(Clearwisdom.net) چند روز پیش مقاله تبادل تجربه یکی از هم‌تمرین‌کنندگان را خواندم. این مقاله در ارتباط با «میل به راحتی» بود که افکار و احساسات بسیاری را ایجاد می‌کند. احساس می‌کنم که بسیاری از شرایطی که در این مقاله ذکر شده است، در من یافت می‌شود و به نظر می‌رسد مقاله مرا هدف قرار داده بود.

از نیمه دوم سال گذشته، وضعیت تزکیه‌ام کمتر رضایت بخش بوده است: در انجام سه کار کوشا نبودم، در هنگام مطالعه فا احساس خواب آلودگی داشتم، برای انجام تمرینات نمی‌توانستم به‌موقع بیدار شوم و برای نجات مردم احساس فوریت و ضرورت نمی‌کردم. آن احساس شادی و غروری که در ابتدای شروع تمرین فالون گونگ داشتم در من نبود. سعی و تلاشم برای متقاعد کردن چند تن از آشنایان برای خارج شدن از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) ناموفق بود، فقط اوضاع را بدتر می‌کردم که این موضوع مرا افسرده کرده بود و نمی‌توانستم روحیه‌ام را حفظ کنم. پس از بازنشستگی‌ام به محل جدیدی نقل مکان کردم. در آنجا تمرین‌کنندگان محلی را نمی‌شناختم. به‌تنهایی تزکیه می‌کردم و نمی‌دانستم در‌باره خارج شدن از ح.ک.چ چگونه به‌صحبت با مردم ادامه دهم. از همه مهمتر، به‌درون نگاه نمی‌کردم و فا را به‌خوبی مطالعه نمی‌کردم. از این رو نمی‌توانستم این کاستی و قصور را جبران کنم و بیشتر و بیشتر افسرده می‌شدم و روحیه‌ام ضعیف‌تر می‌شد.

در واقع، همه این‌ها نتیجۀ این بود که وضعیت تزکیه خوبی نداشتم و این موضوع باعث شد وقت زیادی از من تلف شود، زمان باارزشی که باید صرف نجات مردم می‌شد. خواندن مقالات تبادل تجربۀ این هم‌تمرین‌کنند برایم زنگ خطری بود که به من فهماند وضعیت تزکیه‌ام یک تجلی از تمایل به‌راحتی است. معلم به ما هشدار داده‌اند:

«هر چه به انتها نزدیک‌تر شود، بیش‌تر نمی‌توانید کند شوید؛ هر چه به انتها نزدیک‌تر شود، بهتر باید فا را مطالعه کنید؛ هر چه به انتها نزدیک‌تر شود، افکار درست شما باید قوی‌تر باشد.» («به کنفرانس فای کانادا،۲۰۰۷»)

برعکس، سخت‌کوشانه پیش نمی‌رفتم. در عوض، میل به راحتی مرا هدایت می‌کرد و بدون اینکه حتی متوجه شوم، در تزکیه‌ام تنزل کردم.

میل به‌راحتی قاتلی نامرئی است و آن قدرت اراده تمرین‌کننده را می‌گیرد و او را خسته می‌کند. در طول این لحظه‌های بسیار ارزشمند برای نجات مردم، من لغزیدم و از فا دور شدم. در چند روز اخیر متوجه شدم میل به‌راحتی برای تمرین‌کنندگان بسیار مضر است و آن قطعاً توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده است نه معلم. من در مسیری قدم برمی‌داشتم که توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده بود و آنها تقریباً تزکیه‌ام را تباه کردند بدون اینکه متوجه آن شوم. از حالا به بعد باید کوشا باشم، همیشه به‌درون نگاه کنم و تمام تلاشم را صرف انجام سه کار کنم.