آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۵ کانادا

(لی‌ هنگجی، ۲۲ مه ۲۰۰۵، در تورنتو)

( تشویق پرشور) صبح‌بخیر! ( تشویق) (حضار: «صبح‌بخیر استاد!»)

به‌خاطر دارم که قبل از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹، کنفرانس فای تورنتوی ما اینجا برگزار شد. ( تشویق پرشور) در آن زمان، وقتی سرکوب و آزار و شکنجۀ ح.ک.چ شیطانی در آستانۀ شروع بود، چیزی به شما گفتم: «گفتم که فقط اگر تحت تأثیر قرار نگیرید می‌توانید تمام وضعیت‌ها را اداره کنید.» ( تشویق پرشور) البته، برخی از شاگردان آنچه را که گفتم درک کردند، درحالی که سایرین آن را این‌گونه برداشت کردند که، هیچ کاری انجام ندهند، هیچ اقدامی نکنند. (معلم می‌خندند) (همه می‌خندند) «تحت تأثیر قرارنگرفتن» به این اشاره می‌کند که افکار درست محکم و ایمان راستین یک فرد تحت تأثیر قرار نگیرد. منظور، نادیده‌گرفتن مسئولیت یک مرید دافا در نجات موجودات ذی‌شعور، و حتی برنگزیدن مسیر تزکیه و رشد خودتان با گذر از سختی‌ها نبود. چگونه می‌تواند این عملی باشد؟ اما هر‌طور که افراد انجام دادند،‌ هر چه باشد این تزکیه است، ازاین‌رو هر فردی درک متفاوتی داشت و هر یک، دافا را با درجات مختلفی از وابستگی‌های بشری برگزیده بودند؛ در روند تزکیه، افکار بشری وجود دارد که ازبین بردن آنها سخت است و این باعث درک‌های مختلف و برداشت‌های مختلفی از فا می‌شود. بنابراین در میان این آزمون سخت، درک‌ شاگردان مختلف از دافا و مقدار وابستگی‌های‌شان کاملاً نمایان شد و دیده‌اید که در طول این آزار و شکنجه، افراد چگونه به‌طور متفاوتی رفتار کرده‌اند. این آزار و اذیت بر ما تحمیل شد و نباید مورد تأیید قرار گیرد، اما ازطریق این آزار و اذیت، کوتاهی‌ها در تزکیه واقعاً دیده شده است، درست همان‌گونه که جنبۀ باشکوه مریدان دافا دیده شده است. برای شما اینکه استاد را تا این مرحله دنبال کرده‌اید و از میان آزار و اذیت با موفقیت گذر کرده‌اید، این واقعاً باشکوه است. ( تشویق پرشور)

گفته‌ام که اگر برای این آزار و شکنجه نمی‌بود، تزکیۀ مریدان دافا شکل دیگری را برمی‌گزید. البته، آنچه گذشته، گذشته است و این چیزیست که دیگر گذشته و قابل‌بحث نیست. اما با توجه به مسائل جاری، در این شرایط، وقتی مریدان واقعی دافا بتوانند پابرجا بمانند و خودشان را در فا رشد دهند و همزمان که این آزار و شکنجه را نفی می‌کنند موجودات ذی‌شعور را نجات دهند و تا این مرحله را با موفقیت سپری کنند، این واقعاً باشکوه است. شما دیده‌اید که این آزار و اذیت چقدر پلید، خشن و فریبکارانه بوده است و علاوه بر آن، شامل چیزی بوده که آن را از آزار و اذیت‌های مریدانِ موجودات روشن‌بین گذشته متمایز ساخته است: در طول تاریخ، آزار و اذیت‌ها به‌طور باز و علنی انجام شدند، درصورتی که امروز، ح.ک.چ شیطانی همۀ تجارب و ترفندهای پلیدِ آزار و اذیت‌ مردم در گذشتۀ تاریخ را در دست خود دارد، ازاین‌رو در این آزار و اذیت و سرکوب پلید، در نهان، بسیاری از ترفندهای وصف‌ناپذیر به کار گرفته شده است. بنابراین وقتی نوبت به کمک به مردم می‌رسد تا از این مسئله مطلع شوند، کمک به اجتماع که آگاه شوند و وقتی می‌خواهیم مردم دنیا نسبت به این آزار و اذیت وحشیانه واکنش نشان دهند، یا راهنمایی‌شان کنیم تا از مریدان دافا حمایت کنند- انجام این کار خیلی سخت به‌نظر می‌رسد. زیرا شیطان روی حقیقت سرپوش گذاشته است و ترفندهایی که در آزار و اذیت به‌کار بستند، بی‌نهایت پلید هستند. هرگز در گذشته چیزی مانند این روی نداده است. این محصولی از این است که حزب کمونیست پلید بیش از یک قرن پلیدترین تجارب را جمع کرده و به‌شکلی بی‌نهایت مخفیانه، روی جنایات خود در این آزار و شکنجه سرپوش گذاشته است.

به‌عبارت دیگر، این آزمون سخت که بر مریدان دافا تحمیل شد، در تاریخ سابقه نداشته است. در گذشته وقتی آزار و اذیت شروع شد، [افراد بد] کارها را به‌طور علنی انجام می‌دادند و با جو ناگوار و فراگیری که مانند سرنگون شدن دنیا احساس می‌شد، بیهوده تلاش می‌کردند مریدان دافا را سرکوب کنند. اما نیروهای شیطانی، اهریمنان فاسد و حزب بدنهاد نتوانستند موفق شوند. بعداً متوجه شدند که با گذشت زمان، این رویکردشان توجه بین‌المللی را به خود جلب و مردم چین را ناراحت و عصبانی می‌کند و گسترۀ وسیع‌تری از مردم، از مریدان دافا و تلاش برای توقف این آزار و شکنجه حمایت می‌کنند. ازاین‌رو به‌تدریج این آزار و اذیت را به شکلی مخفیانه تبدیل کردند. سپس، اول اینکه، در ظاهر به‌نظر می‌رسید ح.ک.چ بدنهاد دوباره پیروزی کسب کرده و دوم اینکه، تصویر کاذبی ترسیم کرد که در ظاهر، مسائل آرام و هماهنگ به‌نظر می‌رسید. همزمان، در پشت صحنه، به شکلی پلید به آزار و اذیت فریبکارانۀ مریدان دافا ادامه داد. در مراحل بعد، به مرحله‌ای رسید که حتی ایستگاه‌های رادیو و تلویزیون و روزنامه‌های تحت کنترل ح.ک.چ دیگر نامی از آن نمی‌بردند. اما هرگز دست از این آزار و اذیت سرکوب‌گرانه برنداشتند. این‌ها شیوه‌های آزار و اذیتی است که یک رژیم تبهکار به‌کار می‌برد، چیزی که هرگز در گذشته دیده نشده است. شما دیده‌اید که تحت این شرایط، رسانه‌های جریان اصلی در هر کشوری در دنیا، اکثراً این آزار و اذیت مریدان دافا را گزارش نکرده‌اند و در حالی که این جنایات و گناهان انجام می‌شود، آنها سکوت اختیار کرده‌اند.

البته، عامل دیگری نیز وجود دارد، این است که اکنون چین یک بازار اقتصادی برای همۀ دنیا شده است و بسیاری از کشورها به شرایط سرمایه‌گذای آنجا تمایل نشان می‌دهند. این‌گونه نیست که ح.ک.چ منابع استثنایی داشته باشد، یا ح.ک.چ بهتر شده و شرایط چین را بهبود بخشیده، یا حزب کمونیست پلید رویکردهایی عالی داشته، و درنتیجه سرمایه‌گذاران سراسر دنیا را جذب کرده است. در واقع، خیلی ساده است: ح.ک.چ مردم چین را فقیر و پر از ترس کرده است و درنتیجه آنها می‌خواهند پول بیشتری پس‌انداز کنند؛ همچنین اخلاق کاری مردم چین آنها را به سمتی سوق داده که در شغلی که دارند پیوسته و طولانی‌مدت کار کنند. این مسئله باعث جذب سرمایه‌گذاران شده است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، مردم پس از اینکه مقداری پول درآوردند کار کردن را متوقف می‌کنند و تا وقتی آن را خرج نکرده باشند دوباره کار نمی‌کنند. اما مردم چین، درحالی که ح.ک.چ آنها را فقیر و هراسان کرده‌ است، چنین شخصیتی را شکل داده‌اند که می‌خواهند به پس‌انداز کردن پول ادامه دهند و درنتیجه تا وقتی که بتوانند پول پس‌انداز کنند به کار کردن ادامه می‌دهند. این مسئله تعداد بسیار زیادی از سرمایه‌گذارانی را جذب کرده است که به محیط کار پایدار نیاز دارند، مخصوصاً آنهایی که نیازمندِ پرسنل فنی هستند. ازاین‌رو ح.ک.چ پلید از این قالب ذهنی مردم چین بهره‌برداری کرده و از مردم چین و سرمایۀ سرمایه‌گذاران و مقدار عظیمی از منابع انسانی، مادی و مالی استفاده کرده تا مردم را سرکوب کند و فالون گونگ را مورد آزار و اذیت قرار دهد. و این‌گونه است که بسیاری از کشورها، به‌خاطر منافع اقتصادی، درخصوص این آزار و شکنجه موضع خود را اعلام نکرده‌اند.

ازطریق این آزار و شکنجه دیده‌ایم که در این اجتماع بشری، هیچ یک از چیزهایی که از آنها طرفداری می‌شود قابل‌اعتماد نیست. بسیاری از افراد در سراسر دنیا هستند که دربارۀ حقوق بشر صحبت می‌کنند و بسیاری از کشورها هستند که حرف از آزادی عقاید می‌زنند، تا حدی که به‌نظر می‌رسد هر کسی در همه جای این دنیا این مسائل را پایه‌ای‌ترین نیاز زندگی و یکی از مهم‌ترین حقوق فرد درنظر می‌گیرد. اما وقتی ح.ک.چ مردم چین را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد و به‌ شکلی بسیار شیطانی و شدید، حقوق بشر و آزادی عقیدۀ آنان را پایمال می‌کند،‌ بسیاری از حکومت‌ها و رسانه‌های سراسر دنیا سکوت اختیار کرده‌اند. به‌عبارت دیگر، وقتی منافع مادی در خطر باشد، تمام حرف‌ها دربارۀ آزادی عقیده و حقوق بشر، ناگهان برای‌شان بی‌معنی می‌شود. درخصوص وجدان مردم نیز، می‌توانیم ببینیم که در این شرایط، از آن به‌اصطلاح وجدان مردم نیز خبری نیست. گویا چنین چیزهایی صرفاً به‌عنوان ابزاری برای حفاظت از علایق عملی و شخصی افراد خاصی تبلیغ می‌شوند. از سوی دیگر، دافا حقیقت واقعی کیهان است که ازطریق تزکیه به درک آن رسیده‌اید. آن تا ابد تغییرناپذیر است. آموزش راستین آن باید در تمام شرایط و موقعیت‌ها پابرجا بماند و چیزهایی هستند که مردم نیاز دارند بدون توجه به وضعیت، از آنها پیروی کنند. در هر شرایطی، تا وقتی که افکار درست تزکیه‌کننده قوی باشد، می‌تواند ازطریق آن بهبود یابد، راهنمایی و کمک بگیرد، و بدین وسیله افکار درستش را تقویت ‌کند و به او کمک می‌کند مزاحمت از طرف هرگونه ترفند بشری یا وسوسۀ شیطانی که سر راهش قرار می‌گیرد را از خود دور کند. همان‌طور که تزکیه‌کنندگان در ارتقای خود پیشرفت می‌کنند، این قانون کیهان و باور راستین انسان به خدایان، و تجلی حقیقت است. هیچ‌یک از چیزهایی که مردم عادی به‌منظور حفاظت از علایق مردم عادی، با بوق و کرنا ادعا می‌کنند نمی‌تواند با آن مقایسه شود. به‌عبارت دیگر، تمام اینها ورای سطح مردم عادی می‌رود و به‌همین دلیل است که مریدان دافا می‌توانند از این آزار و شکنجه با موفقیت گذر کنند.

همراه با این دو دلیل، درواقع عامل دیگری در بنیادی‌ترین سطح وجود دارد که در پشت عدم اعلام موضع بسیاری از کشورها و تقریباً همۀ رسانه‌های مهم سراسر دنیا قرار دارد. و آن، عوامل نیروهای کهن در کیهان کهن است که تمام مردم دنیا که فا را کسب نکرده‌اند را مسدود می‌کنند و به آنها اجازه نمی‌دهند در این امر درگیر شوند. هدف‌شان این است که کاری کنند مریدان دافا در مکان‌های خاصی مورد «آزمایش» قرار گیرند. اگر مردم دنیا واقعاً درگیر می‌شدند، آنگاه «آزمایش‌های» مریدان دافا آنقدر پلید نمی‌بود یا به هدف خود نمی‌رسید، همان هدف که مشخص شود آیا مریدان دافا‌ ازطریق «سختی‌های» دشوار و خشنی که برای‌شان تدارک دیده شده می‌توانند مطابق [استاندارد] باشند یا خیر. این، دلیل نهایی آن است که چرا آنها این کار را انجام داده‌اند.

اما بدون توجه به اینکه دلیل آن چه چیزی باشد، درطول این آزار و شکنجه، مریدان دافا و من دربرابر این آزار و شکنجه به‌طور کامل مقاومت کرده‌ایم. ازاین‌رو درحالی که به‌طور کامل دربرابر این آزار و شکنجه مقاومت می‌کنیم، اینکه از الزامات استادتان، الزامات من، پیروی کنید، و این حالت تزکیۀ منحصربه‌فردی را که دارید حفظ کنید و به‌عنوان یک مرید دافا در هر کاری که مسئول آن هستید به‌خوبی عمل کنید- این همان معنی کوشا بودن است. قبلاً به شما گفته‌ام که وقتی نوبت به تزکیه‌ می‌رسد، هر تزکیه‌کننده در گذشته، مانند شما، وضعیت تزکیۀ سختی می‌داشت، وضعیتی همراه با آزمایش‌های سختِ طولانی‌مدت. و مخصوصاً وقتی یک شخص در شرایطی تزکیه می‌کند که چیزهایی که به شکل عملی به او نفع می‌رسانند درست در اطراف او قرار دارند، این واقعاً سخت است. بسیاری از فرصت‌های به‌دست آوردن، درست اینجا قرار دارند و تزکیه‌کنندگان را وسوسه می‌کنند، و وقتی فقط کمی حفاظ خود را پایین‌ بیاورید، تفکرتان، درک‌تان و حتی افکار بشری‌تان شما را به حرکت در مسیر این جریان سوق می‌دهند. ازاین‌رو این شکل از تزکیه بسیار سخت است. اما با نگاه از زوایه‌ای دیگر، به‌خاطر اینکه آن سخت است، این نشان می‌دهد که امروز مریدان دافا می‌توانند تا سطوح بالایی تزکیه کنند. اگر محیط این‌قدر سخت نمی‌بود، آنگاه آزمایش‌های مستقیمِ لایۀ سطحیِ بشریِ تزکیه‌کننده و آزمایش‌های مستقیم بدن اصلیِ وجود آن فرد این‌قدر شدید نمی‌بود.

می‌دانید، خواه مذاهب بود یا شکل‌های گوناگون تزکیه در تاریخ، در تزکیۀ فرد، آنها مسئول بیرونی‌ترین لایۀ فرد و همان چهرۀ‌ اصلی، نبودند. به‌عبارت دیگر، برای‌شان مهم نبود که آیا روح اصلی فرد می‌توانست در تزکیه موفق شود یا خیر. به‌همین دلیل است که اکثر آنها به تزکیه‌هایی با زمان‌هایی طولانی در سکون (دینگ) می‌پرداختند. حالات گوناگونِ متجلی‌شده هنگام ازبین برده شدن وابستگی‌ها در سکون، فقط می‌تواند برای روح کمکی فرد روی دهند. اما این شکل از تمرین، که مریدان دافا به این شکل در اجتماع بشری تزکیه می‌کنند، باعث می‌شود وابستگی‌های بشریِ باقیماندۀ تزکیه‌کننده و بسیاری از وسوسه‌های نفع شخصی برای فرد در سطح و ظاهر، به مستقیم‌ترین شکل متجلی شود. و این منجر به تأکید روی تزکیۀ تزکیه‌کننده‌ای که در سطح قرار دارد می‌شود، درنتیجه ایجاد تغییرات در سمت لایۀ سطحی بشری عاملی کلیدی است. آنگاه این چالش‌برانگیزترین نکتۀ تأکید در تزکیه می‌شود. علاوه بر آن، فرض بر این است که بدن اصلیِ فرد، هدف نجات و آنچه قرار است رشد یابد باشد، ازاین‌رو تزکیۀ واقعی فرد، مهمترین می‌شود و روش تزکیه به‌گونه‌ای است که لایۀ سطحی فرد به‌طور مستقیم مورد آزمایش قرار می‌گیرد. آزمایش‌های روح کمکی و سایر موجوداتی که در بدن بشری حضور دارند آنقدر مستقیم نیستند، چراکه همگی آنها تا حدی از این توهم فراتر رفته‌اند، درصورتی که فرد [در لایۀ سطحی] به‌وسیلۀ تمام چیزهایی که به شکلی عملی به او سود می‌رسانند به‌طور مستقیم مورد آزمایش قرار می‌گیرد. این چیزی است که دربارۀ تزکیۀ مریدان دافا منحصر‌به‌فرد است. و وقتی گفتم: ‌«اکنون موجودات بشری می‌توانند به‌طور واقعی به‌سوی خدا شدن تزکیه کنند» منظورم همین بود. گفتم که، «در شکل، اکنون واقعاً خود فرد است که درحال تزکیه است» زیرا در روند تزکیه، این بدن بشری است که بدنی مهم و اصلی شده است.

در گذشته، وقتی این دافا ابتدا آموزش داده شد، بسیاری از خدایان درک نمی‌کردند و درنتیجه می‌گفتند: «به انسان‌ها بیش از حد بها می‌دهی.» منظورشان این بود که: «به‌جای اینکه روی ما تمرکز کنی، روی انسان‌ها تمرکز می‌کنی.» چه کسی تابه‌حال در گذشته انسان‌ها را جدی گرفته است؟ موجودات بشری وابستگی‌های بسیار زیادی دارند، رفتارشان خیلی بد است و منطق‌شان خیلی آشفته است. فکر می‌کردند: «چرا می‌خواهی انسان‌ها را نجات دهی؟» البته، دلایل بسیاری در این زمینه وجود دارد که آنها اطلاعی نداشتند. در آموزش‌های قبلی با شما درمیان گذاشتم که خدایان سطح‌پایین از وضعیت واقعی مسائل در سطح ظاهری بشریت آگاهی ندارند. درطول سال‌های بسیار زیاد، در تاریخ بشری اتفاقات بسیار زیادی روی داده و موجودات بشری سطحی، در بازپیدایی‌های گوناگون‌شان مقدار بسیار عظیمی پایداری و تحمل کردند. اصلاح فا درحال نجات همۀ موجودات است، پس چگونه امکان دارد آن موجودات نجات داده نشوند؟ وقتی دافا، فا در کیهان را اصلاح می‌کند، مسائل به‌گونه‌ای متفاوت از هر روش تزکیه‌ای در گذشته انجام می‌شوند، [همان روش‌های تزکیه] که فقط مسئول یک نوع خاصی از موجودات یا موجودات درون گسترۀ خاصی بودند. اصلاح فا قرار است تمام موجودات قابل نجات را نجات دهد، که شامل تمام موجوداتی می‌شود که خدایان آفریدند و در بدن اصلی یک فرد حضور دارند. بیشتر اینکه، بسیاری از افراد درطول سال‌های بسیار طولانی از میان سختی‌های عظیمی گذشته‌اند، پس چگونه امکان دارد آنها نجات داده نشوند؟ آیا انسان‌ها موجودات مهم و اصلی در سه‌قلمرو نیستند؟ آیا همۀ موجودات در سه‌قلمرو، نباید نجات داده شوند؟ پس این شکل تزکیه و نیز بنیانی که نژاد بشر پایه‌ریزی کرده‌اند و سختی و رنجی که درطول سال‌های بسیار طولانی تاریخ ازمیان آن گذشته‌اند- آیا دقیقاً این‌چیزها نیستند که موجودات بشری را قادر کرده‌اند که بزرگترین تقوای عظیم تمام زمان‌ها را کسب کنند؟ و آیا این موجودات نباید برجسته‌ترین درنظر گرفته شوند و اولین موجودات برای نجات درنظر گرفته شوند؟ وقتی این مکان بشری به‌عنوان نقطۀ پایه‌ای اصلاح فا ساخته می‌شود، آیا آن را مناسب این موضوع نمی‌کند که اولین اولویت، آزاد کردن [و نجات] این گروه از موجودات یعنی موجودات بشری، باشد؟

البته، هیچ‌یک از این‌ها آنقدرها ساده نیست. هر چیزی از امروز، در گذشته پیش‌بینی شد. در گذشته وقتی سه‌قلمرو در ابتدا شکل گرفت، نظم‌ و ترتیب‌ها ایجاد شد و آنگاه در شکل بشری در بیرونی‌ترین لایۀ انسان، موجودات و شرایطی که دورۀ اصلاح فا بعداً نیاز می‌داشت به‌تدریج نظم و ترتیب داده شد و سپس [تمام]‌ این‌ها به آن موجودات اجازه داد تا در روند گذر از چنین سال‌های طولانی، تقوای عظیم بسیار زیادی را کسب کنند. به‌عبارت دیگر، آنچه در ظاهر و سطح یک موجود بشری قرار دارد صرفاً یک بشر نیست. رفتار و خردِ ناقص و ناکامل [موجودات بشری] نتیجه‌ای از محدودیت‌های ناشی از قلمرویی است که موجودات بشری در آن هستند، و نیز ناشی از محیط سه‌قلمرو و استانداردی است که هنگام آفرینش انسان از آن استفاده شد. صرفاً نمی‌توان از روی تجلی چیزها، آن را درک کرد، زیرا هرچه سطح یک عامل بالاتر باشد، تشخیص آن در [سطحِ] ظاهر بدن بشری سخت‌تر است. درحالی که آن چیزها تشخیص داده نمی‌شوند، وضعیت واقعی انسان، برای موجودات سطوح بسیار زیادی همیشه پنهان بوده است. این‌گونه نیست که هر خدایی رابطۀ بین سه‌قلمرو و کیهان را می‌داند. همان‌طور که می‌دانید، درطول تاریخ، فرهنگ و پیش‌گویی‌های زیادی به اجتماع بشری منتقل شد، اما درخصوص خدایان، حتی آنهایی که به سه‌قلمرو نزدیکترین هستند دربارۀ بسیاری از این چیزها نمی‌دانند. آیا این عجیب نیست؟ پس چرا این‌گونه است؟ چرا آنها نمی‌دانند؟ وقتی موجودات بشری می‌توانند آموزه‌های راستین خاصی را دریابند که در برخی پیش‌گویی‌های گذشته یافت می‌شود، همین‌طور پیش‌گویی‌های بسیار دقیقی را که در طول تاریخ بشری، اینجا به‌جای مانده؛ چگونه است که خدایان نمی‌دانند؟

درواقع رازهای بسیاری در دنیای بشری و در سه‌قلمرو وجود دارد و بسیاری از این اسرار برای خدایان ناشناخته است. و بین زمان بشریت و زمان آن خدایانِ بسیار زیاد، تفاوت‌های عظیم و بسیار زیادی وجود دارد. فرض کنید یک موجود بشری یک ذره باشد، آنگاه یک موجود خدایی که در اندازۀ یک ذرۀ بزرگتر است- یعنی اگر از نظر حجم صحبت کنیم- آنچه درخصوص تاریخ بسیار طولانی دنیای بشری می‌تواند تشخیص دهد و از آن آگاه باشد و بداند، بسیار محدود است. وقتی به ذره‌ای می‌رسد که حجمش کوچکتر از ذرات نژاد بشری است، یا به خدایی که کوچکتر از یک ذرۀ مولکولی است، زمان او بسیار سریع سپری می‌شود. به‌همین دلیل است که بسیاری از موجودات دربارۀ تاریخ اصلی سه‌قلمرو، دلیل وجود سه‌قلمرو یا معنی واقعی وجود زندگی هیچ چیزی نمی‌دانند. یک خدا واقعاً نمی‌میرد، اما او در قلمروی خود، تولدی دوباره دارد. صرفاً از کلمۀ «تولد دوباره» برای توصیف آن استفاده می‌کنم. او نیز به‌واسطۀ [قانون] ایجاد، ثبات، فساد، انهدام که در کیهان وجود داشته است، شبیه آنگونه که موجودات بشری از روند تولد، پیری، بیماری و مرگ می‌گذرند، دوباره از نو شروع می‌کند و سپس بازپیدا می‌شود. در زمان آفرینش این کیهان، اصل [و قانون] دوباره‌نو‌شدنِ چرخه‌ای، در حقایق فا قرار داده شد و ازاین‌رو این پدیده به‌طور مشابه در قلمروی خدایان وجود داشته است. صرفاً این‌طور است که برای خدایان، زمان در [قلمروهای مربوط به خودشان] بی‌انتها به‌نظر می‌رسد. همچنین، خدایان از روند تولد دوبارۀ‌ خود آگاه هستند، برخلاف موجودات بشری که فکر می‌کنند مرگ وحشتناک است و مطمئن نیستند که آیا زندگی بعدی نیز وجود دارد یا خیر. این‌ها بخشی از توهم هستند و چیزهایی نیستند که انسان‌ها اجازه داشته باشند بدانند. اما خدایان، در حالت خدایی خود، آنها را می‌دانند. صرفاً این‌طور است که وقتی دوباره متولد می‌شوند حافظه‌شان از گذشته، پاک می‌شود- وقتی دوباره متولد می‌شوند تمام حافظه از گذشته از دست می‌رود. این‌گونه هستند. اما برای آنها، هر چیزی آنقدر طولانی است که گویی زندگی هرگز پایان نمی‌پذیرد. در روند تولدِ دوباره، دیگر چیزی از مسائل گذشته نمی‌دانند. ازاین‌رو در طول سال‌های بسیار طولانی، این‌گونه نیست که همۀ خدایان در کیهان، تاریخی که در سه‌قلمرو آشکار شده را می‌دانند. و حتی درخصوص اصلاح فای امروز، این‌گونه نیست که همۀ خدایان می‌دانند دربارۀ چیست و حتی همگی آنها بتوانند هر مرحله از اصلاح فا را درک کنند یا ببینند. موجودات قلمروهای بی‌شمار فقط وقتی اصلاح فا را می‌بییند که تقریباً درست در مقابل آنها قرار گرفته باشد، تا وقتی وارد نشده آن را نمی‌بینند. به‌همین دلیل است که در این اصلاح فا، موجودات کیهان به شکل‌های متفاوت رفتار کرده‌اند. برخی درک مثبت، برخی درک منفی و برخی درک منفعل دارند. این‌گونه هستند. می‌توانم به شما بگویم، تمام شکل‌های مختلف رفتار موجودات بشری در جوامع بشری امروزه را که دیده‌ایم، تقریباً شبیه چگونگی مسائل در قلمروهای بالاتر هستند.

قبل از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹، وقتی فا به‌طور گسترده‌ای درحال اشاعه بود، موجودات و خدایانِ قلمروهای مختلف در چه حالتی بودند؟ آنها می‌گفتند: «اوه،‌ دافا خیلی عالی است. حیف است که چنین قانون خوبی به انسان‌ها آموزش داده شود و وقتی انسان‌ها در بدترین [حالت] خود هستند این کار انجام شود.» برخی از آنان فکر کردند: «شاید فقط با اشاعۀ آن در چنین زمانی شکوه دافا می‌تواند نشان داده شود.» موجوداتی نیز بودند که فکر می‌کردند: «لی هنگجی بخشنده است، پس بیایید همۀ چیزهای بد را به‌سمت او هل دهیم و بگذاریم او گناهان و کارما را ازبین ببرد.» آنها از این فرصت بهره‌برداری کردند تا کارهای بدی انجام دهند. کارمایی که [مرا] تحت فشار قرار می‌داد به اندازۀ آسمان بزرگ بود و بسیاری از خدایانی که این را دیدند فکر می‌کردند: «آیا هنوز قادر خواهد بود آن را بردارد؟» گرچه فکرها و درک‌های مختلفی در بین آنها بود، اما نقشی که در آن زمان ایفا کردند اکثراً مثبت بود. اما وقتی در ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ آزار و شکنجه شروع شد، تفکرشان تغییر کرد. تعداد زیادی از موجودات در قلمروهای گوناگون رویکردی راضی و منفعل را برگزیدند و صرفاً مسائل را تماشا می‌کردند؛ با دیدن اینکه اهریمنان فاسد کارهای شیطانی انجام می‌دادند و این آزار و شکنجه را پیش می‌بردند هیچ کاری انجام نمی‌دادند، گویی درحال تماشای این بودند که آیا از آن با موفقیت گذر می‌کنم یا خیر. آنها فکر می‌کردند: «اگر بتوانی آن را با موفقیت پشت سر گذاری، پس اوه، این بسیار خارق‌العاده است و من حمایتت می‌کنم.» اما به‌واسطۀ موانعی که پس از تحریک شدن نیروهای کهن و موجودات کهن پدیدار شدند و با دیدن دنیای مملو از نیروی شیطانی مسلط، هر یک از موجودات افکار خودخواهانه داشتند. اکثراً فکر می‌کردند: «خیلی سخت است که این موفق شود. اگر این عملی نشود من تحت تأثیر قرار خواهم گرفت.» ازاین‌رو هیچ موضعی اعلام نکردند. تقریباً تمام موجودات در قلمروهای بسیاری زیاد این‌گونه بودند. آنچه این قانون کیهان قصد دارد نجات دهد، دقیقاً این موجودات قلمروهای بسیار زیاد هستند. اما الزامات برای موجودات نمی‌تواند خیلی بالا درنظر گرفته شود. اگر همه این‌قدر راستین بودند کیهان به اصلاح فا نیاز نمی‌داشت. دقیقاً به‌خاطر اینکه موجودات این‌گونه شدند و دیگر خوب نیستند، این‌گونه رفتار کرده‌اند. و خدایان این‌گونه نسبت به اصلاح فا و مریدان دافا رفتار کردند.

البته، همان‌طور که کل اصلاح فا به‌طور پیوسته به پیش می‌رود، وضعیت در دنیا و کل سه‌قلمرو به‌طور پیوسته تغییر می‌کند. رفتاری که امروز از مردم مشاهده می‌کنید خیلی شبیه چگونگی مسائل در آسمان‌ها است. به‌طور متفاوتی بیان کنیم، اگر موجوداتِ بسیاری از مردم دنیا متناظر با آن بدن‌های آسمانی باشند و پیش‌زمینه‌های خاصی داشته باشند، آنگاه درباره‌اش بیندیشید: آیا [چگونگی رفتارشان در اینجا] به‌طور مستقیم به چگونگی مسائل در قلمروشان در این زمان ارتباط ندارد؟ البته، انسان‌ها در بیرونی‌ترین لایه دربارۀ این مسائل روشن نیستند. درحال حاضر بسیاری از افراد مایلند که قدم پیش گذارند، زیرا موجودات و پادشاهان بسیاری از قلمروهای مختلف می‌توانند ببینند که موفقیت دافا در اصلاح فا توقف‌ناپذیر و قطعی است. ازاین‌رو یکی پس از دیگری موضع خود را اعلام می‌کنند و در اعمال‌شان آن را نشان می‌دهند. عوامل پایانی کیهان کهن، آمدن این مرحله را مدت‌ها پیش دیده بودند. بسیاری از موجوداتِ نهاییِ هنوز بالاتری در این کیهان هستند و گرچه مرتبط با عوامل نیروهای کهن نیستند، به‌هرحال موجودات کهن هستند و به مفاهیمی که پس از منحرف شدن شکل دادند پای‌بند هستند. وقتی به مریدان دافا نگاه می‌کنند، به ناکاملی‌های کیهان گذشته و مشخصات منحرف آن می‌چسبند و سعی می‌کنند از تمام آن چیزها حمایت کنند. آنها فکر می‌کنند که این نوع از آزار و شکنجه می‌تواند به تزکیۀ مریدان دافا کمک کند. افکار و عقایدشان تأثیری بازدارنده دارد و حائلی بین دنیای سطحی و قلمروهای دیگر ایجاد کرده‌ و مانع درک مردم از فا می‌شود. آنها فکر می‌کنند که فقط وقتی کسی تحت این شرایط، از عهدۀ آن برآید قابل‌قبول است و موجودات در قلمروهای پایین‌تر و مردم دنیا فقط زمانی می‌توانند نگه داشته شوند که تحت این شرایط موضع خود را اعلام کنند. اعلام موضع در چنین شرایطی گویای شکوه یک موجود است، اما آیا لازم است که آن حالتی را داشت که آنها نتوانند اصلاح فا را درک کنند؟ و مهمتر از همه، کیهان آینده خواهان این نیست که کارها به این شیوه انجام شود. و اصلاح فا این عوامل منفیِ متخاصم را تأیید نمی‌کند. به‌علاوه، در این زمان، نگرش یک موجود به اصلاح فا حیاتی است و این برای آن موجودات «نهاییِ بالاترین» که سعی می‌کنند روی اصلاح فا تأثیر بگذارند نیز صحت دارد.

اصلاح فا فقط روی آیندۀ مریدان دافا، مردم دنیا یا موجودات قلمروهای مختلف تأثیر نمی‌گذارد، بلکه روی آیندۀ تمام موجودات تأثیر می‌گذارد. با توجه به عظمت اصلاح فا، چه کسی می‌تواند خارج از آن باشد؟ همزمان، به‌خاطر اهمیت بسیار زیاد نگرش یک موجود نسبت به اصلاح فا، هیچ کسی اجازۀ این را ندارد که موجودات ذی‌شعور را قفل کند و باعث شود به‌طور جاهلانه‌ای نسبت به اصلاح فا و دافا مرتکب گناه شوند. در اول نیز اختلال از جانب آن عوامل نیروهای کهن هرگز نمی‌بایست روی می‌داد. فقط وقتی واقعی است که موجودات ذی‌شعور قادر باشند بدون تحت کنترل قرار گرفتن به هیچ شکلی و در نبود مزاحمت از سوی هیچ عاملی، به امور نگاه کنند و موضعی برگزینند. وقتی این‌گونه نیست، آیا آنچه تدبیر کردند، یک تجلی نظم و ترتیبی از این نیست که بر طبق خواست خودشان، موجودات خاصی کارهای خوب و موجودات خاصی کارهای بدی انجام دهند؟ آیا این رفتار واقعی آن موجودات است؟ این‌گونه نیست! اما در شرایط فعلی، عوامل کهنِ نهایی کیهان هنوز با آنچه نیاز است و آنچه لازم است برای آینده بنیان نهاده شود، درحال مداخله هستند.

امروز اعمال موجودات در این دنیا که شاهد آن هستیم، این‌گونه است که علی‌رغم تأثیر نیروهای کهن، موجودات و خدایان در قلمروهای مختلف به‌تدریج دافا را تأیید و از آن حمایت می‌کنند. اما این تأیید، پذیرش واقعی و بدون‌قیدوشرط دافا، اصلاح فا و مریدان دافا از سوی آنها نیست، بلکه برعکس نتیجه‌ای از نیروی فزایندۀ موفقیت اصلاح فا است که بر کل بدن کیهانی حاکم شده و هیچ انتخابی برای آنها باقی نگذاشته است. البته بخش قابل‌توجهی از آنها هستند که به‌طور واقعی درک می‌کنند، چراکه اکنون می‌توانند این روند اصلاح فا را ببینند و ببینند که هر چیزی برای آینده مطمئناً حاصل می‌شود. البته، مردم دنیا از تمام این‌ها واقعاً آگاه نیستند. فقط می‌توانند ببینند که [فالون گونگ] مرعوب آزار و اذیتِ حکومت تبهکار ح.ک.چ نشده و آنها یک درکی در سطح بشری نشان داده‌اند که، «اوه، این فالون گونگ فرق می‌کند. هرچه باشد این بار فالون گونگ از ترس، تسلیم آن ح.ک.چ شیطانی پلید نشده است. بلکه برعکس به‌طور فزاینده‌ای درخشیده و شکوفا شده، درحالی که ح.ک.چ در روند آزار و اذیت فالون گونگ خودش را نابود کرده است. فالون گونگ خارق‌العاده است!» همچنین، درخصوص مردم چین، کیفیت حاصل از نمایش افکار درست مریدان دافا گویای این است که امیدی هست که ارزش‌های اخلاقی تمدن چین دوباره بازگردد. در آن اجتماعی که ح.ک.چ حکومت می‌کند آن مقامات فاسد و طماع و جنایاتی که روی می‌دهند خارج از کنترل می‌شوند. مسئلۀ دیگر این است که، برای اینکه اجازه داد مردم چین فا را درک و آن را کسب کنند، وقتی اصلاح فا شروع شد، ذهن مردم چین رها شد و باعث شد خیلی باهوش شوند. اما درطول این آزار و شکنجه، آن باهوش‌شدن را برای درک فا مورد استفاده قرار ندادند، و برعکس از آن برای ارتکاب گناه استفاده کردند. ازاین‌رو درطول چند سال قبل که مریدان دافا تحت آزار و شکنجه قرار داشتند آنها به جن، شن، رن حمله کرده‌ و چیزهای اهریمنی تبلیغ کرده‌اند، و این باعث شده شیوه‌هایی که موجودات ذی‌شعور مرتکب جنایت می‌شوند بی‌نهایت پنهانی و پیچیده شود. دستۀ رذل ح.ک.چ هیچ راهی ندارند که مخمصۀ جاری چین را اداره کنند. آنها هیچ راهی ندارند جنایاتی که مرتکب شده‌اند و مشکلات پیچیده‌ در اجتماعی که خود به‌وجود آورده‌اند و اکنون با آن مواجه هستند را برعکس کنند.

همۀ این‌ها را گفتم زیرا امروز دوباره اینجا نشسته‌ام و فا را به شما آموزش می‌دهم. ( تشویق پرشور) پنج یا شش سال گذشته‌ است و امروز دوباره اینجا فا را آموزش می‌دهم و ممکن است احساس متفاوتی داشته باشید و ممکن است برای شاگردانی که دفعۀ قبل اینجا بودند حتی بیشتر این‌گونه باشد. اصولاً از آزار و شکنجۀ شدید پلید با موفقیت گذر کرده‌ایم، [و می‌توانم این را بگویم] چراکه درطول این اصلاح فا، عوامل ح.ک.چ پلید به‌طور زیاد و سریعی در تعداد وسیعی درحال نابود شدن هستند. مانند آنچه گفتم، آنها پلید، بدنهاد و بد هستند. تا وقتی که وجود دارند به انجام کارهای بد ادامه می‌دهند. ازاین‌رو در چین، گرچه بازدارندگی‌های روی مردم آنجا از سوی عوامل شیطانی حزب کمونیست پلید، و همین‌طور درخصوص تعداد بسیاری از سایر مردم سراسر دنیا، درحال ازبین رفتن، کاهش و کمتر شدن هستند، و دیگر به آن حد مؤثر نیستند، اما آزار و شکنجه علیه مریدان دافا هنوز تداوم دارد. [آن ادامه خواهد داشت] تا اینکه به‌طور کامل ازبین بروند، و در آن مرحله آزار و شکنجه به پایان خواهد رسید. آن عوامل شیطانی ح.ک.چ پلید قطعاً به‌دست خدایان و در اصلاح فا پاکسازی می‌شوند! (‌تشویق پرشور)

خود ح.ک.چ پلید می‌تواند ببیند که در لبۀ پرتگاه تلوتلو می‌خورد و همه چیز از دست رفته است. بسیاری از افراد می‌خواهند برای خود یک راه فراری باقی گذارند و بسیاری سعی می‌کنند جنایاتی که در آزار و شکنجه مرتکب شده‌اند را مخفی کنند. و البته حتی افراد بیشتری می‌خواهند از آن سازمان‌های حزب پلید کناره‌گیری کنند. تمام اینها، آن جان‌سختان حزب شرور را در سرخوردگی و وحشت می‌اندازد. نکته قابل توجه اینکه، این کناره‌گیری از حزب باعث می‌شود از ترس به‌خود بلرزند. همه چیز برای‌شان از دست رفته و هم‌اکنون می‌توانند ببینند که برای‌شان تمام است. بدون توجه به اینکه مردم عادی، چه نگرشی [نسبت به آنچه روی می‌دهد] دارند یا نگران هستند که چه اتفاقی برای جامعه و تمدن چین روی ‌دهد، بیهوده نگران هستند. از زمان‌های باستان خدایان هرگز از هیچ ملت یا فردی دست نکشیدند. وقتی خدایان بخواهند که جامعه‌ای دچار هرج و مرج شود، آن دچار هرج و مرج می‌شود؛ وقتی خدایان بخواهند فردی وحشیگری کند، او وحشیگری خواهد کرد؛ و وقتی بخواهند جامعه‌ای پایدار باشد، آن پایدار خواهد بود. بدون توجه به اینکه آن دستۀ کمونیست پلید چقدر بزرگ بود، وقتی [خدایان] خواستند آن منحل شود، در چند روز منحل شد. ( تشویق) همگی به این بستگی دارد که آیا خدایان چیزی را نیاز داشته باشند یا خیر. آیا این‌گونه نیست؟

هر چیزی اینجا در اجتماع بشری برای اصلاح فا بنیان گذاشته شد و همۀ چیزهایی که امروز وجود دارد، به‌خاطر اعتباربخشی مریدان دافای من به فا وجود دارد. به‌خاطر داشته باشید: شما ستارگان امروز دنیا هستید، شما موجوداتی هستید که موجودات ذی‌شعور مشتاقانه‌ نگاه‌شان می‌کنند، و شما موجوداتی هستید که آیندۀ هر شخص در این دنیای بشری را تعیین می‌کنید! (تشویق) ازاین‌رو، نجات همۀ موجودات و به‌خوبی تزکیه کردن خودتان بیشترین اهمیت را برای شما مریدان دافا دارد. این فقط برای کمال وجود خودتان انجام نمی‌شود- دربارۀ به‌انجام رساندن امیدی که موجودات ذی‌شعور و موجودات بیشتری به شما بستند نیز هست! بسیار خوب، همین‌ مقدار می‌گویم. ( تشویق پرشور طولانی)

درحال حاضر [شما فقط باید روی] کارهایی که درحال انجام آن هستید [تمرکز کنید]، ازاین‌رو نمی‌خواهم با صحبت کردن دربارۀ مسائل بسیار زیاد دیگری، توجه شما را از آنچه اکنون انجام می‌دهید به چیز دیگری معطوف کنم. کارهایی که اکنون انجام می‌دهید بسیار مهم هستند، بنابراین بیشتر نمی‌گویم. از همگی متشکرم! ( تشویق پرشور)