(Minghui.org) من تمرین‌کننده‌ای هستم که می‌خواهم در تزکیه کوشا‌ باشم. به‌تازگی، از موضوعی اساسی که در اعماق قلبم پنهان شده بود، آگاه شدم. این موضوع باعث شد که جدی بودن تزکیه در فالون‌ دافا را درک کنم.

وقتی جوان بودم، به علت وضعیت پر از رنج و مشقتی که خانواده‌ام دچار آن بود، در حسرت یک زندگی خوب بودم. ازآنجایی‌که زندگی برایم سخت به‌نظر می‌آمد، به‌منظور سپری کردن زمان و برطرف‌کردن احساس اضطراب و بی‌قراری خود، بسیاری از وقتم را صرف مطالعه کتاب‌ها و تماشای مجموعه‌های تلویزیونی می‌کردم. وقتی کتاب‌ها را می‌خواندم و فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیون را تماشا می‌کردم، خودم را همانند  قهرمان‌های کتابها یا مجموعه‌های تلویزیونی تصور می‌کردم و پس از پایان هر قسمت از آنها، آرامش نداشتم.

این کارها افکار کارمایی قدرتمندی را در ذهنم به‌جای گذاشتند. وقتی تمرین فالون ‌دافا را شروع کردم، چند ماه طول کشید تا جوآن ‌فالون را برای اولین بار بخوانم. وقتی سخنرانی تصویری استاد را نگاه کردم، همانند فردی که استاد لی به آن اشاره کردند، از ابتدا تا انتهای سخنرانی خواب بودم. 

از زمانی‌ که تمرین دافا را شروع کرده‌ام، کتاب‌های معمولی را نخوانده و فیلم یا تلویزیون تماشا نکرده‌ام. اما گاهی اوقات، هنوز به چیزهایی که قبلاً دیدم، فکر می‌کنم. بدون آنکه به خود موضوع بپردازم، فقط افکار بدی که در من به وجود می‌آیند را از بین می‌برم.

اخیراً، به‌نظر می‌آمد افکار کارمایی‌ام بیشتر شده و برایم در مطالعه فا، فرستادن افکار درست و نجات موجودات ذی‌شعور تداخل ایجاد می‌کنند. افکار درست فرستادم و به خودم یادآوری کردم که این افکار بد، افکار خودم نیستند بلکه کارمای فکری هستند. اما این احساس که کنترل و از بین بردن آن باید سخت باشد، باعث نگرانی من شد و اعتماد به نفسم را در تزکیه دچار تزلزل کرد.

متوجه شدم که باید با مسائل خودم روبرو شوم. استاد بیان کردند:

«چرا درنگ نمی‌کنید و درباره آن فکر ‌کنید: چرا کسی درحال مداخله کردن با شماست؟ چرا قادر است با شما مداخله کند؟ آیا به‌خاطر این است که شما یک وابستگی دارید، یا به‌خاطر اینکه شما چیزی دارید که نمی‌توانید رهایش کنید؟ چرا به خودتان نگاه نمی‌کنید؟ دلیل حقیقی در درون شما نهفته است و این تنها دلیلی است که آن می‌تواند از شکاف شما بهره‌برداری کند!» (آموزش و شرح فا در کنفرانس فای متروپولیتن، نیویورک)

ابتدا، روی خودآگاه اصلی‌ام  کار کردم تا درک کنم که کنترل این بدن را در اختیار دارم و افکار کارمایی را تصدیق نمی‌کنم. مطالعه فا را افزایش دادم و خودم را در استاندارد فا نگه داشتم.

دوم، هر وقت فرصت پیدا می‌کردم، فرستادن افکار درست را افزایش می‌دادم و افکارم را پاک می‌کردم. این فرایند، برایم آزمونی مبنی‌بر ایمان به استاد بدون هیچ قیدوشرطی بود. هرکاری که افکار کارمایی و مداخله بیرونی در ذهنم انجام می‌دادند، از بین می‌رفتند، چراکه فقط آموزه‌های استاد را دنبال می‌کردم.

سوم، با دقت به درونم نگاه کردم و به جستجوی ریشه و سرچشمه مسئله پرداختم. به علت کودکی پر‌رنج و مشقتی که داشتم، در عمق درونم، در حسرت یک زندگی خوب بودم. وقتی زندگی خانوادگی‌ام پس از تمرین دافا بهبود یافت، این وابستگی بنیادی را در ناخودآگاه خود داشتم مبنی‌بر اینکه باید به خاطر تمرین دافا، برکت دریافت کنم و از سوی استاد محافظت شوم. ‌علاوه‌برآن، به احساسات خیلی بها می‌دادم.

بااینکه می‌دانستم این وابستگی را دارم، نمی‌توانستم عقاید و تصوراتم را تغییر دهم. ازآنجاکه این وابستگی بنیادی از بین نمی‌رفت، برای از بین بردن سایر وابستگی‌ها وقت زیادی صرف می‌شد. بنابراین کاملاً نمی‌توانستم آموزه‌های استاد را دنبال کنم تا  بدون هیچ قیدوشرطی در دافا جذب‌ شوم. حتی وقتی کار دافا را انجام می‌دادم، هدفم در اعماق ذهنم، دست‌یافتن به تقوای عظیم بود.

استاد بیان کردند:

«اگر شما به‌عنوان یک تزکیه کننده، چیزها را فقط به‌طور سطحی رها کنید درحالی‌که در اعماق درونتان هنوز به چیزی می‌چسبید یا منافع حیاتی خودتان را که نمی‌خواهید از بین بروند نگه می‌دارید، به شما می‌گویم که تزکیه‌تان قلابی است!» (سخنرانی در اولین کنفرانس در امریکای شمالی)

هر چه بیشتر به درون نگاه کردم، بیشتر شگفت‌زده شدم. فهمیدم که باید خالصانه تزکیه کنم. برای انکار نیروهای کهن باید  آموزه‌های استاد را دنبال‌ کرده و افکارمان را با فا اصلاح کنیم. مقاله تبادل تجربه‌ای را خواندم که در آن اشاره می‌کرد که همه ما به تغییرات سطحی که با چشم غیرمسلح ما دیده می‌شوند توجه می‌کنیم، اما از تزکیه شین‌شنگ‌ خودمان غفلت می‌کنیم. اما تزکیه شین‌شینگ کلید رشد در تزکیه‌ ما است.