(Minghui.org) بعد از اینکه به هنگام کار در بخشی از یک شرکت توپخانه‌ای در ارتش، شنوایی‌ام را ازدست دادم، فالون گونگ به من کمک کرد تا آن را بازیابم.

در بهار سال ۱۹۸۹، فرماندهی جدید برای بخش‌مان منصوب شد و او می‌خواست ببیند که توپخانه ضد تانک چطور کار می‌کند. من به‌عنوان رئیس و مربی جوخه، برای اجرای این دستور انتخاب شدم، اما در آن زمان حتی محافظ شنوایی هم نداشتم.

سه توپ شلیک کردم و همه آنها به هدف اصابت کردند. سپس فرمانده‌مان می‌خواست ببیند که اگر هم‌زمان از دو توپ شلیک کنم، چه اتفاقی خواهد افتاد.

مجبور بودم دستوراتش را انجام دهم، اما ضربه انفجارها یکی از گوش‌هایم را ناشنوا و گوش دیگرم را نیمه‌ناشنوا کرد.

فقط می‌توانستم با یک گوشم به‌طور ضعیفی بشنوم، اما جرأت نمی‌کردم درباره این موضوع با کسی صحبت کنم، چراکه شانسم را برای ارتقاء درجه، تحت تأثیر قرار می‌داد. مردم فکر می‌کردند که مغرور شده‌ام، چراکه وقتی با من صحبت می‌کردند، پاسخ‌شان را نمی‌دادم، اما به این ‌دلیل بود که واقعاً نمی‌توانستم صدایشان را بشنوم. بدبخت و تیره‌روز شده بودم.

در سال ۱۹۹۸ تمرین فالون گونگ را شروع کردم. بعد از اینکه کتاب جوآن فالون را سه ‌بار خواندم، شروع به یادگیری تمرین‌ها کردم. زمانی که دستانم را در دو طرف سر، روبروی گوش‌هایم، نگه داشتم، صدایی شبیه "بوم، بوم، بوم" شنیدم. بعد از آن، توانستم دوباره بشنوم. شنوایی‌ام کاملاً برگشته بود.

فالون گونگ نه تنها به من کمک کرد تا شنوایی‌ام را بازیابم، بلکه سایر بیماری‌هایم را نیز ازبین برد. حالا بسیار سالم و شاد هستم. تعالیم فالون دافا مرا به مردی خردمند تبدیل کرده و نسبت به دیگران باملاحظه‌تر نیز شده‌ام.

اگرچه حدود۵۰ سال دارم، به‌خاطر تمرین فالون گونگ، مانند مردی جوان، پرانرژی و سالم هستم.