(Minghui.org) بعد از دورههای مختلف بازپیدایی، بخت خوبی داشتهایم که نه تنها بدن انسانیمان را بهدست آوردهایم، که فالون دافا را نیز کسب کردهایم. ما خوشبختترین حیاتها در این جهان هستیم. اما تحت تأثیر فرهنگ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، سرشت اصلی و خود واقعیمان را گم کردهایم.
بعد از شروع تمرین فالون دافا، به طور کوشا به مطالعه فا و تزکیه شینشینگم (سرشت ذهن و قلب) توجه نداشتم و در نتیجه بارها و بارها تحت آزار و شکنجه قرار گرفتم.
درعینحال متوجه شدم همتمرینکنندگانی که درظاهر بسیار خوب تزکیه میکنند نیز بهطور پیدرپی تحت آزار و شکنجه قرار میگیرند. باید خودم را ثابتقدم نگه میداشتم، بهدرون نگاه میکردم و برای چراها، خودم را بررسی میکردم؟ آیا بهطور حقیقی تمرین میکنم؟ آیا بر طبق استاندارد یک تزکیهکننده زندگی میکنم؟
ازبر کردن فا
تصمیم گرفتم بهمنظور بالا بردن درکم از فا، همه کتابها و نوشتههای دافا را بخوانم.
استاد بیان کردند:
"آن افرادی از ما که این توانایی را دارند، کسانی که در سنین نوجوانی و جوانی خود هستند، بهجز آنهایی که مسن هستند یا حافظه ضعیفی دارند، باید سعی کنند این کتاب را ازبر کنند. شاید آنچه که پیشنهاد میدهم سطحبالا است– درخواستم ممکن است واقعاً بالا باشد. اما در بسیاری از مناطق شاگردان زیادی فا را بسیار خوب ازبر کردهاند. زمانی که آنها فا را مطالعه میکنند حتی به کتاب نیاز ندارند– آن را از حفظ میخوانند." ("یادداشتها در رابطه با اصلاح فا مطرح شده در جلسه دستیاران فالون دافا در پکن" از تشریح محتوای فالون دافا)
در فیلم آموزش فا در گوانگژو، استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) یک بار دیگر به مریدان دافای چانگچون که جوآن فالون و سایر نوشتهها را ازبر کردهاند، اشاره کردند.
فهمیدم که من نیز میبایست فا را ازبر کنم. در حقیقت، استاد این موضوع را در سال ۱۹۹۴ مطرح کردند و از آن زمان، ۲۰ سال سپری شده است.
از زمانی که جوآن فالون را ازبر میکنم، رشد عظیمی کردهام.
زمانی که جوآن فالون را ازبر میکنم، میتوانم احساس کنم که اصول پرمحتوای فا، لایه به لایه آشکار میشوند. متوجه شدهام که نمیتوانم کتاب را کنار بگذارم. محتوایش خیلی عمیق است.
در همان زمان، احساس میکردم که فکرم وارد بعد دیگری شده و تصورات بشریام تغییر میکنند. حتی از آنچه اتفاق میافتاد، تاحدی آگاه بودم.
ازبر کردن فا همچنین روندی از "...مطالعه فا و کسب فا است..." ("یادداشتها در رابطه با اصلاح فای نوشته شده در جلسه دستیاران فالون دافا در پکن" از تشریح محتوای فالون دافا) روندی از تزکیه ذهن و همچنین روندی از رها کردن خود از وابستگیها است که درواقع روندی از تغییرات جسمی است.
بهعنوان مثال، سابقاً همیشه وقتی دیگران به دیده تحقیر به من نگاه میکردند، عمیقاً احساس بههم ریختگی و نگرانی میکردم. واقعاً نمیتوانستم آن را رها کنم. سپس فهمیدم که این درنتیجه کارمای خودم است و دیگران درحال کمک به من بودند تا شینشینگم را بهبود ببخشم و سطحم را بالا ببرم. هیچ چیزی تصادفی نیست.
بعد از درک این اصل فا، زمانی که تمرین دوم، نگه داشتن چرخ قانون، را انجام میدادم، احساس میکردم که کانالهای انرژی در جاهایی که قبلاً بیماریهایی داشتم، بهطور ناگهانی روشن و شفاف میشدند و در بدنم بسیار احساس سبکی میکردم.
شخصاً آنچه را که استاد بیان کردند، تجربه کردم:
"چرا اینطور است که برخی از افراد تمرینهای چیگونگ را برای مدتی طولانی انجام میدهند، اما سلامتیشان برنمیگردد؟ زیرا چی گونگ عمل تزکیه و چیزی فوق طبیعی است، مثل ورزشهای فیزیکی مردم عادی نیست. بهمنظور بازیافتن سلامتی و افزایش گونگ، باید به شین شینگ خود تمرکز کنید." ( جوآن فالون)
بهطور جدی شروع به تزکیه کردم
در جوآن فالون، در بخش "شخصی با کیفیت مادرزادی فوقالعاده" استاد بیان کردند:
"گفتهام که شخص باید سختترین سختیها را تحمل کند. روزی دیگر گفتم که مفهوم زمان– مکان انسانها از زمان- مکانهای بزرگتر دیگر متفاوت است. اینجا یک شیچن دو ساعت است، در صورتی که برای موجودات در بعدی دیگر یک سال است. اگر کسی در این محیط طاقتفرسا تزکیه کند، واقعاً قابل توجه بهحساب میآید. او میخواهد دائو را پیدا کند، او میخواهد تزکیه کند، بنابراین این شخص در نظر آنها شگفتانگیز است. او اینچنین سختی میکشد، اما سرشت اصلی خود را از دست نداده و هنوز میخواهد تزکیه کند و برگردد، چرا یک تزکیهکننده میتواند بدون قید و شرط کمک بگیرد؟ به این دلیل است. وقتی این فرد در طول یک شب در بعد مردم عادی در مدیتیشن مینشیند، دیگران با مشاهده این جریان میگویند که او واقعاً فردی استثنایی است. 'او هماکنون به اندازه شش سال در مدیتیشن نشسته است، ' بهخاطر اینکه یک شیچن ما در روی زمین برابر با یک سال در آن بعد است. بعد بشری ما بعدی بینهایت منحصربهفرد است." ( جوآن فالون)
بعد از ازبر کردن این بخش، فهمیدم که باید کوشاتر باشم و باید استانداردهای بالاتری را از خودم مطالبه کنم. تصمیم گرفتم تمرین مدیتیشن را در سکوت شب انجام دهم.
در شروع واقعاً سخت بود، بهخصوص بین ساعت یک و سه نیمه شب میل به خوابیدن قوی بود. اما با استقامت آن شرایط سخت را تحمل کردم و از آن مانع رد شدم.
از آن زمان به بعد، فهمیدم که وضعیت تزکیهام به سطح جدیدی رشد پیدا کرده است. زمانی که فا را مطالعه میکردم، متوجه میشدم که محتوای فا مانند قبل نبود. اکنون سخنان استاد را با درک عمیقتری میخوانم.
در مدیتیشن، زمان ماندن در وضعیت جییین (دستها به هم وصل شده) را تا نزدیک یک ساعت و نیم طولانیتر کردم. این به من در زدودن افکارم کمک میکند. فقط آگاهم که در حالت مدیتیشن هستم و میتوانم بودن در حالت بیقصدی را احساس کنم که در این حالت هر چیزی در حالتی از سکون است. در چشم ذهنم، بهطور ضعیفی استاد را با موی مجعد، در ردایی سفیدی به شکل یک تاتاگاتا میبینم که در وضعیت لوتوس دستها به هم وصل شده، بهصورتی باشکوه نشستهاند، درحالیکه بدنهای متعددی را که یکی بزرگتر از دیگری است، بهنمایش میگذارند. درست مانند آنچه که از دیویدی شن یون بهخاطر دارم.
شکوفههای آلو همیشه در سرمای شدید تلاش میکنند
اکنون وقار، شگفتی و جلال و شکوه تمرین فالون دافا را بیشتر درک میکنم.
بدنم نیز تغییرات عظیمی را تجربه کرده است. پوستم زیباتر و ظریفتر شده است. من زنی هستم که بیش از سی سال دارم، اما میتوانم بهآسانی مانند بیستسالهها بهنظر آیم. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که هر سلول در بدن با مادهای با انرژی بالا جایگزین شود.
افکارم بهطور عمومی عاری از پیچیدگیهای دنیوی هستند. پیش از این غلبه بر وابستگی شهوت و امیال برایم سخت بود. تصورات بشریام بهطور ناخودآگاه با افکار والا جایگزین شدند که درنتیجه پاکسازی بدنم بود؛ پاکسازیای که از زمان زیاد صرف شده در مدیتیشن نشأت گرفته بود. اکنون افکار شهوتآمیز باعث میشوند سردرد بگیرم و میل شدید به غذا باعث بههم خوردن معدهام میشود.
متوجه شدهام که بسیاری از تمرینکنندگان اطرافم هنوز تغییرات فیزیکی را تجربه نمیکنند یا به درجهای از "تزکیه ذهن و بدن" نرسیدهاند. آنها هنوز با سختکوشی و بهطور محکم و استوار تزکیه نکردهاند، در طول مطالعه فا بهخواب میروند، هنگام انجام تمرینها احساس خوابآلودگی میکنند و هنگام فرستادن افکار درست چرت میزنند. آنها خودشان را در طول مطالعه فا باد میزنند، هنگام انجام تمرینها در تابستان کولر روشن میکنند و هنگام انجام مدیتیشن در زمستان به درون لحافهایشان پناه میبرند.
دهانشان "حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است" را بیان میکند اما قلبشان پر از وابستگی به شهرت، ثروت و احساسات خانوادگی است. وقتی به آنها پیشنهاد میکنید که سعی کنند فا را ازبر کنند، بهانههای مختلفی میآورند.
استاد بیان کردند:
"در میان رنج و محنت، بدن طلایی پاک میشود
هیچ دلیلی برای اینقدر آهسته گام برداشتن وجود ندارد" ("مسیر به سمت اولوهیت مشکل است" از هنگ یین جلد دوم)
زمانی که هیچ تلخی وجود ندارد، چطور میتوانیم شیرینی را تشخیص دهیم؟ زمانی که ما تغییر نمیکنیم، بدنمان به پیر شدن ادامه خواهد داد.
اعتماد واقعی به فای راستین و رها کردن خودمان از خرافات و موهومات علمی
برخی تمرینکنندگان هستند که نمیتوانند در شب بخوابند. من هم همان مشکل را داشتم و میتوانم عمیقاً آنچه را که تجربه میکنند، درک کنم. آنها خوب نمیخورند و خوب نمیخوابند. گاهی اوقات بدن فیزیکیشان چنان در ناراحتی است که ترجیح میدهند بمیرند تا زنده بمانند. آنها افکار درست میفرستند تا نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نفی کنند و مقداری احساس بهتری میکنند. تمرینها را انجام میدهند و مقداری تسکین مییابند. اما با وجود تأثیرات فوری، هیچ تغییر اساسی وجود ندارد.
گاهی اوقات "بیماریشان" شدید بهنظر میرسد و آنها به این فکر میکنند که به دارو متوسل شوند. آنها در روشنبین شدن به مسائل ناموفقند و به مرور اعتمادبهنفسشان را ازدست میدهند. آنها شاکیاند که غلبه بر این آزمایش یا آن رنج و محنت غیرممکن است. چهکاری باید انجام داد؟
من شخصاً تمرینکنندهای را میشناسم که نتوانست این آزمون بگذراند و برای معاینه به بیمارستان رفت. بعضی از افراد بودند که در بیمارستانها درگذشتند.
اکنون متوجه شدهام که استاد از بیماریها استفاده میکنند تا ما را از شر کارما خلاص کرده و بدنمان را کاملاً پاک کنند. استاد همیشه درباره اینکه "اگر شخص از دست ندهد، هیچ چیزی بهدست نمیآورد" ( جوآن فالون) صحبت میکنند.درحالیکه کارما از بین میرود، ما باید مقداری تحمل کنم. در حقیقت، ما بهندرت، مقدار کمی برای تحمل کردن داریم.
زمانی که متحمل کمی درد و رنج میشویم و از بین رفتن کارمایمان را تحمل میکنیم، بدنمان بهتر خواهد شد و خوابمان و قلبمان آرامتر میشود.
زمانی که درک بیشتری از مسائل کارمایی داریم، درک خواهیم کرد که دافا حقیقتاً علمی عمیق و فوقطبیعی است. آن بسیار فراتر از همه علوم ترکیبی مدرن و بسیار فراتر از طب چین باستان یا چیگونگ است.
همچین متوجه تقدس عمل گسترش فا شدهام. زمانی که به مردم پول یا چیزهای مادی میبخشیم، آنها دیر یا زود، یک روز آنها را تمام خواهند کرد، اما زمانی که به آنها فالون دافا را معرفی میکنیم و آنها فا را کسب میکنند، ورای دورههای زندگیشان از آن نفع خواهند برد.
متوجه شدم که افراد بسیار زیادی به علم مدرن باور دارند. در میان آنها حتی تمرینکنندگانی وجود دارند که بهاندازه کافی فا را مطالعه نکردهاند؛ مدتها پیش خود من هم جزء این افراد بودم.
زمانی که مردم درباره مزایای فالون دافا از من میپرسند، به آنها میگویم که تکرار عبارت "فالون دافا خوب است"، به آنها کمک میکند تا بیمار نشوند. بعضی حرفم را باور نمیکنند و ترجیح میدهند که به علم پزشکی مدرن باور داشته باشند و سایرین درباره مزایایی که تکنولوژی مدرن برای بشریت بهارمغان آورده است، برایم توضیح میدهند.
بعداً از مطالعه فا متوجه شدم که مشکلم ناشی از نادانی خودم است. علم مدرن نه به خدا باور دارد، نه به قانون علت و معلولیِ مجازات خوبی و بدی. اگر قلبمان را بهطور استوار بر مطالعه فا نگذاریم، نمیتوانیم این لایه را پشت سر بگذاریم.
در اعماق سطح میکروسکوپی زندگیمان، عواملی وجود دارند که به دافا باور ندارند، هنوز سؤظن وجود دارد. هنوز عنصری از شک وجود دارد. بنابراین در لحظات بحرانی، ما به بیمارستان میرویم. این نتیجه طولانیمدتِ مطالعه نکردن فا با خلوص کامل است. آن انباشته شده است و زمانی که کارما بیشازحد بزرگ میشود، نمیتوانیم این آزمون را بگذرانیم.
معنا و نتیجه مدیتیشن
برای مدتی طولانی، داشتن قلبی نیکخواه را درک نمیکردم.
در گذشته زمانی که قبل از ساعت ۴ صبح برای انجام تمرینها بیدار میشدم، کمی ناآرام بودم و میل عمیقی به ادامه خواب داشتم. زمانی که به مرحله مدیتیشن عمیق با دستان وصل شده به هم میرسیدم، گاهی اوقات خیلی احساس خوابآلودگی میکردم. میدانستم که آن اشتباه است.
تمرینکنندگان بسیاری را میشناسم که وضعیت مشابهی دارند، بهخصوص بعضی از تمرینکنندگان مسن که موفق نمیشوند در حالت دستان وصل شده به هم، کمرشان را در حالت عمود و راست نگه دارند، بنابراین تمرین بهدرستی انجام نمیشود.
در نهایت بر این مانع غلبه کردم. با گسترش زمان مدیتیشن همه چیز شگفتانگیز شد. گاهی اوقات ناسزا ازسوی مردم که واقعاً به شخصیتم توهین میکردند را بیاد میآورم، گاهی حتی در طول روز نمیتوانستم آرام شوم، اما زمانی که مدیتیشن میکردم آرام میشدم. به فای استاد و تشکر از مردم و داشتن نیکخواهی فکر میکردم، چراکه آنها واقعاً درحال دادن تقوا و کمک به من برای بالا بردن سرشت قلب و ذهنم بودند.
زمانی که به مدیتیشن ادامه میدهم، ارادهام قوی میشود. گاهی اوقات میتوانم احساس کنم که انرژیام قویتر میشود.
هر چه بیشتر فا را مطالعه میکنم و تمرینها را انجام میدهم، بیشتر احساس میکنم که دافا چقدر ارزشمند است. بعد از مطالعه و تمرین، پر از انرژی خواهم شد، هر سلول در بدنم پر از سرور میشود و احساس میکنم که پر از نشاط و زندگی هستم!
فعال شدن
بعضی از افراد که تمرین تزکیه را انجام میدهند درباره بیقصدی صحبت میکنند. اما وقتی میبینند مردم فریب حزب را خوردهاند، چطور میتوانند با آنها صحبت نکنند و حقیقت را به آنها نگویند. وقتی شاهد قتل یا آتشسوزی هستند، چطور میتوانند وارد عمل نشوند؟
حزب کمونیست کارهای بد بسیار زیادی انجام داده است که حتی آسمان آن را نابود خواهد کرد. افرادی که عضو حزب هستند و افرادی که از روی نادانی از آن حمایت میکنند، مانند افرادی هستند که در حال غرق شدن در آب هستند. آیا میتوانیم از کمک به آنها امتناع کنیم؟ وجدانمان آن اجازه را به ما نمیدهد. سرشت اخلاقی بشریمان این بیعملی را بر ما نخواهد بخشید.
این آن چیزی که در روند بالا بردن شینشینگ و روشنگری حقایق، هنگام مطالعه فا آموختهام و بدان آگاه شدهام.
سطح من محدود است. لطفاً به هر چیز نامناسبی اشاره کنید
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه