ایجاد تعادل در درون خانواده نیز نجات موجودات ذی‌شعور است

(Minghui.org) من متوجه شدم که برخی از هم‌تمرین‌کنندگان، زمانی که بر روی پروژه‌های اعتبار بخشی به فا کار می‌کنند، بسیار فعال و جدی هستند، اما معمولاً قادر نیستند که ارتباط خود با اعضای خانواده و بستگان‌شان را بخوبی اداره کنند. حتی برخی از آنان روابط پرتنش و فرساینده‌ای دارند که آنها را در آن خصوص بسیار آشفته کرده ‌است. از طریق تبادل تجربه با آنها، متوجه شدم که همه در یک چیز مشترک هستند: همه‌ی آنها فکر می‌کنند که اعضای خانواده و بستگان‌شان روابط از پیش تعیین شده با دافا دارند و باید فا را به دست آورند، پس با اعمال فشار از آنها می‌خواهند تا مطابق استانداردهای رفتاری بالا عمل کنند. این تمرین‌کنندگان فکر می‌کنند اینگونه اعضای خانواده و بستگان‌شان می‌توانند نجات پیدا کنند. بنابراین، بیش از حد در کار خانواده و بستگان خود مداخله کرده و آنها را محدود می‌کنند. گاهی آنها موارد خاصی را از سطح بسیار بالا بیان می‌کنند و افراط می‌کنند، که منجر به تضاد و تعارض می‌شود.

البته ما باید فا را به خانواده‌هایمان اشاعه دهیم، اما در هر حال آنها افرادی عادی هستند و اگر از دافا که به‌مراتب بالاتر از اصول دنیای بشری است برای سنجش اعمال آنان استفاده کنیم، افراط کرده‌ایم. نه تنها نمی‌توانیم آنها را نجات دهیم، حتی ممکن است به آنها صدمه هم بزنیم. من فکر می‌کنم اگر بتوانیم با استفاده از اصول فا محیط خانواده‌ی خود را متعادل کنیم، آن‌وقت می‌توانیم موجودات ذی‌شعور را نیز نجات دهیم.

اکنون می‌خواهم تجربه‌ی شخصی ‌خودم را در رابطه با ایجاد تعادل درست در روابط خانوادگی به اشتراک بگذارم.

همسر من، دقیقاً مانند یک مرد، شخصیت مقتدری دارد. پس از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹، او به شدت با ادامه‌ی تمرین تزکیه‌ی من مخالف بود که باعث شد مداخله‌ی زیادی برای من ایجاد شود. زمانی که من حقایق را برای او می‌گفتم، به من گوش نمی‌داد. گاهی اوقات میزان خشمش نسبت به من غیر منطقی و افراطی بود. بنابراین، من بسیار افسرده شده بودم. استاد بیان کردند: "در هر شرایطی، باید با دیگران خوب و با مردم مهربان باشیم، چه رسد به اعضای خانواده‌امان." (جوآن فالون، سخنرانی ششم)

من به این درک رسیدم که خانواده‌ام نیز محیطی برای تزکیه‌ی من مهیا می‌کنند. بدترین محیط بزرگ‌ترین آزمون برای من است. بنابراین، من وضعیت یک تزکیه‌کننده را حفظ کردم و از آشفتگی و ناراحتی زیاد اجتناب کردم. علاوه بر این، شروع کردم که کمتر صحبت کنم و کار بیشتری انجام دهم. پس از کار، علاوه بر مطالعه‌ی فا و انجام تمرین‌ها، بیشتر وقتم را همراه با همسرم، صرف انجام کارهای خانه می‌کردم. البته، من این کار را نه برای آرام کردن او، بلکه برای تزکیه‌ی مهربانی و شفقت خود انجام می‌دادم، و از طریق رفتارم می‌خواستم به او کمک کنم تا حقیقت دافا را درک کند. به عنوان مثال، صبح زود بیدار می‌شدم و تمرین‌ها را انجام می‌دادم. سپس صبحانه را آماده و اتاق را تمیز می‌کردم. من همیشه قبل از اینکه غذا را برای خودم بکشم برای او سرو می‌کردم، هنگامی که عصبانی می‌شد، برآشفته نمی‌شدم. در عوض، سعی می‌کردم او را با یک لبخند آرام کنم. از طریق این چیزهای کوچک، من واقعاً عادتِ "ابتدا دیگران را درنظر گرفتن" را پرورش و توسعه دادم. به آرامی، پس از طی یک دوره‌ی طولانیِ تزکیه‌ی خودم، به این شیوه، همسرم شروع به تغییر کرد، او که دائماً از دست من عصبانی بود، دیگر به ندرت عصبانی می‌شد. او که سابقاً مخالف با مطالعه‌ی فا و انجام تمرین‌ها بود، به‌تدریج، به من یادآوری می‌کرد‌ تا تمرین‌ها را سر وقت انجام دهم. قبلاً، زمانی که با هم‌تمرین‌کنندگان صحبت می‌کردم، به من اعتراض می‌کرد، اما حالا وقتی آنها به خانه‌ی ما می‌آیند به گرمی از آنان پذیرایی می‌کند. در حال حاضر، در حضور همکاران و دوستانش از من تعریف می‌کند و به آنها می‌گوید که دافا عظیم و فوق‌العاده است. بنابراین، خانواده ما بسیار هماهنگ شده است. زمانی که درباره‌ی فا با او صحبت می‌کنم دیگر ناراحت نمی‌شود، و هنگامی که در نزد او دیگران را به خروج از سازمان‌های ح.ک.چ ترغیب می‌کنم، دیگر مخالفت نمی‌کند. گاهی اوقات، حتی به من کمک می‌کند تا دیگران را به خروج از حزب ترغیب کنم.

در طول روند تزکیه‌ی ایجاد تعادل در محیط خانواد‌ه‌ام، من عمیقاً درک کردم که ما کارهای بزرگ و عجیب انجام نمی‌دهیم بلکه در عوض خود را از طریق چیزهای کوچک و جزئی، که در اطراف‌مان اتفاق می‌افتد، تزکیه می‌کنیم. خانواده اساسی‌ترین واحد دنیای بشری است. همچنین بنیادی‌ترین محیط برای تزکیه‌ی ماست. اگر ما قادر به ایجاد تعادل درست در این محیط نباشیم و نتوانیم موجودات ذی‌شعور اطرافمان را نجات دهیم، چگونه می‌توانیم بگوییم که به خوبی تزکیه کرده‌ایم؟ هنگامی که هر کسی در اطراف ما می‌گوید که ما فرد خوبی هستیم، آیا آنها اعتبار فالون گونگ را تصدیق نکرده‌اند؟ آیا همه‌ی آنها نجات پیدا نکرده‌اند؟ بنابراین، برقراری تعادل درست در میان محیط خانواده‌ی ما نیز نجات موجودات ذی‌شعور است.

این درک من است. لطفا هر چیزی که مطابق با فا نیست را تذکر دهید.