(Minghui.org)

تسهیلات شستشوی مغزی

حتی اگر نظام کار اجباری در چین برچیده شود، دوره‌های شستشوی مغزی ادامه خواهند داشت. تسهیلات مربوط به شستشوی مغزی اغلب به‌عنوان «مراکز بهبود کیفیت قانون» یا «مدارس آموزش قانون» قلمداد می‌شوند.

مراکز شستشوی مغزی تحت عنوان زندان‌های فراقضایی عمل می‌کنند که زندانیان عقیدتی مانند تمرین‌کنندگان فالون گونگ، مخالفان، پیروان مذهبی و سایر افرادی که رژیم کمونیستی چین آنها را به‌عنوان تهدیدی برای حکومت خود درنظر می‌گیرد، قرار است در این مکان‌ها «اصلاح» شوند.

«صنعت شستشوی مغزی» در چین بر محور سیاست قرار دارد، تحت حوزه حکومت اداره می‌شود و از مقامات در هر یک از شاخه‌های حکومتی گرفته تا تمامی افراد در پایین‌ترین سطوح در شهرها و روستاها در پیشبرد آن دست دارند.

کارکنان مراکز شستشوی مغزی نیز شستشوی مغزی می‌شوند

مقامات می‌خواهند باور تمرین‌کنندگان را به فالون گونگ از بین ببرند، بنابراین سیستم شستشوی مغزی را که در طول انقلاب فرهنگی رایج بود، دوباره به اجرا درآوردند. این بدان معناست که ابتدا باید کسانی که در مراکز شستشوی مغزی کار می‌کنند تحت شستشوی مغزی قرار گیرند.

استاد بیان کردند:

«آنهایی که کار به‌اصطلاح «اصلاح» را انجام می‌دهند نیز افرادی هستند که فریب خورده‌اند. چرا وضعیت را معکوس نمی‌کنید و حقیقت را برای آنها روشن نمی‌کنید؟ پیشنهاد می‌کنم تمام شاگردانی که سعی می‌کنند به‌طور اجباری اصلاح شوند (این شامل کسانی که برای اصلاح برده نشده‌اند نمی‌شود) شیطان را افشا کنند و حقیقت را برای آن افرادی که کار اصلاح را انجام می‌دهند روشن کرده و به آنها درباره رابطه علت و معلولِ ’خوبی و بدی همیشه پیامدهایی دارند‘ بگویند.» (مقاله «یک پیشنهاد» از کتاب اصول برای پیشرفت بیشتر ۲)

کارکنانی که شستشوی مغزی شده‌اند، تمرین‌کنندگان را تحت فشار قرار می‌دهند تا «تبدیل» شوند و از باور به اصول فالون گونگ، یعنی حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری دست بکشند.

این بدان معناست که هنوز باید درباره فالون گونگ صحبت کنیم، حتی زمانی که این دسته از افراد سعی می‌کنند با استفاده از خشونت ما را «تبدیل» کنند. این افراد هنوز هم باید از طریق ما در جریان حقایق درباره فالون گونگ قرار گیرند. آنها در سراسر زندگی خود از سوی ح.ک.چ نیز تحت شستشوی مغزی قرار گرفتند و دیگر قادر به تشخیص درست از نادرست نیستند.

دچار ترس نشوید

زمانی که در آوریل ۲۰۱۴، به‌خاطر تمرین فالون گونگ بازداشت شدم، فکری به ذهنم خطور کرد: «آنها مرا دعوت کردند تا درباره فالون گونگ با آنها صحبت کنم.»

هنگامی که پرسنل اداره ۶۱۰ و افسران پلیس مرا به مرکز شستشوی مغزی بردند، به آنها گفتم که خودسوزی در میدان تیان‌آن‌من فریبی بیش نبود و مردم در سراسر جهان به‌طور قانونی فالون گونگ را تمرین می‌کنند و فقط در چین ممنوع شده است.

در مرکز شستشوی مغزی گفتم: «این مرکز غیرقانونی است. اگر شما یک افسر پلیس هستید، قانون کنونی چین را نقض می‌کنید، و اگر نیستید، همدست آنها محسوب می‌شوید. من تمرین فالون گونگ را انجام می‌دهم و از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کنم. چرا برای یک فرد پیروی از حقیقت و شفقت باید جرم قلمداد شود؟»

فرستادن افکار درست

در مرکز شستشوی مغزی، علاوه بر ازبرخواندن فا، افکار درست می‌فرستادم. به‌عنوان مثال، زمانی که آنها فکر می‌کردند درحال تماشای تلویزیون هستم، درواقع افکار درست می‌فرستادم.

در مقابل تلویزیون می‌ایستادم و در ذهن آموزه‌های استاد لی هنگجی را ازبر می‌خواندم. اگر کسی مداخله می‌کرد، چشم به او می‌دوختم تا زمانی که دیگر قدرت ایستادن در مقابلم را نداشت و رهایم می‌کرد. این حالت مانع مداخله می‌شد.

هنگامی که صدای تلویزیون بالا بود، گاهی اوقات دچار مزاحمت می‌شدم. سپس مقاله «افکار درست» استاد را ازبر می‌خواندم و گاهی اوقات هم به خواندن شعر استاد با عنوان « پایدارماندن در دائو» می‌پرداختم:

«حضور داری، اما قلب جای دیگری است-
در آشتی کامل با جهان.
نگاه می‌کنی، اما به دیدن اهمیتی نمی‌دهی-
رها از توهم و تردید.
گوش می‌کنی، اما به شنیدن اهمیتی نمی‌دهی-  
ذهنی که به‌راحتی مشوش نمی‌شود.
می‌خوری، اما اهمیتی به مزه نمی‌دهی-
وابستگی‌های ذائقه ریشه‌کن می‌شوند.
انجام می‌دهی، اما بدون اینکه در طلب چیزی باشی-
با این تداوام، در دائو پایدار می‌مانی.
آرام هستی، اما بدون تنش فکری-
شگفتی‌ واقعی را می‌توان دید.»
(از هنگ‌ یین)

به‌تدریج سروصدای تلویزیون فروکش می‌کرد و من وارد سکون می‌شدم. با‌این‌حال، در برخی اوقات پس از اینکه به تماشای برنامه‌ها برانگیخته می‌شدم، به‌مجرد اینکه متوجه وضعیت می‌شدم، آن را رد می‌کردم. همچنان به ازبرخواندن جوآن فالون، سخنرانی به سخنرانی ادامه می‌دادم که باعث می‌شد به حالت سکون بازگردم.

آواز‌خواندن به هنگام محرومیت از صحبت‌کردن

پرسنل مرکز شستشوی مغزی، تحت شستشوی مغزی قرار گرفته بودند و متعصبانه از دیدگاه‌های کمونیستی تبعیت می‌کردند. آنها مانند عروسک خیمه‌شب‌بازی بودند و به‌محض دریافت دستور از مافوق، افراد را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند.

افراد مزبور مجاز به صحبت با تمرین‌کنندگان نبودند، این موضوع باعث می‌شد که نتوان با آنها درباره فالون گونگ صحبت کرد. من با استفاده از آهنگ‌های اجرای شن یون راه‌هایی برای ردشدن از این مانع پیدا کردم. آنها انتظار نداشتند آواز بخوانم و می‌گفتند که قانون آواز خواندن چنین چیزهایی را منع کرد. می‌گفتم: «کدام قانون؟ این آهنگ در چین و در سراسر جهان محبوبیت دارد.» درست لحظه‌ای که شروع به خواندن می‌کردم آنها ساکت می‌شدند.

تأیید نکردن شستشوی مغزی با افکار درست

مقاله‌ای درباره ماجرایی در وب‌سایت مینگهویی منتشر شد که بسیار سر زبان‌ها بود. این مقاله درباره تمرین‌کننده‌ای بود که به یکی از مراکز پلیس برده شده بود. او هیچ ترسی نداشت و هر کاری که لازم بود انجام  می‌داد. حتی زمانی که مورد سؤال قرار می‌گرفت، وضعیت را معکوس می‌کرد، فکر می‌کرد که آنها نمی‌توانند هیچ کاری انجام دهند: «من استاد را دارم، هیچ ترسی ندارم.»

افسر با استفاده از باتوم برقی سعی کرد به او شوک اعمال کند و نتیجه آن معکوس شد و خودش تحت شوک قرار گرفت. همین اتفاق برای یکی دیگر از افسران و نیز برای رئیس اداره پلیس رخ داد. آنها همه دچار وحشت شدند و به او گفتند که اداره را ترک کند.

این ماجرا بسیار الهام‌بخش بود. حالت ذهنی آرام و صلح‌آمیز او باعث جلوگیری از خشونت شد. به‌منظور کاهش احتمال هرگونه شکنجه در مرکز شستشوی مغزی به‌طور اساسی از همان رویکرد استفاده کردم.

کارکنان در مرکز شستشوی مغزی با سوءاستفاده از تعالیم مذهبی سعی می‌کنند باور تمرین‌کنندگان را به تمرین فالون گونگ از بین ببرند. به من می‌گفتند کتاب مبانی بودیسم را بخوانم و من از انجام آن امتناع کردم. آنها تاکتیک‌های مختلفی را به‌کار بردند اما نتوانستند در اراده من برای تمرین فالون گونگ خللی وارد کنند. فقط فرستادن افکار درست را حفظ می‌کردم.

از من خواستند فیلمی را تماشا کنم. سعی کردم افکار درست بفرستم، اما صدای بلند فیلم باعث آشفتگی من شد. سرانجام متوجه شدم تمرین‌کنندگانی که بردباری را تزکیه می‌کنند، این قدرت را دارند تا هر چیزی را که باعث آشفتگی ذهن آنها می‌شود متوقف کنند. بنابراین آرامش ذهن را حفظ کردم، به ازبرخواندن فا و فرستادن افکار درست ادامه دادم.

شستشوی مغزی بیش از یک ماه به طول انجامید و من هنوز هم به‌اندازه روزی که وارد مرکز شستشوی مغزی شده بودم ثبات قدم داشتم. صدای بالای فیلم قادر به مداخله با فرستادن افکار درست من نبود. به آنها گفتم: «هنگامی که تلویزیون تماشا می‌کنید، باید صدای آن را کمی پایین بیاورید، در غیر این صورت به گوش شما آسیب می‌رساند.»

در ادامه افزودم: «فالون گونگ روش تزکیه مدرسه بودا است و من تمرین آن را انتخاب کردم. به وجود بودا اعتقاد دارم. همچنین بر این باور هستم که افراد خوب پاداش دریافت می‌کنند و ستمکاران به عقوبت اعمال خود دچار می‌شوند. خودسوزی در میدان تیان‌آن‌من صحنه‌سازی شده بود. توهین به فالون گونگ گناه عظیمی است.» از آنها خواستم تا آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان را متوقف کنند، اما آنها فقط به من خیره شدند و هیچ چیز نگفتند.

تغییردادن تاکتیک‌ها

کارکنان مرکز شستشوی مغزی متوجه شدند که تاکتیک‌های شستشوی مغزی آنها اثری ندارد، بنابراین در تمام طول روز برنامه‌های تلویزیونی مختلفی را می‌گذاشتند که باعث رشد وابستگی به زندگی روزمره می‌شد.

در پاسخ به این شیوه، این رویکرد را انتخاب کردم: فقط از استانداردهای تزکیه در فالون گونگ پیروی کردم. عادات غذایی‌ام را تحت بررسی قرار دادم و از خوردن مار خودداری کردم. برنامه‌های تلویزیونی را نادیده گرفتم، چراکه آنها چیزهایی را به نمایش می‌گذارند که مردم عادی به‌خاطر آنها زندگی می‌کنند. مشغول ازبرخواندن فا، فرستادن افکار درست شدم  و هر زمان که فرصت پیش می‌آمد درباره فالون گونگ صحبت می‌کردم.

وقتی این‌گونه رفتار می‌کردم، آنها مرا به حال خودم رها می‌کردند و نگهبانان درنهایت به من گفتند: «وسایلت راجمع کن. می‌توانی به خانه‌ات بروی.» با همراهی فردی از مرکز بیرون آمدم.

ارزیابی مراکز شستشوی مغزی

مراکز شستشوی مغزی نقش مهم و اغلب ویرانگری را در آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان ایفا می‌کنند. کارکنان در این مراکز سعی می‌کنند تمرین‌کنندگان را «تبدیل» کنند و باور آنها را مورد حمله قرار دهند.

با تعطیلی مراکز شستشوی مغزی، برای هر فردی ضروری است که درخصوص چگونگی آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان صرفاً به ارائه گزارش اکتفا نکند. عاملان این جنایات گفته‌اند: «پس من آدم رذلی هستم. چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ از هیچ‌کسی نمی‌ترسم. تو را آزار و شکنجه می‌کنم، می‌خواهی چه کاری در این رابطه انجام دهی؟»

درواقع، به‌خاطر خود ما است که این سیستم هنوز هم وجود دارد. تمرین‌کنندگان به‌عنوان یک کل به خوبی و به اندازه کافی عمل نکرده‌اند. به‌عنوان مثال، هنگامی که به مراکز شستشوی مغزی برده می‌شوند، برخی هنوز از آزار و شکنجه می‌ترسند، از شستشوی مغزی واهمه دارند، و می‌ترسند که آزمون را نگذرانند.

پس از خواندن سخنرانی استاد در «آموزش فای ارائه‌شده در کنفرانس فای ۲۰۱۴ در سان فرانسیسکو» متوجه شدم که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مردم چین را شستشوی مغزی داده است، به‌طوری که قادر نباشند مانند یک فرد عادی فکر کنند. قالبی را برای شیوه انجام کارها و شیوه تفکر آنها تعیین می‌کند. این موضوع باعث جدایی آنها از فرهنگ سنتی چین شده و برای تزکیه آنها موانعی را ایجاد کرده است.