(Minghui.org) با روی کار آمدن جدیدترین رهبران رژیم کمونیستی چین، بسیاری از افراد خوش‌بین هستند که سرانجام این نسل جدید حزب، "حاکمیت قانون" و "حکومت براساس قانون اساسی" را برای چین به‌همراه خواهد آورد. شاید این افراد آزار و شکنجه‌ی خشونت‌آمیز و بی‌رحمانه‌ی فالون گونگ را فراموش کرده‌اند، آزار و شکنجه‌ای که در ۱۴ سال گذشته همواره در حال وقوع بوده است. این واقعیت مسلم که شکنجه، برداشت زنده‌ی اعضای بدن و کشتن تمرین‌کنندگان بی‌گناه هنوز تحت کنترل مدیریت جدید ادامه دارد ماهیت پلید ح.ک.چ را به‌وضوح نشان می‌دهد.

بدین‌وسیله از مردم می‌خواهیم تا هیچ گونه خیال باطلی را درخصوص این رژیم در سر نپرورانند و فریب آن را نخورند و همه‌ی افراد، به‌ویژه مردم چین را به خواندن نُه شرح و تفسیر درباره‌ی حزب کمونیست ترغیب می‌کنیم تا خود را از شر کابوس کمونیست رها کنند. هنگامی که افراد بیشتر و بیشتری چشمان خود را باز کرده و ماهیت واقعی ح.ک.چ را تشخیص دهند، شاهد امید واقعی برای کشور چین خواهیم بود.


  فهرست عناوین

۱. مقدمه

۲. تنزل قانون به ابزاری برای ح.ک.چ برای تحمیل حاکمیت استبدادی

۳. نظام قضایی ح.ک.چ منزلگاه افراد شریری است که به‌نام اجرای قانون، قانون را نقض می‌کنند

۴. رفتار با فالون گونگ معیاری است که ماهیت واقعی ح.ک.چ را به نمایش می‌گذارد

۵. امید کجاست؟

-------------


مقدمه

اخیراً دریافته‌ایم که افراد بسیاری، از جمله برخی از وکلای حقوق بشر، به وعده‌ها‌ی رژیم چین درخصوص "حاکمیت قانون" و "حکومت براساس قانون اساسی" علاقه‌ی شدیدی نشان می‌دهند. آنها در دام سراب امید ح.ک.چ افتاده‌اند و احساس می‌کنند این‌بار این وعده‌ها عملی خواهند شد. امیدوارند که ح.ک.چ واقعاً بر طبق مقررات و قانون اساسی بر این کشور حکومت کند و چین را به سوی دموکراسی سوق دهد.

آنها چشم‌شان را به روی جنایات نابخشودنی‌ و عظیمی که رژیم در طول بیش از ده سال گذشته علیه فالون گونگ مرتکب شده بسته‌اند و احساس می‌کنند هر آنچه که روی داده و هنوز هم در حال وقوع است، فقط چند رویداد مجزا است که توسط تنی چند از اعضای حزب انجام شده است. آنها خوش‌بین هستند که به‌زودی یک چین جدید با حاکمیت قانونمند در پیش چشم‌های‌شان به حقیقت خواهد پیوست.

اما آیا ح.ک.چ واقعاً می‌تواند "حاکمیت قانون" و "حکومت بر اساس قانون اساسی" را برای چین به ارمغان بیاورد؟ زمانی‌که مردم متوجه‌ی ماهیت فریب‌کارانه ح.ک.چ شوند پاسخ را به‌روشنی خواهند یافت.

پس چگونه می‌توانیم از پس ظاهر فریب‌کارانه، ماهیت واقعی ح.ک.چ را تشخیص دهیم؟ فقط یک نگاه به چگونگی رفتار ح.ک.چ با روش معنوی آرام و صلح‌جوی فالون گونگ بیندازید. حقیقت امر این است که رفتار ح.ک.چ با فالون گونگ تبدیل به معیاری شده است که ماهیت واقعی آن را فاش می‌سازد.

ح.ک.چ از سال ۱۹۴۹، برای تحمیل حکومت دیکتاتوری‌اش بر چین از لفاف قانون استفاده کرده است و سال‌هاست که سیستم قضایی درحالی که ظاهراً قانون را اجرا می‌کند در اصل درحال نقض قانون می‌باشد. به‌خصوص در آزار و شکنجه‌ی فالون گونگ، رهبران آن هرگز از هیچ روند قانونی متابعت نکرده‌اند: آنها به‌سادگی و به هر طریقی که مایل باشند تمرین‌کنندگان فالون گونگ را بازداشت می‌کنند، به زندان می‌اندازند، تحت شکنجه قرار می‌دهند و به قتل می‌رسانند.

از این‌رو، هرگز نباید این توهم را داشته باشیم که ح.ک.چ به سمت بهتر شدن درحال تغییر است. گرگ همیشه یک گرگ باقی خواهد ماند.

ما امیدواریم که افراد بیشتری بتوانند نه شرح و تفسیر درباره‌ی حزب کمونیست را بخوانند و ماهیت شیطانی ح.ک.چ را تشخیص دهند. وقتی افراد بیشتر و بیشتری از ح.ک.چ و تشکیلات وابسته‌ به آن رهایی می‌یابند، امید واقعی برای چین ظاهر خواهد شد.


تنزل قانون به ابزاری برای ح.ک.چ برای تحمیل حاکمیت استبدادی

قانون در چشم ح.ک.چ و جهان غرب دو معنای کاملاً متفاوت دارد. ح.ک.چ همواره قانون را به‌عنوان تجلی خواسته‌ی خود در نظر گرفته است. به بیان صریح، قانون به یک ابزار خشونت‌آمیز تنزل یافته است که ح.ک.چ برای اِعمال دیکتاتوریش در چین از آن استفاده می‌کند. دیدگاه آنها درباره‌ی قانون کاملاً مخالف تعریف جامعه‌ی بین‌المللی از قانون می‌باشد. درک متعارف از قانون این است که آن یک سلسله قواعدی است که منعکس‌کننده‌ی افکار عمومی بوده و برای نظارت بر رفتار و حفاظت از ارزش‌های جهانی اخلاق و وجدان مورد استفاده قرار گیرد.

ح.ک.چ مطابق خواسته‌ی خود قانون را دست‌کاری می‌کند تا به هر نتیجه‌ای که مد نظرش است تحقق ببخشد. البته با توسعه‌ی اقتصادی و جهانی شدن در سال‌های اخیر، ح.ک.چ نیز شروع به تلاش‌های فریب‌کارانه‌ای کرده تا این تصور غلط را ایجاد کند که یک عضو مسئول در جامعه‌ی بین‌المللی است. برای مخفی کردن ماهیت واقعی‌اش، وانمود می‌کند که مشتاق ترویج حاکمیت قانون، حقوق بشر و ارزش‌های جهانی است، اما در واقع در پشت درهای بسته، هنوز همان ح.ک.چ فاسد قدیمی است.

بر اساس درک جهانی از قانون، جامعه‌ی بین‌المللی به‌سختی می‌تواند باور کند ح.ک.چ موجودیت رذلی دارد که قوانین خود را زیر پا می‌گذارد، حقوق بشر را نقض می‌کند و به شهروندان بی‌گناه خود آسیب می‌رساند. رفتار ح.ک.چ در رابطه با فالون گونگ فراتر از وحشی‌ترین تصوری است که آنها می‌توانند درباره‌ی رفتار یک کشور داشته باشند.

ح.ک.چ به نوبه‌ی خود از تفکر خام و ساده‌لوحانه‌ی جهان غرب، زیرکانه بهره ‌برده و موفق شده است تا تفکر آنها را به این سو ببرد که علی‌رغم اینکه آزار و شکنجه فالون گونگ واقعاً وحشیانه و بی‌رحمانه است، ولی فالون گونگ می‌بایست کار اشتباهی را انجام داده باشد که مستحق این رفتار شده است. هر چه باشد، در جهان غرب، کسی مورد محاکمه قرار نمی‌گیرد مگر اینکه قانون‌شکنی کرده باشد. بنابراین جای تعجب نیست که جهان غرب این دروغ عظیم را پذیرفته که ح.ک.چ برای آزار و شکنجه‌ی فالون گونگ دلیلی منطقی و موجه دارد.

در چین به‌کارگیری قانون یا نقض آن، تماماً به نیازها و ضرورت ح.ک.چ بستگی دارد. هنگامی که ح.ک.چ قصد دارد بین شهروندان خود رعب و وحشت ایجاد کرده و آنها را سرکوب کند، ادعا می‌کند که "طبق قانون، شخص باید به روش مشخصی رفتار کند" و همه نوع قوانین جدید نامشروع را برای توجیه نیازهای تغییریافته‌اش وضع می‌کند تا گروه‌های مختلف مردم را مورد آزار و شکنجه قرار دهد. به این طریق، باعث ایجاد این باور در جامعه‌ی بین‌المللی می‌شود که ظلم و ستم ح.ک.چ بر مردم، طبق قانون موجه بوده و تصدیق می‌شود.

زمانی که سرانجام قربانیان متوجه می‌شوند که ح.ک.چ هرگز از هیچ قانونی پیروی نکرده است و خواهان اجرای عدالت می‌شوند، ح.ک.چ بلافاصله روش و رفتار خود را تغییر داده و ادعا می‌کند ابداً هیچ قانونی برای متابعت وجود ندارد.

آقای لیو، معاون کمیته‌ی امور سیاسی و حقوقی شهر شیچانگ، یک‌بار گفت، "حرفی از قانون نزنید، چون ما اساساً از هیچ قانونی پیروی نمی‌کنیم."

شی شینونگ، از اداره‌ی ۶۱۰ بخش فوچین در شهر چنگدو، آشکارا ادعا کرد: "ما واقعاً به هیچ قانونی اهمیت نمی‌دهیم."

نمونه‌های فوق، باعث فروپاشی حباب درک و تعبیری می‌شود که برخی درباره‌ی به‌اصطلاح حاکمیت قانون در چین، در ذهن پرورانده‌اند و از ماهیت رذل مقامات ح.ک.چ پرده برمی‌دارد. چنین مواردی نه تنها ماهیت واقعی اعضای مشخصی را در ح.ک.چ نشان می‌دهد، بلکه نشانه‌ای است از اینکه چگونه فرهنگ فاسد ح.ک.چ این مأموران را تبدیل به چنین افرادی کرده است.

نظام قضایی ح.ک.چ منزلگاه افراد شریری است که به‌نام اجرای قانون، قانون را نقض می‌کنند

بسیاری از افرادی که در نظام قضایی ح.ک.چ مشغول به‌کار هستند (شامل اداره امنیت عمومی، دادستانی و دادگاه‌ها) به‌نظر می‌رسد که از نظر حقوقی بی‌سوادند، درحالی که در حقیقت از قوانین قابل اجرا به‌خوبی آگاه هستند، ولی اهمیتی به پیروی از قانون نمی‌دهند.

تمرین‌کنندگان فالون گونگ و وکلای آنها به‌هنگام مواجهه با افراد در نظام قضایی، اغلب متحیر می‌شوند که این مقامات چقدر گستاخ و بی‌قانون هستند. همه‌ی آنچه که می‌دانند این است که بدون رعایت و احترام به قانون صرفاً از دستورات بالادست‌ها اطاعت کنند. با وجودی ‌که برخی از این افراد هنوز هم وجدان داشته و می‌دانند آنچه که انجام می‌دهند اشتباه است، باز هم با استفاده از این بهانه که باید امرار معاش کنند، با بی‌فکری به کارشان ادامه داده و دستورات را اجرا می‌کنند. در نتیجه، درحالی که قرار است مجری قانون باشند، قانون را نقض می‌کنند.

آنها به خود جرأت انجام چنین کاری را می‌دهند، زیرا بالادست‌ها (از جمله اداره‌ی ۶۱۰ و کمیته‌ی امور سیاسی و حقوقی) آنها را تحت فشار قرار می‌دهند و یا با منافع شخصی آنها را تطمیع می‌کنند و به آنها قول می‌دهند که اجرای دستورات‌شان هیچ گونه پیامدی را برای آنها به‌دنبال نخواهد داشت. درنتیجه، در سیستم قضایی هیچ اهمیتی به قانون نمی‌دهند و در مورد نقض قانون و یا مواجه شدن با مجازات نگران نیستند.

البته دلیل اساسی چنین رفتاری این است که آنها در کشوری زندگی می‌کنند که در آن هیچ جایگاهی برای قانون وجود ندارد و هیچ چیز تابع قانون نیست.

این پدیده‌ی "بی‌سوادی از نظر حقوقی" نه تنها در موارد مربوط به آزار و شکنجه‌ی فالون گونگ دیده می‌شود، بلکه غالباً در حوزه‌های دیگر نیز اتفاق می‌افتد.

نویسندگان این مقاله زمانی فرصتی داشتند تا با وکلایی که نماینده‌ی غیرتمرین‌کنندگان در پرونده‌های جنایی و مدنی بودند، صحبت کنند و این وکلا همان برداشت ما را داشتند. آنها گفتند که کارمندان مجری قانون، تنها به سیاست‌ها و دستورات بالادست‌های‌شان اهمیت می‌دهند و هرگز از هیچ قانونی متابعت نمی‌کنند. نتایج پرونده‌های قضایی توسط معاوضه‌ و مذاکره‌ی قدرت و پول در پشت درهای بسته تعیین می‌شود و به‌اصطلاح محاکمه‌ها در دادگاه‌ها فقط تشریفات و نمایشی برای فریب مردم هستند.

در کشوری که واقعاً توسط قوانین اداره می‌شود هیچ کسی بالاتر از قانون نیست. قانون به خودی خود یک شمشیر دو لبه است. حاکم می‌تواند قانون را وضع کند، اما خودش هم مشمول این قانون می‌شود. البته ح.ک.چ هیچ یک از اینها را نمی‌خواهد. از زمانی که آن از شر مخالفان خود خلاص شده و حکومتش را مستحکم کرده است، به حکومت بر کشور توسط مقررات یا قانون اساسی هیچ علاقه‌ای ندارد.

پس به خاطر بسپاریم که عطش سیری‌ناپذیر ح.ک.چ برای حکومت دیکتاتوری و قدرت، علناً بیان‌گر آن است که حزب هرگز خودش را مشمول قوانین نخواهد کرد.

این واقعیت مسلم که ح.ک.چ تمایلی به رها کردن ماهیت شرور خود ندارد، به‌وضوح نشان می‌دهد که آن دیکتاتوری را انتخاب کرده است نه حاکمیت قانون. هر چه باشد، کدام دیکتاتور مایل است خود را در قفس قانونی که خودش وضع کرده حبس کند؟

ما بایستی به‌وضوح ببینیم که خود حزب شرور علت ریشه‌ای تمام فجایع حقوق بشر و جنایات در چین است. بسیاری از افراد مطلع و منطقی، هم در داخل و هم در خارج از چین به این آگاهی رسیده‌اند. حزب خودش دشمن حاکمیت قانون است.

تمام نیرنگ‌هایی که ح.ک.چ به‌کار می‌گیرد مانند وعده‌های آن مبنی بر پیروی از حاکمیت قانون و حکومت بر طبق قانون اساسی، تنها تدابیری از جناح‌های مختلف داخل حزب است که برای شکست دادن یکدیگر و در تلاش‌ برای حفظ قدرت‌شان‌ صورت می‌گیرد. تا زمانی که حزب شرور هنوز هم وجود دارد، چین هرگز نمی‌تواند ‌آن‌طور که وکلای حقوق بشر امیدوارند، از حاکمیت قانون برخوردار باشد و سیستم قضایی همیشه خانه‌ی افراد شریری خواهد بود که درحالی که تظاهر به اجرای قانون می‌کنند، آگاهانه قانون را نقض می‌کنند.

رفتار با فالون گونگ معیاری است که ماهیت واقعی ح.ک.چ را به نمایش می‌گذارد

مدتی است که از استقرار رهبری جدید چین می‌گذرد، اما درخصوص آزار و شکنجه‌ی جاری فالون گونگ هیچ تغییر مثبتی روی نداده است. آیا آزار و شکنجه‌ی وحشیانه حتی برای لحظه‌ای کوتاه متوقف شده است؟ بازداشت‌ها، شکنجه، محکومیت و حتی برداشت زنده‌ی اعضای بدن از تمرین‌کنندگان فالون گونگ که مردمی تابع قانونند نه تنها طبق معمول ادامه دارد، بلکه در بعضی از مناطق شدیدتر شده است. سیستم قضایی هنوز قانون را نقض می‌کند و بر علیه شهروندان بی‌گناه مرتکب جنایاتی می‌شود.

رفتار وحشیانه‌ی پایان‌ناپذیر با تمرین‌کنندگان فالون گونگ به‌وضوح نشان می‌دهد که آزار و شکنجه فقط رفتار مجزای جناحی خاص و یا اعضای خاصی در حزب نیست، بلکه نتیجه‌ی تصمیم جمعی و مشترک توسط خود ح.ک.چ است. افرادی در حزب که مستقیماً در آزار و شکنجه شرکت ندارند نیز بسیار ‌خوب آگاهند که چه چیزی در جریان است و سکوت آنها به‌معنای هم‌دستی و مشارکت در این جنایات است. آنها نیز نمی‌توانند از دست عدالت فرار کنند.

هر توهمی که درباره‌ی حزب شرور داریم فقط خیالاتی باطل و غیرمنطقی هستند و چنین خیالاتی تنها کمک می‌کنند تا قدرت حزب بیشتر و محکم‌تر شده، مدت حاکمیتش افزایش یافته و همچنان به ظلم و ستم و فریب مردم چین ادامه دهد.

کارمندانی که در سیستم قضایی دارای پست‌های حساس هستند توسط ح.ک.چ مورد استفاده قرار می‌گیرند تا قانون را زیر پا بگذارند و افراد بی‌گناه را مورد آزار و شکنجه قرار دهند. آنها این واقعیت را نمی‌دانند که خودشان نیز قربانی هستند. نمی‌دانند مدت مدیدی است که به‌عنوان سپر بلا انتخاب شده و قربانی جنایات دیگران هستند. هر گاه ح.ک.چ نیاز داشته باشد تا خشم مردم را که ناشی از رفتار بی‌قانونش است فرو بنشاند، بدون هیچ تردیدی آن افراد را سر به نیست می‌کند.

ح.ک.چ هرگز نه حاکمیت قانون را برای چین به ارمغان می‌آورد و نه از هیچ قانونی پیروی می‌کند. با این حال، حزب به‌هنگام نیاز، مهارت لازم را داراست تا با استفاده از قانون، به افرادی که از دستورات او تبعیت می‌کردند اما دیگر برای اهداف حزب مفید نیستند خیانت کرده و آنها را به میز محاکمه بکشاند.

ماده ۵۴ در فصل ۹ از قانون کارمندان دولت چین تصریح می‌کند: "کارمندان دولت در صورت عمل به دستوراتی که به‌وضوح قانون را نقض می‌کنند، باید متحمل عواقب آن شوند." این قانون برای چه کسی نوشته شده است؟ هنگامی که زمان پیدا کردن سپر بلا و قربانی فرا برسد، افراد در نظام قضایی درنهایت متوجه می‌شوند که آن دقیقاً برای آنها نوشته شده است. مایلیم به این افراد بگوییم: آگاه باشید که صرفنظر از آنچه که ح.ک.چ به شما می‌دهد، این راه یک بن‌بست خالی از امید است.

امید کجاست؟

خوشبختانه هنوز امیدی هست. در صورتی که فردی متوجه‌ی ماهیت پلید ح.ک.چ شود و خود را از آن آزاد کند، آینده‌ی روشنی را برای خود تضمین خواهد کرد. خواندن نه شرح و تفسیر درباره‌ی حزب کمونیست می‌تواند به فرد کمک کند تا تشخیص دهد ح.ک.چ شبیه گرگی است که هرگز ماهیتش تغییر نخواهد کرد. این حزب شیطانی همه را همراه خود به قعر جهنم می‌کشاند. درکی روشن از ح.ک.چ مردم چین را قادر خواهد ساخت تا از شر تمام ترس‌ها، نفرت‌ها و فریب‌هایی که آنها را فرا گرفته، خلاص شوند و شخصیت و منش طبیعی، مستقل و کاملی را رشد دهند.

رفتار با فالون گونگ معیاری است که ماهیت واقعی ح.ک.چ را فاش می‌سازد. تقریبا ۱۴ سال گذشته است و این آزمون پاسخ روشنی دارد. ح.ک.چ به‌دلیل آزار و شکنجه‌ی فالون گونگ محکوم به فنا است. هر چیزی که درحال حاضر رژیم انجام می‌دهد فقط تلاشی برای طولانی‌تر کردن روزهای محدود باقی‌مانده‌ی عمرش است.

باید هر گونه امید کاذبی به ح.ک.چ را رها کنیم و حقیقت فالون گونگ را شجاعانه بپذیریم. مردم چین باید از قید و بند فرهنگ ح.ک.چ آزاد شوند و برای پیدا کردن خودِ واقعی‌شان سخت تلاش کنند. وقتی که افراد بیشتر و بیشتری ح.ک.چ و تشکیلات وابسته به آن را ترک کنند، آن‌گاه زمان واقعی برای ملت چین فرا می‌رسد تا کابوس شبانه را پشت سر گذاشته و شاهد نور آفتاب و امید باشند.

اگر کشوری بدون هیچ گونه اصول اخلاقی را مانند یک قطار مرگ در نظر بگیریم، ح.ک.چ در حکم موتور این قطار است. جهان به حقیقت- نیکخواهی- بردباری نیاز دارد و مردم در سرزمین اصلی چین حتی بیشتر به آن نیاز دارند.