(Minghui.org) «آنی هاکوسالو» در گوتنبرگِ سوئد زندگی میکند. نزدیک به ۲۰ سال است که فالون گونگ را تمرین کرده است. او زنی با اعتماد به نفس و دانا با منش و رفتاری آراسته است. پیش از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کند، خجالتی و گوشهگیر بود. همه زندگیاش به جستجوی معانی عمیقتر زندگی گذشت و در جستجوی آرامش برای روحش به نقاط مختلف سفر کرد. تا اینکه فالون گونگ را یافت.
آنی، تمام تغییرات مثبتی را که در او ایجاد شده است، مدیون فالون گونگ میداند: «فالون گونگ به من کمک کرد تا شجاعت، خرد و سلامتی کسب کنم. مرا از دختر جوانِ هراسیده و آسیبپذیر به زنی سالم و باکفایت تغییر داده است.»
۱. پیدا کردن ایمان واقعی
آنی در مشاغل مختلفی کار کرده بود و آن شغلش که کار در یک کشتی تفریحی بود این فرصت را به او داد تا به آسیا سفر کند و در آنجا با آنسوی جهان آشنا شود.
در سال ۱۹۹۳ در تایلند با مرد جوانی آشنا شد که بودیسم را به او معرفی کرد.
آنها باهم به ژاپن رفتند، اما دیدن آن معابد بسیار زیاد برایش گیج کننده بود، او پرسید: «چطور بدانم کدامیک حقیقی است که واقعاً میتواند برای ارتقاء به سطوح بالاتر مرا هدایت کند؟»
مرد جوان به او گفت: «فکر میکنم برای همه چیزهایی که مربوط به توست معلمت تصمیم میگیرد، اما تو باید دری را بکوبی که درست است.»
آنی گفت: «معابد بسیار زیادی در این جنگل وجود دارد. چگونه بدانم که کدام در برای من درِ درست است؟»
مردجوان گفت: «زمانی که تو به سمت درِ درست بیایی، آن برایت باز خواهد شد.»
بدون اینکه منظور آن مرد جوان را بهطور کامل درک کند، بعد از بازگشت به خانه به تمرین تای چی ادامه داد. اما یک روز، معلم تای چی غیبش زد و پس از آن طولی نکشید که به او گفته شد آنجا کلاس فالون گونگ دایر خواهد شد. با شنیدن عبارت «فالون گونگ» گویی مغزش دچار برق گرفتگی شد و احساس کرد انگارکسی به او میگوید: «اکنون زمانش فرا رسیده.»
آقای لی هنگجی، بنیانگذار فالون گونگ، از تاریخ ۱۴ تا ۲۰ آوریل، آموزههایشان را درکلاس هفت روزهای ارائه دادند.
آنی برای اولین بار معلم لی را دید. بهواسطۀ ترجمۀ همزمان، او متوجه شد که فالون گونگ چه بود، منظورش از تزکیهکننده چیست، چه رابطهای بین انسان و جهان هست و چیزهای بیشتری آموخت. او عمیقاً جذب تعالیم شد و خوشحال بود که متوجه شد تمرینکنندگان فالون گونگ در جامعه عادی تزکیه میکنند.
او خوشحال بود و با خودش فکر کرد: «این چیزی است که در پی آن بودم. فالون گونگ همان روش تزکیه کامل و بینقص برای من است. این باشکوه است!»
بهنظر میرسید که هر یک از شرکتکنندگانی که در کلاس هفتروزه حضور یافتند، عمیقاً مجذوب آموزههای معلم لی شدند. ایشان به تمام سؤالات حضار پاسخ گفتند و بدنهایشان را پاک کردند.
«قبلاً زانویم آسیب دیده بود، سردرد میگرنی داشتم و نمیتوانستم بهراحتی حرکت کنم. از زمانیکه شانههایم ضرب دیده بود، انجام تمرینات اول و دوم برایم دشوار بود. اما میتوانستم احساس کنم که معلم در حال اصلاح کردن این نقص در بدنم بودند. وقتی تمرینات را انجام دادم، نقاط طب سوزنی و جریانهای انرژی باز شدند و انرژی از میان گردن، شانهها، زانوها و سرم عبور کرد. در نتیجه زانوی آسیب دیدهام را توانستم خم کنم که این موضوع به من اجازه میداد با پاهای ضربدری مدیتیشن نشسته را انجام دهم.»
طی آن هفت روز، سردردهای میگرنیاش که از پانزده سالگی به آن دچار بود، از بین رفت.
«بعد از کلاس با دوچرخه بهخانه بازگشتم، هرچند مسیری که طی میکردم سربالایی بود ولی انگار داشتم پرواز میکردم.»
بهنظر میرسید که صدایش در همان لحظه باز شده بود و او میتوانست در مقابل مردم صحبت کند.
آنی گفت: «سؤالات بسیاری از معلم داشتم و ایشان به همۀ آنها پاسخ دادند. معلم قلبم را گشودند و سرانجام احساس راحتی کردم. محصور شدن در میدان انرژی مثبت خیلی رضایتبخش بود. نمیدانستم که آیا باید معلم را «استاد» بنامم و یا حتی «پدر،» چون میتوانستم محبت عمیقی را از سوی ایشان احساس کنم.»
کلاس فالون گونگ در گوتنبرگ تنها کلاسی از این نوع بود که در اروپا برگزار شد. آن برای انتشار فالون گونگ به سراسر اروپا بنیانی را بنا نهاد. تمرینکنندگان محلی از آن زمان تاکنون تمرینات را با همدیگر روی تپهای پشت سالن سخنرانی انجام میدادهاند.
معلم لی بیان کردند: «در مدرسهی دائو میگفتند که استاد، مرید را جستجو میکند نه اینکه مرید استاد را جستجو کند.» (سخنرانی اول جوآن فالون)
تمرینکنندگان در سوئد میدانستند که معلم، راه تزکیه بزرگ را به در [خانههایشان] آورده بود.
۲. سفری فرخنده به چین
در دسامبر سال ۱۹۹۵ آنی با بیش دوازده تمرینکنندۀ سوئدی به پکن رفت. آنها تعالیم معلم را مطالعه کردند، تمرینات را انجام دادند و با تمرینکنندگان در چین تبادل تجربه کردند.
در روز سال نو معلم برای دیدار با آنها آمدند و برایشان نسخه انگلیسی فالون گونگ را به ارمغان آوردند. آنی بهمحض این که کتاب را در دستش گرفت، فکری به سرش آمد که باید آن را به سوئدی ترجمه کند.
آنی در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۹۶ برای شرکت در نخستین کنفرانس بینالمللی تبادل تجربۀ فالون دافای پکن، به چین بازگشت.
او با سایر تمرینکنندگان صحبت کرد و با آنها تمرینات را انجام داد. از زمانیکه دافا قلبش را گشوده بود و ذهنش را باز کرده بود، دیگر هیچ مشکلی در برقراری ارتباط نداشت. او میگوید عمیقاً احساس کرد که محیط تزکیه فالون گونگ سرزمینی پاک است.
پس از کنفرانس، تمرینکنندگان با هم غذا خوردند. آنی ناگهان جریان انرژی قدرتمندی را احساس کرد که به او نزدیک میشد. برگشت و معلم را دید که در آن روز برایشان به ایراد سخنرانی پرداختند. سخنرانی مذکور بعدها با این عنوان منتشر شد: «آموزش فا در کنفرانس تبادل تجربه بینالمللی در پکن»
پس از اینکه چندین بار معلم لی را ملاقات کرد و بارها و بارها آموزههایشان را مطالعه کرد، صمیمانه علاقمند بود تا تمام آموزههای استاد را به زبان چینی بخواند. او شروع به یادگیری زبان کرد و برای دومین بار در سال ۱۹۹۶ به پکن بازگشت.
«در طول اقامتم در چین، با همتمرینکنندگان بودم. ما مدیتیشن نشسته را در صبح و تمرینات ایستاده و مطالعۀ کتاب را در شب انجام میدادیم. آنها مرا با یک گروه از تمرینکنندگان که به زبان انگلیسی صحبت میکردند در یکجا قرار دادند و به من کمک کردند تا نزد یک خانواده چینی اقامت کنم. زیباترین روزها را در آنجا گذراندم.»
(ادامه دارد)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روزهای آغازین در چین