من مقالهی جدید استاد را مکرراً خواندم. هر جملهی آن برایم تکاندهنده بود. من برای "هشتمین کنفرانس تبادل تجربهی اینترنتی برای تمرینکنندگان در چین" مقالهای نوشته بودم با عنوان "من یک خدا هستم". یک همتمرینکننده هنگامی که این مقاله را برای من تایپ میکرد به چند کلمه نامناسب اشاره کرد. نه تنها به حرف او گوش نکردم، بلکه احساس کردم که خیلی صالح هستم و به خاطر افکار درست قویام هیچ ترسی ندارم. هنگام تبادل تجربه با تمرینکنندگان دیگر، اغلب رویدادهای زیادی را مطرح میکردم تا نشان دهم که چقدر خوب تزکیه کردهام و میخواستم که دیگران مرا تحسین کنند. در نتیجه، وقتی تضادی در خانوادهی یک تمرینکننده پیش آمد او به دیدن من آمد، تمرینکنندهی دیگری به خاطر اینکه یکی از اعضای خانوادهاش بیمار شده بود نزد من آمد، یکی دیگر به این خاطر که پلیس محلی با او تماس گرفته بود به من مراجعه کرد، و فردی دیگر با من تماس گرفت تا برای تهیهی مطالب دافا مواد لازم را خریداری کنم. این همه کار مرا به شدت خسته کرد. علایم کارمای بیماری با فشار خون بسیار بالا نشان دادم. وقتی سوار بر دوچرخه برقی به دنبال انجام کاری مربوط به شغلم بودم، به در یک تاکسی برخورد کردم. یکی از زانوهایم پاره شد. چندین روز درونم را جستجو کردم، اما نتوانستم هیچ دلیلی پیدا کنم. فکر کردم که شیطان بدون دلیل در حال مداخله با من است زیرا من در حال انجام کار بزرگی هستم.
دیشب به بیرون رفتم تا افکار درست بفرستم و یک بار دیگر موقع دوچرخهسواری افتادم. زانوی دیگرم شکاف بزرگی برداشت. این بار درونم را جستجو نکردم. فقط فکر کردم که در حال انجام کار بزرگی هستم و بهتر از دیگرانم. یک زخم قارچی روی هر دو زانویم وجود داشت و خیلی میخارید. مدت زیادی سخت به دنبال دلیل گشتم، اما هیچ چیزی پیدا نکردم. همیشه فکر میکردم که خیلی خوب در سه کار عمل میکنم، پس چرا هنوز دچار کارمای بیماری شده بودم؟
دوباره و دوباره دربارهی آن فکر کردم، اما پیدا کردن دلایل سخت بود. بعد از اینکه مقالهی جدید استاد را به طور مکرر خواندم، عاقبت دلیل را پیدا کردم. خیلی احساس شرم کردم. من در لبهی خطر راه میرفتم، اما هنوز احساس خوبی داشتم. با اینکه کار خیلی کمی در اعتباربخشی به فا انجام داده بودم، وابستگیهایم توسعه پیدا کرده بودند. همیشه احساس میکردم که بهتر از دیگران هستم، که نشانهی واضحی از پروراندن اهریمنان در ذهن خود فرد است.
خوشبختانه، نیکخواهی بیاندازهی استاد به موقع مرا اصلاح کرد. وابستگیهایم به غرور، اعتباربخشی به خود و خودنمایی را دیدم. اینها بدترین قسمت از کیهان کهن هستند. باید به طور جدی اینها را از بین ببرم. من فا را با سختکوشی مطالعه خواهم کرد، در تزکیه با تلاش به جلو پیش رفته، و خودم را به پیشرفت اصلاح فا خواهم رساند. متشکرم، استاد، برای نجات نیکخواهانهتان.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه تزکیه