. این همچنین برای این بود که به شما فرصتی برای تأمل داده شود. بنابراین اشتباه نبود. پس از آنکه آرام شدید، مسیری که قرار بود را در پیش گرفتید. نیازی نیست که یک شخص با کلمات به افراد بگوید و ابراز کند که چیزها را چگونه درک میکند-- اعمال شما پیش از این همهچیز را ثابت کرده است. اینکه قادر بودهاید امروز تا این مرحله در دافا بیایید، اعمال شما پیش از این ثابت کردهاند که کدام مسیر را میخواهید، آن مسیری که یک تزکیهکننده باید در پیش بگیرد. تمام مریدانی که توانستهاند موفق بیرون بیایند باعظمت هستند-- همگی تحسینبرانگیز هستند. ( تشویق)
در طی این دوره، شاگردان با مشکلات خاص بیشمار و دشواریهای بسیاری روبرو شدند. در آغاز نمیدانستند چگونه باید با آنها برخورد کنند. بعدها، رفته رفته درک کردند، و از طریق سعی و خطا دریافتند که چه کاری باید انجام دهند. من هیچ چیز نگفتم، مخصوصاً در طی آن دورهی زمانی، چون اگر صحبت میکردم آزمایش به حساب نمیآمد. اگر آزمایش به حساب نمیآمد، دو مشکل در پی میداشت. نیروهای کهن تمام آنچه در توان داشتند را انجام میدادند تا آسیب به بار بیاورند. آنها این را یک فای نادرست در نظر میگرفتند، و این موضوع برای این تعهد اصلاح فای من مشکلات بسیار زیادی ایجاد کرده و آشفتگی بزرگی برای کل کیهان به وجود میآورد. این نمیتوانست مجاز باشد. مشکل دیگر این میبود که از آنجا که شرارتی که در آن زمان به طور سهمناکی در حال فشار آوردن به پایین بود بینهایت عظیم بود... در تصویری که در وبسایت Clearwisdom ارسال شد، دیدیم که زمین شبیه شکل شیطان[۱] بود. این فقط تجلیای از کارمای روی زمین بود. از آنجا که هر ذرهی کارما، شکل کارمایی متمایز خود را دارد، مجموعاً آنها یک شکل کلی نیز دارند، که شکل کارما است. اما در آن زمان، آن شرارت بسیار بسیار فراتر از این کارما بود. برای موجودات بسیاری از سطوح بینهایت وحشتناک بود-- زمین تنها چیزی نبود که توسط شیطان مستور شد. آنها فکر کردند که بدون گذر از میان آزمایشی این اندازه عظیم، فایی به این عظمت نمیتواند بنا گذاشته شود. اما همچنین آگاه بودند که با فشار آوردن چنین محنت عظیمی به پایین، انسانها قادر به تحمل آن نمیبودند و نابود میشدند. این را هم میدانستند که برای مریدان دافا بسیار مشکل خواهد بود که از محنتی شبیه آن موفق بیرون بیایند. هنوز هم فکر کردند، "پس بگذار نابود شوند". آنها حتی مرا یک تزکیهکننده در نظر گرفتند. معتقد بودند که روشن شدن به فایی به این عظمت مستلزم آزمایشی این اندازه عظیم است. همه دربارهاش فکر کنید: راحت است که دربارهاش صحبت کرد، اما حقیقت این است که بینهایت وحشتناک بود. محیط آن زمان چنان شدیداً وحشتانگیز بود که غیر قابل توصیف است. اما شاگردان ما در چین و خارج، همگی در آن زمان آن را حس کردند و درجهی شرارتی که توسط شیطان، در این دنیا تجلی یافت را دیدند. در ظاهر، فقط به نظر میرسید که تجلیای در میان انسانها باشد. در اصل، آن عوامل شیطانی در حال مهار و زیر کنترل گرفتن انسانها بودند. از ابتدا بهترین سعی خودم را کردم تا آنها را نابود کنم، اما بینهایت عظیم بودند. هر قدر هم سریع آنها را از بین ببرید، نیازمند یک روند است. برای من به اندازهی نه ماه طول کشید که نابودشان کنم. این هیچگاه قبلاً اتفاق نیفتاده بود... بسیار عظیم. در آن زمان، از آنجا که این شرارت فوقالعاده عظیم بود، برای شاگردان غیرممکن بود که آن را تحمل کنند؛ و آنوقت اگر تحمل نمیشد، آزمایش آنها به حساب نمیآمد. نمیتوانید صرفاً آن را از بین ببرید، بنابراین باید آن را تحمل کنید. اما میدانستم که اگر شاگردان آن را تحمل میکردند، برایشان بسیار سخت میبود که آن را بگذرانند. بنابراین فقط توانستم بگذارم که شاگردان، شرارت اجرا شده توسط انسانها را تحمل کنند، در صورتی که من چیزهای واقعی را تحمل کردم. ( تشویق) برای این نیست که به شما بگویم استاد چقدر بزرگ است؛ منظورم این نبود. در حال گفتن این به شما هستم که چه گذشت. بعد از اینکه این چیزها نابود شدند وضعیت تغییر کرد. وضعیت از مارس امسال به تدریج تغییر کرده است. بدون اعمال کنترل آن عوامل شیطانی، انسانهای شرور آنچه که به ذهنشان نیرو میبخشید را از دست دادهاند. آنها اکنون فکر میکنند که دافا آزمایش را گذرانده است. این موضوعات در فرآیند خاتمه یافتن هستند؛ فقط اینکه هنوز گروهی از افراد وجود دارند که قدم پیش نگذاشتهاند.
البته، دلایل دیگری برای سکوتم وجود داشت. یک دلیل این بود که همچنین میخواستم ببینم که مریدانم-- آن خدایان باعظمتی که در آینده به کمال خواهند رسید-- چگونه در میان این محنتِ فاجعهآمیز عمل خواهند کرد. مسلماً دلایل دیگری نیز وجود داشتند. اما هر قدمی که در میان این محنت برداشتهاید توسط خود شما انجام شده است. من کلمهای هم نگفتم. روی هم رفته، شما توانستید که مسیری واقعاً صالح را در پیش بگیرید. اگرچه افکار همه صد در صد درست نبوده است، آنچه که در تمام کارهایی که نهایتاً انجام دادهاید به نمایش درآمده است باعظمت است، چراکه آن زمان استاد حضور نداشت. آن موجوداتی که این محنت را برای ما ایجاد کردند-- آن موجودات کهن-- وقتی که به این میرسد در حیرت هستند، هیچ چیز نمیتوانند بگویند. خواه چیزهایی باشد که قرار است انجام شوند یا چیزهایی که قرار است تحمل شوند، شما با وقار، درست و صالح، و به شکلی تحسینبرانگیز از آنها موفق بیرون آمدهاید.
البته، با اینکه وضعیت هنوز در حال بهبود است، شیطان هنوز باید نهایتاً از بین برده شود و هنوز در حال ایفای نقش است. نمیتوانید حفاظ خود را پایین بیاورید. هنوز لازم است که ادامه دهید که به تلاشهایتان بیفزایید و در مورد آنچه که قرار است انجام دهید به خوبی عمل کنید، و در مسیر کمال واقعاً هر یک از قدمهایتان را به خوبی بردارید. این را صرفاً یک آزمایش ساده در نظر نگیرید. این در حقیقت به طور بیمانندی باعظمت است، چون شما در حال اعتبار بخشیدن به فا هستید و چون این کار را در طی دشوارترین زمان انجام میدهید. چیزهای معینی به نظر میرسند که همانند کارهایی باشند که افراد عادی انجام میدهند. اما آنها آن چیزها را برای علاقهی شخصی و برای مقاصد بشری عادی انجام میدهند، در صورتی که شما آنها را برای دافا انجام میدهید-- مبنا متفاوت است. شما تزکیهکننده هستید، و در آینده عظمت این چیزها را خواهید دید. تقدسی در آنها وجود دارد که اکنون از آن آگاهید و تقدسی در آنها وجود دارد که از آن آگاه نیستید. نمیتوانید از نحوهای که آنها در میان انسانهای عادی متجلی میشوند حس کنید که چه اندازه باعظمت هستند، زیرا نمیتوانم بگذارم مغرور یا ازخودراضی شوید. به عنوان استاد شما، فقط میتوانم کاری کنم که سختتر تلاش کنید و هر قدم را به خوبی بردارید. در طی این یک سال، در روشنگری حقیقتتان، در روند تزکیهتان، و در روند حفاظتتان از فا، انواع و اقسام محنتها وجود داشته است و شما با همه نوعی از دشواریها روبرو شدهاید. با تکیه بر تفکر و تصمیمهای خودتان، آن را با موفقیت گذراندهاید. استاد تمام اینها را بیهوده انجام نداده است. هر چه استاد برایتان انجام داده است ارزشش را داشت! ( تشویق طولانی) شما واقعاً ستودنی هستید! ( تشویق)
در خصوص موضوعات خاص، فکر میکنم وقتی فرصت شود زمانی پیدا خواهم کرد تا دربارهی آنها با شما صحبت کنم. من در همهی کنفرانسهای فا شرکت نخواهم کرد. هر بار که حضور مییابم دلیلی دارد، و برای این نیست که به طور سرسری چیزی به شما بگویم-- مخصوصاً تحت شرایط فعلی. بنابراین در آینده زمانی را خواهم یافت تا به تفصیل با شما صحبت کنم. امروز خیلی صحبت نخواهم کرد. امیدوارم همه در اصلاح فا و در افشای شیطان حتی بهتر عمل کنند. این نیز بخشی از تزکیهی شماست.
همینقدر میگویم. متشکرم. ( تشویق)
[۱] Satan. سایر کلماتی که در این متن به صورت "شیطان" (و در برخی موارد به صورت "پلیدی") ترجمه شدهاند برگردان کلمهی Evil میباشند، که میتوان آن را به صورت "بدی" و "شرارت" نیز ترجمه کرد.