(Minghui.org) (ادامۀ قسمت ۳)


۱۵. گرفتن پول و اموال دیگران بدون بازگرداندن

در جوآن فالون، استاد این نمونه را بیان کرده‌اند:


«او عادت‌ داشت‌ که‌ تکه‌هایی‌ از حوله‌ها را از کارخانه‌ی‌ پارچه‌بافی‌ به‌ خانه‌ ببرد و بقیه‌ی‌ کارمندان‌ نیز همین‌ کار را می‌کردند. بعد از این‌که تمرین ما را یاد گرفت، نه تنها بردن اجناس به خانه را متوقف کرد، بلکه همه‌ی‌ چیزهایی‌ را که‌ از کارخانه‌ به‌ خانه‌ برده‌ بود به‌ کارخانه‌ بازگرداند. وقتی‌ دیگران دیدند که او این کار را کرد، آن‌ها نیز بردن چیزها را متوقف کردند. بعضی‌ از کارمندان‌ حتی آن‌چه‌ را که‌ قبلاً به‌ خانه‌ برده‌ بودند به‌ کارخانه‌ برگرداندند. این‌ وضعیت‌ در تمام‌ کارخانه‌ اتفاق‌ افتاد.»

این نمونه‌ای است که همۀ ما آن را می‌دانیم. حتی برخی از ما قبل از آغاز تزکیه‌مان مسائل مشابهی را داشته‌ایم. اما بعد از خواندن سخنان استاد شروع به اصلاح اشتباهات‌مان کردیم، هر چند ممکن است معانی عمیق‌تر این ماجرا را درک نکرده باشیم.

برخی از افراد، به دلایل مختلفی مانند خجالتی بودن، بی‌تفاوتی و یا هر دلیل دیگری، در ابتدا اعمال‌شان را در این زمینه اصلاح نکردند و پس از مدتی این موضوع را به‌طور کامل فراموش کردند. هنگامی که آنها این قسمت از کتاب را می‌خوانند متوجه نمی‌شوند که مربوط به آنها می‌شود.

به عنوان نمونه، زوجی بودند که نزدیک به ۲۰ سال دافا را تمرین کرده بودند. زن حسابدار و مرد در کارخانه‌ای مدیر خرید بود، شغل هردوی آنها مرتبط با پول بود.

آنها قبل از اینکه تزکیه را شروع کنند، در انجام کسب و کارشان صادق نبودند. درطول چندین سال زن از شرکتش اختلاس کرده بود، بیش از ۱۰۰ هزار یوان از قِبلِ وعده‌های غذایی کارگران به‌جیب زده بود. اما آنها حتی پس از تمرین دافا برای جبران اشتباهات‌شان تا به امروز کاری صورت ندادند و تصمیم ندارند آنچه را که به سرقت برده‌اند، بازگردانند.

واضح است که این زوج اعمال‌شان را هم در حالت عادی و هم در تزکیه، به‌عنوان خطاهای جدی در نظر نمی‌گرفتند و سرانجام با عواقب آن مواجه شدند، زمانی که هر دوی آنها به موارد جدی کارمای بیماری مزمن مبتلا شدند.

وقتی که تمرین‌کنندگان دیگر تلاش می‌کردند به آنها کمک کنند تا متوجه وابستگی‌های‌شان شوند، آنها در خصوص موضوع پول ساکت ماندند و طوری عمل ‌کردند که انگار کار اشتباهی نبوده است. اکنون آنها مرتباً در بیمارستان هستند و همه پول‌های مسروقه صرف پرداخت هزینه‌های پزشکی‌شان می‌شود. مهمتر از همه، مرتباً حال‌شان بدتر می‌شود و ناامید هستند.

دو نفر دیگر نیز مشکلاتی مشابه داشتند: یکی تمرین‌کنندۀ شناخته شده‌ای بود که از کارمای بیماری درگذشت و دیگری مرد جوانی بود که حتی پس از شروع تمرین دافا چند صد یوان از قِبلِ وعده‌های غذایی کارگران تصاحب کرده بود. او تا زمانی که در آستانه مرگ بود، مشکلش را درک نکرد.

اگر تمرین‌کننده‌ای واقعاً بداند که سخنان استاد قانون جهان هستند آیا جرئت می‌کند فا را نقض کند؟ این شکافی است که نیروهای کهن می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند و زمانی که آنها تصمیم می‌گیرند از آن بهره برداری کنند، خیلی سخت می‌توان از وقوع آن جلوگیری کرد.

به تمام کسانی که پول و اشیاء با ارزش دیگری را از طرق نامشروع به دست آورده‌اند: اگر کل آن را برنگردانید، صرفاً به خود و دیگران دروغ گفته‌اید و اگر داوطلبانه آن را پرداخت نکنید سرانجام مجبور به پرداخت آن خواهید شد. آن پول را برای هزینه‌های پزشکی و یا جبران خسارت ناشی از حوادث هزینه می‌کنید.

این بدبختی‌ها اینجا هستند تا شما را بیدار کنند. همه چیز در جهان عادلانه است و آنچه شما به‌ناحق تصاحب می‌کنید، قطعاً در یک زندگی یا زندگی دیگری باز خواهید پرداخت. اما شما تزکیه‌کننده هستید، پس چگونه ممکن است در تزکیه‌تان موفق شوید، اگر آن پول را در این زندگی برنگردانید؟

از آنهایی که مسائل مشابهی دارند درخواست می‌کنم اقدامات اصلاحی را در اسرع وقت انجام دهند.

آنچه ذکر کرده‌ام تنها درباره اختلاس وجوه در جامعه عادی است. برخی از تمرین‌کنندگان برای غنی‌ کردن زندگی‌شان از منابع دافا برداشت می‌کنند و این مسئله‌ای بسیار جدی‌تراست.

برخی از وجوه دافا ‌سوءاستفاده کرده‌اند و آن را صرف حمایت از خانواده‌های‌شان کرده‌اند، برخی از تمرین‌کنندگان مبلغی را قرض کرده‌اند و مدت طولانی گذشته و آن را بازنگردانده‌اند که این کار باعث مشکلات مالی برای وام‌دهنده شده است. حتی بدتر، برخی از تمرین‌کنندگان بعد از استفاده از این پول به دلایل شخصی، وقتی از آنها درخواست شود، حتی با اطمینان از بازپرداخت بدهی‌های‌شان خودداری می‌کنند.

همه این تمرین‌کنندگان بخشی از همان گروه هستند. پولی را که شما از هم‌تمرین‌کنندگان قرض می‌گیرید نیز یک منبع دافا است! بسیاری از تمرین‌کنندگان کوشا اکثر پس‌اندازشان را صرف پروژه‌های دافا می‌کنند، از این رو مصرف پس‌اندازی که به این سختی به دست آمده، خود گناهی نابخشودنی است. اگر این پول را به فرزندان‌تان بدهید، درانتها آنها می‌توانند به‌عنوان شریک جرمتان مجازات شوند و مخصوصاً اگر در صرف منابع دافا ولخرجی کنید، ممکن است در پایان با زندگی‌تان آن را بپردازید.

برخی از شما ممکن است فکر کنید: «پس از اینکه در تزکیه موفق شدم، از تقوایم به آنها پرداخت خواهم کرد.»

اما گفتن این حرف ساده‌تر از انجام آن است. کدام سطح از آسمان‌ جرئت خواهد کرد پذیرای کسی باشد که قانون بزرگ جهان را نقض کرده است؟

اگر این افراد تزکیه را متوقف کنند، گناه‌شان حتی بزرگتر خواهد بود. کارمای‌شان به بچه‌ها و نوه‌های‌شان منتقل خواهد شد و تمام نسل‌شان نمونه‌ای منفی در جهان بشری خواهند شد. نیروهای کهن متوقف نخواهند کرد تا زمانی که بتوانند چنین  تمرین‌کننده‌ای را تا این حد و فراتر از آن تحت فشار بگذارند.

تنها راهِ این افراد برای فرار از سرنوشت‌شان ابراز ندامت صادقانه و انجام اقدامات اصلاحی است. استاد ممکن است راه‌حلی برای اصلاح و بهبود آسیب فراهم کنند. اما چقدر از این آسیب می‌تواند تغییر داده شود، به قلب تمرین‌کننده و تلاشش بستگی دارد.


۱۶. هماهنگ کنندگان دافا و این درک که حفاظت می‌شوند

این مسئله در چین و خارج از آن اتفاق می‌افتد که برخی از هماهنگ‌کنندگان با خود پنهانی فکر می‌کنند: «از آنجا که من چنین وظایف مهمی را به‌عهده دارم که مردم بسیاری را نجات می‌دهد، استاد قطعاً مرا از آسیب محافظت می‌کنند. هرچه باشد، کارم برای امنیت بسیاری از تمرین‌کنندگان مهم و حیاتی است.»

این تفکر، نقطه ضعف بزرگی است.

استاد بیان کرده‌اند:

«شخصی‌ وجود داشت‌ که‌ کتاب‌ مرا‌ در دستش‌ گرفته بود، در خیابان‌ قدم زده و داد می‌زد که‌، "با حفاظت معلم لی‌، می‌دانم که ماشین‌ها نمی‌توانند به من بزنند". آن‌ تضعیف ‌دافا بود، و ما چنین شخصی را حفاظت نخواهیم کرد‌. حقیقت این است که‌، مریدان حقیقی به این شکل عمل نمی‌کنند.» (سخنرانی سوم جوآن فالون)

این هماهنگ کننده مانند فرد مذکور در جوآن فالون فکر می‌کرد. داشتنِ این افکار و عقاید بشری خطرناک است.

تمرین‌کنندۀ شناخته ‌شده‌ای به‌علت کارمای بیماری فوت شد و به احتمال زیاد همین افکار و عقاید بشری دلیل آن بود.

او همواره فکر می‌کرد: «چگونه استاد می‌توانند اجازه دهند که من اینگونه رنج ببرم؟ این قرار نیست اتفاق بیفتد. آن باید مداخله باشد. آن را با افکار درستم از بین خواهم برد. شیطان قادر نخواهد بود اینگونه به من آسیب برساند.»

این شخص به درون نگاه نمی‌کرد یا سعی نمی‌کرد تزکیه‌اش را بهبود ببخشد. وقتی افکار درست می‌فرستاد، عناصر شیطانی درحال مخفی شدن در پشت اصول جهان کهن بودند، بنابراین او نمی‌توانست آنها را از بین ببرد. او همچنین برای دریافت کمک، به استاد التماس می‌کرد، اما همۀ این‌ها بی‌فایده بودند.

اگر این فرد برای نگاه به درون تلاش جدی می‌کرد، استاد می‌توانستند برای غلبه بر مانعش کمک کنند و افکار درستش مؤثرتر می‌بود. ولی او صرفاً درباره نگاه به درون صحبت می‌کرد و هرگز واقعاً آن را انجام نمی‌داد.

همان‌طور که از میان چنین رنجی طولانی می‌گذشت شروع کرد به دافا شک کند: «شاید این اصول مناسب وضعیت من نیست.»

او همچنین شروع کرد به بزرگنمایی خودش: «چنین مسئولیت بزرگی را تقبل کرده‌ام. باید فردی با کیفیت مادرزادی فوق‌العاده‌ باشم. همه مرا برای تزکیۀ خوبم تحسین می‌کنند. از این‌رو من در واقع فردی با کیفیت مادرزادی فوق‌العاده‌ هستم.»


استاد بیان کردند:

«دلیل اصلی این است که افرادی مثل راهبان ارشد، سرپرستان، یا خادمان معابد ضرورتاً از کیفیت مادرزادی فوق‌العاده‌ای برخوردار نیستند. اگرچه خادم‌ یا راهب ارشد هستند، ولی این‌ها فقط مقام‌های مردم عادی می‌باشند.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

«حتی‌ در این‌ کلاس‌، اشخاصی‌ هستند که‌ درحال‌ حاضر کاملاً درباره‌ی خودشان‌ در سطح‌ بالایی‌ فکر می‌کنند و با طرز فکر خاصی‌ صحبت‌ می‌کنند. حتی‌ در بودیسم‌ برای‌ فرد ممنوع‌ است‌ که‌ بخواهد بفهمد در کل‌، او چه کسی است. آن‌چه‌ را که درحال‌ حاضر ذکر کردم‌ شکل‌ دیگری‌ از تداخل‌ شیطانی‌ است، که‌ "مداخله‌ی‌ شیطانی‌ ناشی‌ از ذهن خود شخص" یا "تبدیل بر طبق افکار" نامیده‌ می‌شود.» (سخنرانی ششم جوآن فالون)

و این مداخله شیطانی مانعی برای او شد، به‌جای اینکه در درونش خودش به‌دنبال مسائل باشد، شروع به سرزنش فا کرد می‌اندیشید که: «اگر چه فردی با کیفیت مادرزادی فوق‌العاده‌ هستم، هنوز نمی‌توانم از شر کارمای بیماری خلاص شوم. سال‌هاست که طول کشیده است. شاید فا قدرت کافی برای اصلاح آن را ندارد.»

این شکاف به نیروهای کهن بهانه‌ای داد تا او را مورد آزار و شکنجه قرار دهند، اما متوجه شدم که استاد مانع این مداخله شدند و فرصت بیشتری به او دادند تا آگاه شود. اگر او سعی کرده بود از عقاید و تفکرات بشری‌اش چشم پوشی کند، می‌توانست بر این مانع غلبه کند.

متأسفانه، شک و تردیدش همراه با گذشت زمان رشد کرد. نیروهای کهن او را با سردرگمی نامرئی‌ای محاصره کردند و در نهایت او را کشتند. پس از اینکه زندگی‌اش را از دست داد، روح اصلی‌اش متوجه حقیقت شد، اما خیلی دیر شده بود.

۱۷. نیروهای کهن با ایجاد توهم بیماری افراد را مورد آزمون قرار می‌دهند

از آنجا که تمرین‌کنندگان در خارج از چین همانند مردم در چین با واقعیت دلخراش و سخت مواجه نمی‌شوند، نیروهای کهن گفتند: «کارمای بیماری را به‌عنوان یک آزمون نهایی برای همه استفاده خواهیم کرد تا ببینیم آیا واقعاً ترس از مرگ را رها کرده‌اید.»


استاد بیان کردند:

«احتمالاً می‌دانید که تعداد کمی از مریدان ما در گذشتند. برخی از آنها به کمال رسیدند، در حالی که برخی [درگذشتند تا] به ما آسیب برسانند. از این رو هیچ نظری درباره این موضوع بیان نکردم یا هیچ گونه توضیحی ارائه ندادم. اما فکر می‌کنم آن چیزها آزمون مرگ و زندگی برای مریدان ما بودند. اگر چه آنها برای شخص شما رخ ندادند ولی مثل این است که تا حدی برای شما هم رخ دادند. مطمئناً چنان احساسی داشتید. آن وقت این آزمونی حیاتی از مرگ و زندگی است. اگر فردی نمی‌تواند نگرانی‌اش را از مرگ و زندگی رها کند، او قطعاً نمی‌تواند به کمال برسد.» (آموزش فا در کنفرانس در سنگاپور.)

گاهی اوقات، از آنچه می‌توانستم ببینم، [متوجه می‌شدم که] کارمای بیماری در بعدهای دیگر خیلی جدی نبود، بلکه فقط به‌عنوان یک توهم، به‌طور نامتناسبی در جهان بشری شدید ظاهر شده بود. افرادی که از این نوع محنت و سختی در رنج هستند، گیج و آشفته می‌شوند و اگر شخص هیچ درک روشنی از اصول فا نداشته باشد، می‌تواند به‌راحتی در آن غرق شود.

این آزمون برای گروهی از تمرین‌کنندگان نیز هست. اگر هر کسی به درک صحیحی می‌رسید و ایمان قوی در دافا را حفظ می‌کرد، آزمون به سرعت پایان می‌یافت. اما ما نباید عواقب ناشی از توهم را دست‌کم بگیریم؛ آن هنوز هم یک آزمون تهدیدکننده زندگی است.

اگر فردی بتواند این آزمون را پشت سر بگذارد، او تأثیر مثبتی بر دیگران خواهد داشت. در همین راستا، اگر آنهایی که در نزدیکی او هستند بتوانند درک‌شان را درباره این موضوع بالا ببرند، می‌توانند او را ترغیب کنند تا آزمون را بگذراند. همه باید به درون نگاه کنند و این آزمون را در سطح شخصی خودشان بگذرانند.

استاد بیان کردند:

«در زمانی‌ بخصوص‌، وادار خواهید شد که احساس کنید نمی‌توانید به‌طور واضح‌ تشخیص‌ دهید که‌ آیا مسئله‌ای‌ صحیح‌ است‌ یا نه‌، آیا گونگ‌ وجود دارد یا نه‌، آیا می‌توانید تزکیه‌ کنید و در آن‌ موفق‌ شوید یا نه‌، یا بوداهایی‌ وجود دارند یا نه‌ و آن‌ها واقعی‌ هستند یا نه‌. در آینده‌، این‌ اوضاع‌ و شرایط‌ دوباره‌ ظاهر خواهند شد که‌ در‌ شما تأثیری دروغین‌ ایجاد کنند و در شما این‌ احساس‌ را به‌وجود آورند که‌ آن‌ها وجود‌ ندارند و همگی‌ کاذب‌ هستند، این برای‌ این است که‌ مشخص‌ شود که آیا مصمم‌ هستید یا نه‌. اگر بگویید که می‌خواهید اراده‌تان را آهنین کنید، پس با این‌ فکر، در آن لحظه واقعاً قادر خواهید بود که به آن عمل کنید و به‌طور طبیعی به‌خوبی عمل خواهید کرد چراکه شین‌شینگ‌ شما رشد کرده‌ است‌. اما اگر درحال حاضر محکم‌ و پایدار نباشید و بگذاریم که این سختی‌ها هم‌اکنون به شما اصابت کند، نخواهید فهمید که اوضاع از چه قرار است و برای شما پایان تزکیه خواهد بود.» (سخنرانی ششم جوآن فالون)

در هر روش تزکیۀ راستینی، توهم یک آزمون عظیم است. فقط به تجربه تزکیۀ میلرپا نگاه کنید. استادش انواع و اقسام توهمات را بوجود آورد تا ایمانش را آزمایش کند.

بسیاری از تمرین‌کنندگان در چین به‌طور عادی این آزمون‌های تهدیدکننده زندگی را می‌گذرانند. اما برای تمرین‌کنندگانی که در شرایطی هستند که فشار به آن اندازه شدید نیست، نیروهای کهن ممکن است هنوز هم از کارمای بیماری برای آزمایش آنها استفاده کنند.

ما باید درکی صحیح و ایمانی راستین داشته باشیم و به‌ مقام دستیابی‌مان اعتبار ببخشیم. دائوی بزرگ بی‌نهایت ساده و راحت است و تجلی آن اغلب ظریف و لطیف است. نباید درباره دافا هیچ شکی داشته باشیم یا اجازه دهیم نیروهای کهن از قصور ما سوء استفاده کنند.


(ادامه دارد)