من کشاورزى ساده هستم. پائیز سال ١٩۹۴ با مرد جوانى آشنا شدم که او هم کشاورز بود و اواخر همان سال با هم ازدواج کردیم.
اوایل ازدواج، زندگى عالى بود. در ماه نوامبر ١٩٩۵ پسرمان به دنیا آمد. اما، همچنان که فرزندمان بزرگتر مى شد، نیازمان به پول و مادیات بیشتر مى شد. در نتیجه، شرایط خانوادهمان وخیمتر شده و اختلافهایم با همسرم آغاز شد. کم کم از او بیزار شدم و هرگاه کارى را بر خلاف خواست من انجام مىداد، مثل یک شخص بى سر و پا، شروع به ناسزا گفتن و نفرین او مىکردم. حتى در مقابل پسرم خشمگین میشدم، کارى که تاثیر تربیتى مثبتى روى بچهها ندارد. اغلب در مقابل مادر و برادرِ شوهرم که مرا مى رنجاندند، خشمگین مىشدم. من نتوانستم آن فشار روانى را تحمل کنم و مبتلا به افسردگى شدم، که روى بدنم تأثیر گذاشت. روزانه دردهاى طاقت فرسایى در تمام بدنم حس مىکردم. باید هر روز دارو مصرف مىکردم. اما هرچه بیشتر دارو مصرف مىکردم، دردهایم افزایش مىیافت. این شرایط چهار سال طول کشید. دارو اصلاً نتوانست بیمارى ناشى از وضعیت ضعیف ذهنى و روانىام را درمان کند.
در روز هفتم سال نو چینى ١٩٩٩، روزى که هیچگاه فراموش نخواهم کرد، خواهرم را ملاقات کردم و آن شب را در منزل وى گذراندم. در آن زمان، او به تازگى شروع به یادگیرى فالون گونگ کرده بود. من به طور اتفاقى کتاب استاد لى هنگجى، آموزش فا در اروپا، را باز کرده و بدون هیچ وقفه یا استراحتى کتاب را تا انتها مطالعه کردم.
قبل از این که منزل خواهرم را ترک کنم، او کتاب جوآن فالون را به من معرفى کرد. من طى سه روز، کتاب را از ابتدا تا انتها خواندم. ذهن بسیار پریشانم، آرام تر شده بود. حس مىکردم تمام عمرم منتظر این کتاب بودهام. پاسخ تمام سؤالهایم از زندگى را در کتاب یافتم. از آن زمان تا به امروز، فالون دافا را یاد گرفتم و شروع به مطالعهى آموزشها و انجام تمرینها کردم.
استاد در کتاب بیان کرده اند:
"وقتى کسى تمرین چى گونگ را انجام مى دهد باید تقوا را جدى بگیرد، کارهاى خوب انجام دهد و فردى مهربان باشد- باید در هر کجا و تحت هر شرایطى بدین شکل با خودش رفتار کند."(جوآن فالون)
"به عنوان یک تمرین کننده، اولین کارى که باید قادر باشید انجام دهید این است که، وقتى مورد حمله قرار مى گیرید تلافى نکنید، وقتى توهین مىشوید جوابش را ندهید، باید تحمل کنید." (جوآن فالون)
استاد همچنین آموزش دادهاند که شاید دیگران با ما بد رفتار کنند، اما ما نمىتوانیم در مقابل، همان گونه رفتار کنیم. ما نباید با دیگران مانند دشمنانمان رفتار کنیم.
ذهن من تحت تأثیر فالون گونگ خالصتر و آرام تر شده بود. وقتى اختلافى بروز مىکرد، شروع به نگاه به درونم مىکردم و با نیکخواهىِ عمیق قلبى، هر گونه اشتباهى را بررسى مىکردم، و میتوانستم افکار و رفتارم را به حد استاندارد نیکخواهىاى که یک تمرین کنندهى دافا باید داشته باشد برسانم و کنترل کنم. از آن پس، اول دیگران را در نظر مىگرفتم و از انجام کارهایى که ممکن بود دیگران را برنجاند یا احساساتشان را خدشهدار کند، اجتناب مىکردم. در نتیجه ذهنم آرام بود و افکار درستى داشتم. در مقایسه با وضعیت قبلىام، بدنم تغییر کرده بود و احساس آرامش بیشترى داشتم.
حالا، پنج سال از زمانى که براى اولین بار فالون دافا را آموختم مىگذرد. سالم هستم و تا به امروز هیچ احتیاجى به مصرف دارو نداشتهام. با مادرِ همسرم مهربان و براى برادرش دوستى صمیمى هستم. دیگر از همسرم متنفر نیستم و با او به خوبى رفتار مىکنم. در انجام هر کارى، به ضرر و زیان شخصىام اهمیتى نمىدهم. دوست دارم با گفتار و اعمالم، زیبایىِ دافا را به هر شخصى که مىبینم نشان دهم. امیدوارم آنها بتوانند بطور جسمى و ذهنى از فالون دافا بهره برده و از آیندهاى زیبا لذت ببرند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه تزکیه