(Minghui.org) اسم من یائو کایفنگ است. ۶۳ سال دارم و اهل شهر باژو، واقع در استان هبی، هستم.

در ۱۷ فوریه ۲۰۱۵، یک حادثه رانندگی برایم پیش آمد که در آن موتور سه‌چرخه‌ام با موتورسیکلتی تصادف کرد. زمانی که دیدم آقای چن جیادیان، راننده ۸۸ ساله، از موتورش به زمین افتاد، فکر کردم تصادف شدیدی است و باید در دردسر بزرگی افتاده باشم، چراکه من مقصر بودم.

با عجله به او کمک کردم، عذرخواهی کردم و پیشنهاد دادم که او را به بیمارستان ببرم.

آقای چن گفت: "من صدمه ندیده‌ام. آیا می‌دانی چرا؟ زیرا فالون گونگ را تمرین می‌‌کنم. از شما به‌‌خاطر پیشنهادتان متشکرم، اما نه نیازی به بیمارستان دارم و نه نیازی به هیچ دارو و درمانی."

او سپس خداحافظی کرد و دور شد.

با عجله به خانه رفتم و با خانواده‌ام در این باره صحبت کردم. من و همسرم فوراً به‌خانه آقای چن رفتیم. سعی کردیم به‌دلیل اینکه اینقدر خوب است هدیه‌ای به او بدهیم، اما حاضر به پذیرش آن نشد.

برکت نصیبم شده بود، زیرا با فردی تصادف کرده بودم که یک تمرین‌کننده فالون گونگ بود! اگر با شخص دیگری تصادف کرده‌ بودم، عواقبش می‌توانست کاملاً متفاوت باشد.

صدمه رساندن به یک فرد مسن می‌توانست نتایج بسیار جدی‌ای به همراه داشته باشد. اگر آن فرد جان سالم به‌در می‌برد، صورت‌حساب‌های بیمارستان، صورت‌حساب‌های پزشکی، صورت‌حساب‌هایی به‌خاطر ازدست دادن درآمد، جبران برای خانواده‌ش و موارد احتمالی بیشتری می‌توانست وجود داشته باشد.

چگونه می‌توانستم قدرت پرداخت چنین صورت‌حساب‌های بزرگی را داشته باشم؟ اگر با کسی برخورد کرده‌ بودم که به‌اندازه آقای چن باملاحظه و مهربان نبود، چگونه می‌توانستم زندگی عادی‌ای را کنار خانواده‌ام داشته باشم؟

آقای چن به من گفت که همه تمرین‌کنندگان از اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباریِ فالون گونگ پیروی می‌کنند تا افراد خوبی باشند.

من چیز زیادی درباره فالون گونگ نمی‌دانستم، اما از طریق این تصادف، اکنون این تمرین را خیلی بیشتر درک می‌کنم.

می‌دانم که اگر فالون گونگ تحت آزار و شکنجه قرار نگرفته بود و توسط حزب کمونیست چین مورد تهمت واقع نشده بود و اگر این تمرین تزکیه می‌توانست آزادانه در کشورم گسترش یابد، سطح اخلاقاقیات مردم چین قطعاً بالا می‌رفت.

امروز برکت نصیبم شد. با تمام وجودم از فالون گونگ و استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون گونگ، تشکر می‌کنم.