درود براستاد ، درود بر همتمرینکنندگان!
اگرچه از همان سال ۱۹۹۸ تمرین دافا را شروع کردهام، اما بهطور تمام وقت در هیچ یک از پروژههای مربوط به رسانهمان حضور نداشتهام. در طول این سالها در موقع لزوم از من درخواست میشد تا در صورت تمایل به آنها ملحق شوم، اما من هربار با آوردن این توجیه که بهحدی مشغول ادارۀ کسب و کارم هستم که فرصت کافی برای این کار را ندارم، تقاضایشان را رد میکردم. همچنین، در خصوص شانسمان برای موفقیت در رسانهمان و به انجام رساندنِ خواست استاد، تردید داشتم. یعنی فقط موانعمان را میدیدم.
من ارزش کار همتمرین کنندگان را میدانستم، اینکه چگونه همه برای رشد و پیشرفت پروژه رسانهمان بیرون میرفتند، اما من حاضر نبودم بهدلیل عقاید و تصورات زیاد بشریام که هنوز رهایشان نکرده بودم، وقتم را به این کاراختصاص دهم و در این جهت تلاش کنم.
اما تابستان گذشته که با رئیس گروه رسانهمان در اروپا نشستی داشتم، نگرشم تغییر کرد. او توضیح داد که چگونه تمرینکنندگان ما در یک کشور اروپایی موفق شده بودند رسانهمان را بهطور تمام وقت مانند یک شرکت حرفهای اداره کنند.
در کمال تعجب، بعد از این گفتگو افکار بدبینانهام ناپدید شدند. من مصر بودم که غیرممکن است رسانهمان را در کشورم با موفقیت اداره کنم، اما ناگهان احساس کردم که این امر واقعاً شدنی است. استاد سپاسگزارم که مرا آگاه کردید! واقعاً چنین تغییر آنی در ذهنم تجربهای فوقالعاده بود.
با آگاهی به اینکه همه کارهایی که انجام میدهیم باید بر اساس فا باشد، معتقدم که باید برای پروژه رسانه، تمرینات گروهی روزانه و مطالعه گروهی فا ایجاد کنیم. بههر حال، موفقیت ما در رسانهها مستقیماً با بالا بردن سطح تزکیهمان و رها کردن وابستگیهایمان در ارتباط است.
پیش از ملحق شدن به پروژه بهطور تمام وقت، از آنجا که عمدتاً در شهرکها زندگی کرده بودم، هرگز در تمرین و مطالعه گروهی محلیمان شرکت نکرده بودم.
در آغاز ماه اوت با ۵ تمرینکننده در دفتر جدیدمان کار تمام وقت را شروع کردم، ما ساخت محیط تزکیهمان را در اولویت اول قرار دادیم. صبح را با فرستادن افکار درست در ساعت ۷:۳۰ آغاز میکردیم و پس از آن به مدت یک ساعت به مطالعه فا میپرداختیم.
سپس به مکانهای جاذبه گردشگری مختلف میرفتیم تا با بازدیدکنندگان چینی درباره آزار و شکنجه فالون گونگ صحبت کنیم. تمرینکنندگان چینی مطالب روشنگری حقیقت را توزیع میکردند و از مردم میخواستند که از حزب کمونیست و شرکت های وابسته به آن خارج شوند. از طرف دیگر، تمرین کنندگان غربی برای نشان دادن مسالمتآمیز بودن فالون دافا، تمرینها را انجام میدادند.
در «آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۳ در غرب ایالات متحده» استاد بیان میکنند:
«وقتی فردی [از چین] به خارج میآید، خوب، از آنجایی که او در چین قادر به شنیدن حقیقت نیست، آیا او در حال هدایت شدن برای رفتن به خارج نیست تا بتواند از حقیقت آگاه شود؟ نمیتوانید این افراد را رها کنید. هنوز هم باید در روشنگری حقیقت در مکانهای گردشگری هر منطقه به خوبی عمل کنیم.»
اغلب غرقشدن در حوزۀ قدرتمند دافا را احساس میکردیم. بسیاری از گردشگران چینی با صدای بلند میگفتند: «فالون دافا خوب است.» احساسی درونی به من میگفت که برخی از این بازدید کنندهها نیز همتمرینکننده هستند، درحالیکه برخی از آنها زمانی تمرینکننده بودهاند.
اندیشیدن به بازدیدکنندگان کمک زیادی به من کرد تا سطحم را ارتقا دهم. برای اولین بار در تزکیهام واقعاً میتوانستم حس کنم که روزانه ارتقا پیدا میکنم. هرزمان که متوجه یک وابستگی در خودم میشدم، میدانستم که باید بهدرون نگاه کنم و روی این موضوع کار کنم تا از شر عقاید و تصورات بشریام خلاص شوم.
اکنون از زمانیکه اولین پروژه را داشتیم، دو ماه گذشته است. ما فرصتی بهمنظور بهسازی محتویات محصولات فروشی رسانهمان نداشتیم. اما بهطور قابل توجهی فروش آگهیهایمان را بیشتر کردهایم. روشن بود که این نتایج مثبت به دنبال بهبود شینشینگمان پدید آمد.
برای نمونه، بعد از اینکه با تمرینکنندهای که کارش در رابطه با فروش آگهی بود، دربارۀ این موضوع صحبت کردیم که باید شوق و اشتیاق بیش از حد را ریشه کن کنیم، درست همان موقع تماس تلفنی داشت که خرید آگهی توسط یک مشتری را در رسانه تأیید میکرد. سپاسگزارم استاد!
من توانستم شوق و اشتیاق بیش از حد را رها کنم چون بهتدریج متوجه شدم که استاد همه چیز را در بعدهای دیگر نظم و ترتیب دادهاند و من فقط باید هرروز بر انجام کارها تمرکز کنم، بدون اینکه نگران نتیجه آنها باشم.
این شوق و اشتیاق بیش از حد در واقع تجلی خودخواهی است و زمانی ظاهر میشود که به نحوۀ انجام کارها بهشیوه خودم، بسیار وابسته هستم. احساس میکنم زیر این وابستگی، ترس قرار دارد. میترسم از اینکه بهدلیل عدم موفقیت در انجام کارها وجهه و آبرویم از دست برود.
در «آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو ۲۰۱۴» استاد بیان میکنند:
«اگر قادر نباشید بهدرستی به مسائل نگاه کنید، اگر قادر نباشید خودتان را بهعنوان یک تزکیهکننده درنظر بگیرید و نتوانید به درون نگاه کنید، واقعاً هیچ راهی ندارید که تزکیه کنید.»
در واقع برای رهایی از همۀ این ترسها و خودخواهیها، محیط تزکیهای را که در حال حاضر بنا کردهایم، موضوعی کلیدی است. تجربهام در حال حاضر این است که فقط باید خودم را در این محیط تزکیه که جدیداً بنا کردهایم، غرق کنم. آنگاه میتوانم هر روز از شر وابستگیها خلاص شوم. چراکه این محیط مرا ترغیب میکند که همیشه بهدرون نگاه کنم.
بهعنوان یک کارآفرین، سابقاً بر اطرافیانم ریاست میکردم. البته در پروژه رسانهمان جایگاهی برای چنین رویکردی وجود ندارد. اخیراً بعد از اینکه همتمرینکنندای این نگرشم را به من گوشزد کرد، حالا در حال زدودن این وابستگی هستم.
تمرینکننده دیگری به من گفت که ترسم از ناکامی در رسیدن به کمال، دلیلی است برای اینکه که چرا از کارهایی که بهنظرم رضایت بخش نیست آنقدر ناراحت میشوم. ابتدا با حرفش مخالفت کردم. اما طولی نکشید که به همان نتیجه رسیدم و به رها کردن آن ترس پرداختم.
قبلاً از پرداختن به مشکلات شینشینگیام اجتناب میکردم، اما با کار تمام وقت در پروژه رسانه، اکنون فرصتهایی در اختیارم قرار میگیرد که با وابستگیهایم مواجه شوم. وقتی هم تمرینکنندگانم غفلتهایم را به من گوشزد میکنند، واقعاً قدر آن را میدانم.
همچنین به خودم یادآوری میکنم که هنگام بروز اختلافات بهجای پیدا کردن نواقص دیگران به درون نگاه کنم. همچنین بهتدریج متوجه شدم وقتی تلاش میکنم تا تمرینکنندگان دیگر را سرزنش کنم، بهجای استفاده از اصول فا بهعنوان معیاری برای سنجش درست و غلط، از استانداردهای خودم برای این کار استفاده میکنم. از آنجا که آموختم که سمت مثبت همتمرینکنندگان را ببینم، بیشتر از گذشته قدر آنها را میدانم.
در مقاله «کوشاتر باشید» استاد بیان میکنند:
«اگر بتوانید از عهدۀ این برآیید تا آنچه را که متوجه میشوید نقص دارد بهطور آهسته و بیصدا کامل کنید، آنچه را که باید انجام دهید بهطور آهسته و بیصدا بهخوبی انجام دهید، و هنگامی که پی میبرید که کمتر از حد ایدهآل انجام شده است بهطور آهسته و بیصدا کاری را بهخوبی انجام دهید، آنگاه تعداد عظیمی از خدایان شما را بهطور عالی مورد تحسین قرار خواهند داد و بانگ میزنند که این شخص خارقالعاده است. فقط انجام امور به این شکل است که کارهایی را که یک مرید دافا باید انجام دهد، بهحساب میآید.»
رشد و بهبودم این حقیقت را تصدیق میکند که رسانههای ما در واقع نه تنها محیطی برای نجات موجودات ذیشعور است، بلکه محیط تزکیهای برای ماست تا خودمان را رشد و بهبود دهیم. کار تماموقت برای رسانه توجه کاملمان را میطلبد که همین امر ما را قادر میسازد تا از اقداماتمان برای رسانه نتایج بهتری بگیریم.
هرگز در زندگیام تا این حد احساس سرور و شادی نکردهام. بایستی خیلی قبلتر به رسانه ملحق میشدم! من فردی بسیار شاد و خوشاقبال هستم، هرگز فکر نمیکردم زندگیام با کار تماموقت در رسانه میتواند تا این حد فوقالعاده باشد.
سپاسگزارم استاد، سپاسگزارم همتمرینکنندگان!
(ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانه غربی)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.