(Minghui.org) من تمرینکننده نسبتاً جدید فالون دافا هستم، در سال ۲۰۱۰ تمرین را شروع کردم.
قبل از شروع تمرین دافا از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار نبودم. از بیماریهای فراوانی رنج میبردم، ازجمله بیماری قلب، کلیه و کیسه صفرا و التهاب دیواره معده. هزینه دارو و درمان زیاد بود، اما هیچکدام از آنها سبب بهبود وضعیت سلامتیام نشد.
پس از اینکه تمرینکنندهای سالمند کتاب جوآن فالون را به من داد، طی سه روز آن را دوبار خواندم. این کتاب معنای زندگی را برای من آشکار کرد و اینکه هدف از زندگی افراد برگشت به خود واقعیشان است. از اینرو تصمیم گرفتم دافا را تمرین کنم.
پس از اینکه جوآن فالون را برای بار دوم خواندم، تمرینات را یاد گرفتم و بعد از ۱۰ روز احساس خیلی خوبی داشتم. از علائم بیماریهایم خبری نبود.
بستگان نزدیک باید حقیقت دافا را بشنوند
سه نفر از بستگانم (خانم برادرم، شوهرخواهرم و خواهرزادهام) از خوبی دافا نشنیده بودند، بنابراین تصمیم گرفتم با آنها صحبت کنم. از استاد لی هنگجی درخواست کردم به من خرد مورد نیاز را اعطا کنند، تا بتوانند صحبتهایم را بپذیرند.
وقتی با خانم برادرم تماس گرفتم، به من گفت که معمولاً موبایل خود را همراه خود نمیبرد، اما آنروز همراهش بود و در آن موقع به منزل دخترش میرفت. تصمیم گرفتم به آنها بپیوندم. پس از اینکه آنجا رسیدیم، فکر کردم چقدرعالی خواهد بود اگر شوهرخواهر و خواهرزادهام نیز آنجا باشند، تا حقایق دافا را برای همه آنها روشن کنم. با کمال تعجب، شوهرخواهر و همینطور خواهرزادهام نیز حضور داشتند.
یعنی با سه نفری که میخواستم صحبت کنم همزمان آنجا بودند. ما بهندرت دور هم جمع میشدیم. فهمیدم که معلم این فرصت را برایم تدارک دیدند تا دربارۀ دافا با آنها صحبت کنم.
موضوع را بهطور کلی مطرح کردم. گفتم که استاندارد اخلاقی مردم عادی در یک سراشیبی تند است و همچنین به انحراف مقامات اشاره کردم. به آنها گفتم میتوانند زندگی آیندهشان را با تکرار دو جمله ارتقا دهند: « فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است.» اضافه کردم که آنها باید از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند.
به صحبتهایم گوش دادند، پذیرفتند که دافا خوب است و اینکه از ح.ک.چ خارج شوند.
تغییر ذهنیت مردمی که توسط ح.ک.چ فریب خوردهاند
با خواهر یکی از تمرینکنندگان جدید در مورد دافا صحبت کردم. خواهرش روی صندلی چرخدار نشسته بود و عضو ح.ک.چ بود. پس از اینکه به صحبتهایم گوش داد، از ح.ک.چ کنارهگیری کرد. همچنین به او گفتم این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است.» چند روز بعد، کتابهای دافا را برایش فرستادم. سپس به من گفت پسرش نمیخواهد او به فالون دافا باور بیاورد، تصمیم گرفتم دربارۀ تمرین تزکیه با پسر و عروسش صحبت کنم.
ابتدا، این تمرینکننده جدید نمیخواست با آنها صحبت کنم، زیرا فکر نمیکرد آنها حرفهایم را باور کنند.
معلم بیان کردند:
«نیکخواهی میتواند زمین و آسمان را هماهنگ و به بهار رهنمون کند، افکار درست میتواند مردم را در این جهان نجات دهد.» («فا کیهان را اصلاح میکند» از هنگ یین جلد دوم)
اما من پافشاری کردم و هم با به دیدن آنها رفتیم. آنها در رستوران شلوغی بودند، اما من صبورانه منتظر ماندم و از معلم خواستم خرد لازم را به من ببخشند که ذهنیت آنها را تغییر دهد.
زمانیکه فرصتی پیش آمد، مادرشان مرا معرفی کرد. حقایق درباره فالون دافا را به آنها گفتم و اینکه چطور از مزایای این تمرین بهره بردهام. همچنین گفتم که مردم سالمتر و ایمنتر خواهند بود اگر تکرار کنند: «فالون دافا خوب است» و از ح.ک.چ خارج شوند.
گفتم: «از شما پول یا چیزی نمیخواهم. فقط میخواهم ایمن باشید. بیش از ۱۰۰ میلیون نفر ازجمله نظامیان ارشد و رهبران سیاسی از ح.ک.چ خارج شدهاند. آنها به حقایق آگاهند و منطقی تصمیم گرفتند.»
پسر گفت: «دیگر به ح.ک.چ باور ندارم. آن خوب نیست. من نیز مخالف آن هستم.» پس از آن از ح.ک.چ خارج شدند.
فرصتهای عالی در طول سال نوی چینی
در طول سال نوی چینی ۲۰۱۴، به دیدار خواهرم رفتم بهخصوص وقتی متوجه شدم که او تعداد زیادی میهمان دارد، ازجمله شش نوجوان آن شب آنجا بودند.
میهمانانشان به بودیسم اعتقاد داشتند و برای آنها سخت بود که فالون دافا را درک کنند. بزرگترها نسبت به موضوع آزار و شکنجه نگران شدند و از من خواستند درباره دافا بیشتر از آن صحبت نکنم.
دلسرد نشدم. میدانستم تمام کاری که باید انجام میدادم باور به معلم و فا بود. درحال تماشای تلویزیون با یکی از بستگان شوهر خواهرم و پسر دانشگاهیاش، درباره فاجعههای طبیعی در چین صحبت کردم و توضیح دادم چرا آنها باید از ح.ک.چ خارج شوند. به توضیح بیشتری نیاز نبود، زیرا پذیرفتند از ح.ک.چ خارج شوند و بعد از شام سه بزرگسال دیگر هم همین کار را انجام دادند.
بعد از آن میخواستم بدون اینکه بزرگترها در آن حول و حوش باشند با بچهها صحبت کنم. بهمحض اینکه آن فکر به ذهنم آمد، بچهها برای بازی به اتاق دیگری رفتند. از استاد خواستم کمکم کنند. از نوجوان دبیرستانی شروع کردم و مزایای خروج از ح.ک.چ را توضیح دادم.
به سایرین گفتم تکرار کنند: « فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است». آن نوجوان از ح.ک.چ خارج شد و دانشآموزان ابتدایی نیز از او پیروی کردند. آن روز، در مجموع ۱۱ نفر از ح.ک.چ خارج شدند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت