مسیر تمرین تزکیه‌‏ی ما مثل مسیر صعود از کوه "تای" چین است. از آغاز تمرین تزکیه‌‏مان تا ۲۰ جولای ۱۹۹۹ که آزار و شکنجه فالون گونگ شروع شد، استاد گرانقدر، ما یکصد میلیون شاگرد دافا را به جایگاه‌‏هایی بسیار بالا هل داده بود. بعد از آغاز آزار و شکنجه، به خاطر نداشتن باور قوی به استاد و فا، بارهای سنگینی بر ذهن خود داشتم، مثل ترس. زیر فشار زیاد نیروهای شیطانی، من بر خلاف قلبم تسلیم شدم و گناهان شرم‌‏آوری انجام دادم. به درون دره‌‏ای عمیق سقوط کردم.

استاد گرانقدر، با نیک‌‏خواهی بی‌‏اندازه، اشتباهات گذشته ما را بخشید، افرادی مثل من را از زمین بلند کرد و به ما فرصت‌‏های بی‌‏شماری برای جبران گناهان گذشته‌‏مان داد. با این حال، در مسیر تمرین تزکیه‌‏ام که بیش از یک دهه به طول انجامیده، دریافته‌‏ام که زیر بار انواع وابستگی‌‏های مربوط به شهرت، نفع شخصی، و احساسات بشری مثل ترس، حسادت، خودنمایی، رقابت، امیال و شهوت و غیره بوده‌‏ام. تمام این افکار و تصورات بدی که از سال‌‏ها و زندگی‌‏های پیش در درونم شکل گرفته است آن‌‏قدر بر من سنگینی کرده‌‏اند که در مسیر صعودم از کوه پرشیب، به سختی می‌‏توانم یک قدم به بالا پیش بروم. در این مسیر، موجودات ذی‌‏شعور بسیار زیادی وجود داشتند که استاد نظم و ترتیب داده بودند که آنها را نجات دهم. آنها به من نگاه می‌‏کردند و منتظرم بودند که نجاتشان دهم، اما من آن‌‏قدر از نفس افتاده بودم که چیزهایی که می‌‏گفتم قدرت چندانی همراه خود نداشتند، و بسیاری از آنان فرصت نجات یافتن‌‏شان را از دست دادند.

تعدادی از تمرین‌‏کنندگان جدیدتر دافا به آسانی از من پیشی گرفته‌‏اند، مرا کاملاً پشت سر گذاشته‌‏اند. استاد گفته است، "اما ما وابستگی‌ها را هدف قرار می‌دهیم و به‌طور حقیقی به آن‌ها اشاره می‌‌کنیم به‌طوری که بتوانیم آن‌ها را از بین ببریم، و به این طریق در تزکیه رشد سریعی خواهیم داشت." (جوآن فالون)

چرا آنها این‌‏قدر سریع رشد کرده‌‏اند؟ اکنون می‌‏فهمم که علت این است که آنها عقاید و تصورات بشری زیادی ندارند. به خاطر اینکه بار کمی بر آنها سنگینی می‌‏کرده، برایشان آسان بوده که از وابستگی‌‏هایشان رها شوند.

تعدادی از هم‌‏تمرین‌‏کنندگان نیز بوده‌‏اند که به خاطر عقاید و تصورات بشری زیاد، زیر بار سنگین وابستگی‌‏ها بوده‌‏اند، و خسته و درمانده شدند. خادمان نیروهای کهن از این سوءاستفاده کردند، و آنها زندگی بشری خود را از دست دادند و پشیمانی زیادی به جا گذاشتند.

در این روزها، اصلاح فای استاد در شرف کامل شدن است. من کاملاً آگاهم که این ذهنیت‌‏های بد بشری باید ترک شوند، اما در طول مسیر تمرین تزکیه‌‏ی واقعی‌‏ام، من با استفاده از مفاهیم و افکاری بشری، با استفاده از مهارت‌‏های اجتماعی ماهرانه‌‏ی حفاظت از خود که آنها را مدتها پیش برای ایمن ساختن علایقم شکل داده‌‏ام، موانع زیادی بر سر راه این "ترک کردن" ایجاد کرده‌‏ام. وقتی چیزهایی موافق با وابستگی‌‏ها یا مفاهیم بشری من اتفاق می‌‏افتادند، آنها را عالی به حساب می‌‏آوردم و می‌‏پذیرفتم؛ وقتی چیزهایی بر خلاف ذهنیت‌‏ها بد بشری‌‏ام اتفاق می‌‏افتادند، آنها را به طور ناقص می‌‏پذیرفتم یا حتی از موضوعات طرفه می‌‏رفتم. بنابراین، با اینکه آگاه بودم که بسیاری از وابستگی‌‏هایم خوب نیستند، وقتی که لازم بود آنها را ترک کنم اقدامی نکرده‌‏ام. بعضی اوقات، حتی ناآگاهانه از آنها حفاظت کرده و تقویت‌‏شان کرده‌‏ام، و محیطی برای رشد آنها ایجاد کرده‌‏ام.

بعد از گذشت یک دهه در این مسیر، با نگاه به تمام چیزهایی که اتفاق افتاده است، پی می‌‏برم که آنچه استاد به ما گفته است حقایق محض هستند. فقط بعد از اینکه اکنون نتایج را می‌‏بینم می‌‏پذیرم که من افکاری بشری دارم. بارهای که بر دوشم بودند خودشان سنگین بودند، و من خودم نیز به مسیر تزکیه‌‏ام سدهای بسیاری اضافه کردم. من مثل آن هم‌‏تمرین‌‏کنندگانی  که مفاهیم و افکار بشری کمی با خود دارند عمل نکرده‌‏ام. آنها هرچه استاد بگوید انجام می‌‏دهند، و صرفاً به استاد گوش سپرده‌‏اند. تمام چیزهایی که با آنها روبرو می‌‏شویم، کوچک یا بزرگ، اجازه می‌‏دهد که ذهن بشری ما افشا شود. پس دلیل این چیست که بعد از اینکه ذهنیت‌‏های بد را پیدا کردیم خود را از آنها خلاص نکرده‌‏ایم؟ دلیل اصلی این است که مفاهیم و افکار بشری که در ذهن‌‏مان شکل گرفته‌‏اند به عنوان سپرهای محافظ در حال عمل کردن هستند. وقتی خودآگاه اصلی‌‏مان به اندازه کافی قوی نیست، صرفاً روند را دنبال می‌‏کنیم، و می‌‏گذاریم که هر طور که می‌‏خواهد پیش برود.

برای مثال، در رابطه با وابستگی شهوت، در نظر همه ما آن خوب نیست، و این وابستگی مثل تومور بدخیمی در درون بدن عمل می‌‏کند. اما تحت تأثیر رسانه‌‏های زیر کنترل حزب کمونیست چین، وقتی فرد به دقت مراقب نباشد ممکن است بلافاصله این وابستگی تأثیر اعمال کند. این تومور، پیوسته سلول‌‏های خوب را فرو خواهد بلعید. اگر به موقع خارج نشود، می‌‏تواند مشکلات عظیمی به همراه بیاورد. بسیاری از وابستگی‌‏های دیگر نیز نظیر این هستند. این لازم می‌‏دارد که ما در تمام زمان‌‏ها خودمان را به عنوان تمرین‌‏کنندگان در حال تزکیه اداره کنیم، با ذهن قویِ تحت کنترل خودآگاه اصلی‌‏ و افکار درست راسخ‌‏مان وابستگی‌‏های خود را رها کنیم، و تا زمانی که چیزی وابستگی باشد آن را رها کنیم. این همچنین لازم می‌‏دارد که هر روز با ذهنی شفاف فا را به طور جدی مطالعه کنیم. این مطلب مخصوصاً هنگامی که یک وابستگی برجسته و نمایان می‌‏شود صدق می‌‏کند، و در این زمان‌‏ها باید حتماً وقت بگذاریم تا فا را بیشتر مطالعه کنیم.

برای خارج کردن ذهنیت‌‏های بدمان، میانبری وجود ندارد. وقتی نمی‌‏توانیم به پیش برویم، هم‌‏تمرین‌‏کنندگان اطرافمان فقط می‌‏توانند ما را حمایت و یاری کنند. این فقط به عزم خودمان بستگی دارد که وقتی فا را به خوبی مطالعه می‌‏کنیم از همه وابستگی‌‏ها خلاص شده و رهایشان کنیم. این فقط درک فعلی من است؛ لطفاً به هر چیز نامناسبی اشاره کنید.