(Minghui.org) تمرینکنندگان فالون دافا باید کتابهای فالون دافا را مطالعه کنند، تمرینها را انجام دهند، به مردم درباره حقایق فالون دافا بگویند و افکار درست بفرستند.
اکثر ما خودمان بهتنهایی فا را مطالعه میکنیم و افکار درست میفرستیم، اما روشنگری حقایق دافا بسیار پیچیدهتر است.
اینکه بتوانیم بهصورت رودررو با مردم درباره دافا صحبت کنیم، چندان ساده نیست، بنابراین میخواهم با جزئیات بیشتری توضیح دهم که چگونه این کار را انجام دادم.
اهمیت مطالعه فا
استاد بیان کردند:
«دافا را با تمام قلبت تزکیه کنید،
هیچچیزی نمیتواند مهمتر از آن باشد.
با دافا یکی شوید،
و رسیدن به کمال، در آینده حتمی است.»
(«کسب فا» در هنگ یین)
«هیچچیزی نمیتواند مهمتر از آن باشد» ــ این کلمات بهطور استواری در ذهنم نقش بستهاند.
استاد همچنین بیان کردند:
«حقیقت، نیکخواهی، بردباری را گرامی بدارید،
و در فالون دافا موفق خواهید شد؛
شینشینگ خود را بدون لحظهای توقف تزکیه کنید،
تا طعم شگفتی را بچشید،
بیکران،
هنگام کمال.»
(«تزکیه واقعی» در هنگ یین)
بنابراین، برای پیروی از تعالیم استاد، همیشه باید به تزکیه شینشینگمان توجه داشته باشیم. این امکان وجود دارد که فا را در ذهنمان حفظ کنیم و خودمان را پیوسته با آن بسنجیم. استاد بیان کردند:
«با پیروی از عقل و منطقی بودن، به فا اعتبار بخشید، با خردمندی حقیقت را روشن کنید، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهید- این بنیان گذاشتن تقوای عظیم یک موجود روشنبین است.» («منطقی بودن» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)
تعیین اهداف
استاد بیان کردند:
«وضعیت درحال اضطراری شدن است و این همه موجود در انتظار شما هستند تا نجاتشان دهید. بینهایت نگران هستم!» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو ۲۰۱۴»)
استاد نگرانند، بنابراین چطور ما میتوانیم نگران نباشیم؟ در گذشته، به نجات موجودات ذیشعور صرفاً بهعنوان یک وظیفه نگاه میکردم. هر روز بیرون میرفتم و پیامهای صوتی برای مردم میفرستادم و ازآن طریق حقایق را برای مردم روشن میکردم.
گرچه میدانستم که خروج از ح.ک.چ از بالاترین اهمیت برخوردار است، اما به چینیها کمک نمیکردم تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانان آن خارج شوند. هنگامیکه ح.ک.چ سقوط کند، تمام آنچه که به آن تعلق دارد نیز سقوط خواهد کرد.
یک مقاله تبادل تجربه در وبسایت مینگهویی مرا به خود آورد. در این مقاله آمده بود که اگر هر تمرینکنندهای در هفته میتوانست به دو نفر کمک کند تا از ح.ک.چ خارج شوند، امروز شرایط خیلی بهتر میشد. تصمیم گرفتم آن را بهعنوان هدفم درنظر بگیرم.
این سؤال برایم مطرح شد: «چگونه میتوانم رو به جلو گام بردارم و این وظیفه را به خوبی انجام دهم؟» در ابتدا، با تماس تلفنی آغاز کردم و با مردم درباره دافا صحبت میکردم، اما نتیجه به آن خوبی که انتظار داشتم، نبود. سپس تصمیم گرفتم با مردم بهصورت رودررو صحبت کنم. با کمال تعجب متوجه شدم که این کار به آن سختی که فکر میکردم، نبود و برای مدتی کوتاه، هدفم را این قرار دادم تا در هفته حقایق را برای دو نفر روشن کنم.
آنگاه، تصمیم گرفتم روزانه به یک نفر کمک کنم تا از ح.ک.چ خارج شود و به روشنگری حقیقت ازطریق تماس تلفنی ادامه دادم. در عرض اولین ماه به هدفم رسیدم. این نتیجه به من انگیزه داد و باعث شد هدفم را نجات ۷۰ نفر در ماه درنظر بگیرم.
نگاه به درون
یک تمرین کننده هنگام روشن کردن حقایق، ممکن است با موقعیتهای متفاوتی روبرو شود که این خودش مسئلهای طبیعی است. اما مهم است که این شرایط را بهطور صحیح اداره کنیم.
برای مثال، وقتی با افرادی مواجه شدم که به من توهین میکردند، فکر میکردم شاید از زندگی قبلی به آنها بدهکار هستم و مطابق آن، با آنها رفتار میکردم. هنگامی که مردم حاضر نبودند به صحبتهایم گوش دهند، به درون نگاه میکردم تا وابستگیای را بیابم که باعث بروز این شرایط شده بود. هنگامیکه برای آغاز گفتگو با مردم، مردد بودم، از خودم چند سؤال میپرسیدم، شامل: «نیکخواهیام کجا رفته است؟» وابستگیهای زیادی را یافتم که مانع میشدند آنطور که امیدوار بودم، کارها را خوب انجام دهم. بنابراین به نگاه به درون ادامه دادم و سخت تلاش کردم تا این وابستگیها را ازبین ببرم.
یک وابستگی در من وجود داشت که وقتی به آن فکر میکنم، باعث میشود احساس شرمندگی کنم. پس از اینکه به چند نفر کمک کردم از ح.ک.چ خارج شوند، دیگر اطمینان حاصل نمیکردم که روز بعد حتماً به مردم برای خروج از حزب کمک کنم.
ارسال پیغام صوتی نیز کار خوشایندی بود، زیرا نمیتوانستم متوجه شوم که آیا در نجات مردم مؤثر است یا نه. این وابستگی را نیز تشخیص دادم که بهدنبال راهی آسان برای نجات مردم میگشتم.
حتی اگرچه، مسیرم هموار نبود، توانستم بسیاری از وابستگیهای بنیادینم را رها کنم و بدینگونه حقایق دافا را بسیار بهتر روشن کنم.
نتایج خوب از روشنگری حقیقت بهصورت رودررو
یک روز، وقتی سوار اتوبوس شدم، راننده به من گفت که پیاده شوم، زیرا ظاهرم نشان نمیداد که بتوانم کرایه اتوبوس را بپردازم. گیج شده بودم، اما از اتوبوس پیاده شدم. البته موقعیت خوبی بود، زیرا با دو نفر درباره حقایق دافا صحبت کردم و آنها از ح.ک.چ خارج شدند.
از کنار یک مکان ساختوساز عبور میکردم و وارد آن مکان شدم. پس از صحبت با سه کارگر درباره حقایق دافا، آنها از ح.ک.چ خارج شدند.
این ماه، به ۸۰ نفر کمک کردم از ح.ک.چ خارج شوند. مدتی پیش هرگز فکر نمیکردم که بتوانم چنین کاری را انجام دهم. به این درک رسیدم که به دلیل روشنگری حقایق دافا بهصورت رودررو، میتوانم به افراد بیشتری کمک کنم تا از ح.ک.چ خارج شوند.
وابستگی نیرومندی داشتم به اینکه راه آسان را برای انجام کار انتخاب کنم؛ ذهنیتی خودخواهانه و وابستگیهای دیگری نیز داشتم. با کمک استاد بسیاری از وابستگیهایم را رها کردم. هنوز وابستگیهای دیگری نیز وجود دارند که باید آنها را رها کنم، اما درحالحاضر باید با سرعت به جلو حرکت کنم، بهطور مداوم به درون نگاه کنم، حقایق دافا را برای مردم روشن کنم و به آنها کمک کنم تا از ح.ک.چ خارج شوند.
همتمرینکنندگان، بیایید فرصتهای روشنگری حقایق بهصورت رودررو را ازدست ندهیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت