(Minghui.org) به محض اینکه در ژانویه ۲۰۰۳، تمرین فالون دافا را آغاز کردم، رشد شگفتانگیزی را در ذهن و بدنم تجربه کردم.
برخی از دوستانم میگفتند زنهای بسیاری را میشناسند که با مردان ثروتمندی ازدواج کردهاند، اما خوشبخت نیستند، درحالیکه خانواده ما فرق میکرد، زیرا ما بسیار شاد بودیم.
یکی دیگر از دوستانم میگفت: «همسرت با تو خوب رفتار میکند و هرچه لازم داری، برایت فراهم میکند.»
همسرم یک مدیر ارشد است. او شخصاًً از تمرین کردن من منفعت برده و بسیار باملاحظه و سخاوتمند شده است. وضعیت سلامتش نیز بهبود یافته است. او حقیقتاً مرا در تمرینم حمایت میکند.
درباره اصول «بدون از دست دادن، چیزی بهدست نمیآید» با او صحبت کردهام و او اهمیت خوب بودن و کارما ایجاد نکردن را درک میکند.
معتقدم که با رفتارم تأثیر مثبتی بر او داشتهام. اعتبار و شهرت بسیار خوبی در محیط کارش دارد و گاهیاوقات، وقتی متوجه میشوم که بادقت و بدون استراحت کار میکند، میپرسم: «فکر میکنی چه موقع کارت تمام میشود؟ اگر خسته هستی، باید استراحت کوتاهی به خودت بدهی.»
او میگوید: «آیا تو همان کسی نیستی که همیشه درباره اینکه فرد خوبی باشیم، صحبت میکند؟ بهعلاوه، باور دارم که استاد لی مراقب من هستند.»
پسرم یاد میگیرد که چگونه فرد خوبی باشد
به پسرم که سال آخر دبیرستان است، اصول حقیقت- نیکخواهی- بردباری را آموزش میدهم. از او میخواهم که به معلمهایش احترام بگذارد و درخصوص دیگران باملاحظه باشد. به او میگویم که نگران عدم موفقیت نیز نباشد، بلکه مسائل را سادهتر بگیرد.
وقتی یک بار در جمعی دوستانه حضور داشتیم، دوست شوهرم سعی کرد بهطور محرمانه پاکت قرمز کوچکی را که در آن پول نقد گذاشته بود، به پسرم بدهد که این کار در چین رایج است. اما وی مؤدبانه از پذیرفتن آن خودداری کرد.
هنگامی که کوچک بود معلمش را دوست نداشت. گرچه میدانست این کار اشتباهی است، اما نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد و درباره او نزد من شکایت میکرد. ظاهراً این معلم به شاگردانش فشار میآورد تا نمرات بهتری در امتحان بگیرند تا خودش بتواند پاداش بگیرد. برای گرفتن تخفیف، آنها را مجبور میکرد که کتابهای درسی را از او خریداری کنند.
به پسرم گفتم: «فا به ما میآموزد که درباره خودمان و دیگران صبور باشیم.» پسرم همیشه با همکلاسیهایش به خوبی کنار میآید و معلمش بسیار او را تحسین میکند.
اخیراً دوست خانوادگی دیگری بهطور محرمانه پاکت قرمزی پُر پولی به او داد. پسرم بدون باز کردن پاکت، فقط آن را به پدر این دوست داد و خواست که آن را به او برگرداند.
چگونه فالون دافا را یافتم
با آگاهی از مزایای سلامتی دافا، این تمرین را آغاز کردم، زیرا میخواستم ظاهری جوان و سالم را حفظ کنم. دریافتم که استاد لی حقیقتاً نیکخواه هستند.
در اواخر سال ۲۰۰۲، چند روزی در خانه والدینم بودم و مادرم بهطور ناگهانی بیمار شد؛ وی احساس سرگیجه میکرد و نمیتوانست از بستر خارج شود.
او حتی اجازه نمیداد پردهها را برایش کنار بزنم، میگفت نور خورشید چشمانش را اذیت میکند.
وقتی یک تمرینکننده او را ملاقات کرد، شنیدم که به مادرم میگفت استاد چه آموزشی داده بودند:
«با چرخش داخلی (درجهت گردش عقربههای ساعت) خود را نجات میدهد، با چرخش خارجی (خلاف جهت گردش عقربههای ساعت) دیگران را نجات میدهد...» (جوآن فالون)
بهطور ناگهانی متوجه شدم که وقتی در منزل والدینم چند روزی اقامت داشتم، پوست صورتم خیلی نرم و صاف شده بود و جوشهایی که برای مدتی طولانی در صورتم داشتم، ناپدید شده بودند. از این تمرینکننده پرسیدم آیا این به دلیل بهرهمندی از مزایای دافا است.
او از سؤالم خوشحال شد و فکرم را تأیید کرد. پس از دو روز مادرم بهطور کامل شفا یافت. یک شب، وقتی در کنارش خوابیده بودم گفتم: «من نیز میخواهم تمرین تزکیه را انجام دهم.»
وابستگی به شهرت
کاملاً برایم مشکل بود که بتوانم از وابستگی به غرور رها شوم. برای سالهای بسیاری عادت کرده بودم که مردم از زیبایام تعریف کنند. بنابراین معمولاً نگران ظاهرم بودم. حتی نگران بودم که ممکن است روزی دیگر تعریف مردم از خودم را نشنوم. اما پس از آغاز تزکیه، میدانستم که رها کردن این فکر از اهمیت زیادی برخوردار است، اما نمیدانستم چگونه آن را انجام دهم.
روزی تمرینکننده دیگری را ملاقات کردم. دخترش پرسید، چه مشکلی برایت پیش آمده: «موهایت را درست نمیکنی یا آرایش نمیکنی؟» گفتم وابستگیام را رها کردهام. او با تعجب فریاد زد: «واقعاً! اینطوری وابستگیات را رها کردی؟»
سالهای بسیار زیادی بود که درخصوص ظاهرم وسواس داشتم و همیشه از لوازم آرایش گرانقیمت وارداتی استفاده میکردم. اخیراً فکر کردم که بهعنوان یک تمرینکننده فرقی نمیکند چه لوازم آرایشی را استفاده کنم.
آنگاه سال گذشته، همسرم تعدادی لوازم آرایش برای مراقبت از پوستم خرید. یک روز صورتم قرمز شد و خارش پیدا کرد. نمیدانستم آیا به علت وابستگیام به محصولات آرایشی بود یا نه، اما از این فکر دست کشیدم، زیرا سالهای بسیار زیادی بود که از آنها استفاده میکردم.
یک روز صبح، صورتم بهقدری ورم کرد که به سختی میتوانستم یکی از چشمانم را باز کنم. باید بهطور کامل استفاده از لوازم آرایش را کنار میگذاشتم.
پس از آنکه یک روز از آنها استفاده نکردم، خارش و ورم صورتم تاحدی کمتر شد. پس از دو روز، خارش آن خوب شد و قرمزی صورتم کمتر شد. حتی پس از چهار روز، لایهای نازک پوست انداختم.
اما دوباره شروع به استفاده از لوازم آرایشم کردم. بهانهام این بود که تا وقتی وابستگی نداشته باشم، استفاده از آنها مشکلی ندارد. اما مجدداً صورتم ورم کرده و شروع به خارش کرد.
طولی نکشید دریافتم که واقعاً باید این وابستگی را رها کنم. به همسرم گفتم تصمیم ندارم دیگر از چنین لوازم آرایشی استفاده کنم. با نگاه متعجبی دلیل را از من پرسید. صرفاً گفتم که او میتواند پولش را پسانداز کند، وی بهسرعت گفتهام را تصحیح کرد و گفت: «اکنون خانواده ما میتواند پول پسانداز کند.»
متوجه شدم که غرورم ناشی از وابستگیام به شهرتطلبی بود. این شهرتطلبی، وابستگیهای دیگری را نیز بهدنبال داشت، مانند خودنمایی و رقابتجویی. هرگز از خودم راضی نبودم و همیشه دوست داشتم دیگران تملقم را بگویند، بنابراین روی تزکیه وابستگی به شهرتطلبی تمرکز کردم.
فکر کردم: «من یک تزکیهکننده هستم که باید وابستگیهایم را رها کنم. چه نکتهای باعث میشود که فرد به شهرت و اعتبار وابسته باشد؟» وسواس زیادم را به لوازم آرایش کنار گذاشتم و احساس آرامش بسیار بیشتری کردم. همچنین هنگام مدیتیشن آرامش بیشتری داشتم.
مبارزه با تنهایی
همسرم هر روز صبح زود به سرکار میرود و دیروقت به خانه بازمیگردد. پسرم دیگر با ما زندگی نمیکند، بنابراین معمولاً در منزل تنها هستم. خانه آرام است و کار زیادی در خانه برای انجام دادن ندارم.
مزیت آن این است که محیط تزکیه بسیار خوبی دارم. از انجام سه کاری که یک تمرینکننده باید انجام دهد، لذت میبرم.
اما اگر در تزکیهام ممارست نداشته باشم، احساس بیحوصلگی و تنهایی میکنم. هنگامیکه احساس ملالت و خستگی میکنم، به خودم یادآوری میکنم که وضعیت ذهنی درستم را حفظ کنم و استانداردم را پایین نیاورم یا درگیر و جذب شکلهای سرگرمی مردم عادی نشوم.
درحالیکه گاهی اوقات تنهایی آزاردهنده است، معمولاً طولی نمیکشد که سپری میشود، زیرا فا را در قلبم دارم. میدانم که روزی میتوانم کاملاً این حس تنهایی را رها کنم.
صمیمانه و از ته قلبم از استاد لی برای همه چیز تشکر میکنم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه