(Minghui.org)

درور به استاد محترم و هم‌تمرین‌کنندگان:

بیش از ۱۰ سال است که فالون دافا را تمرین می‌کنم و مایلم این مطلب را با تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم که چگونه فا را اشاعه دادم و به تمرین‌کنندگان جدید کمک کردم؛ و اینکه آنها چگونه در رشد تزکیه‌ام به من یاری رساندند.

آزار و شکنجه سد راه ما نشد

چند ماه بعد از اینکه تمرین را شروع کردم، فالون دافا در چین ممنوع شد و محیط خوب تزکیه‌ای که به آن عادت کرده بودم را ازدست دادم. شبکه‌های تلویزیون محلی اطلاعاتی درباره اینکه چطور پلیس به‌زور وارد منزل تمرین‌کنندگان می‌شد و آنها را بازداشت می‌کرد، نشان می‌دادند. همین امر باعث شده بود مردم درک نادرستی درباره فالون دافا پیدا کنند و نگاهی منفی نسبت به تمرین‌کنندگان داشته باشند.

در آن زمان در محله ما سه تمرین‌کننده جدید وجود داشت. به استاد و فا باوری قوی داشتیم و سعی می‌کردیم حقایق دافا را به مردم بگوییم. مطالب اطلاع‌‌رسانی دافا و آزار و شکنجه را پخش می‌کردیم. وقتی در مکان‌های عمومی عبارت «فالون دافا خوب است» را می‌نوشتیم و مردم نمی‌توانستند آنها را ببینند، مظطرب و نگران می‌شدیم.

در تابستان سال ۲۰۰۰ همراه همسرم از شهر محل تولد استاد لی دیدن کردیم و یکی از هم‌کلاسی‌های استاد را دیدیم. وی قبلاً فالون دافا را تمرین می‌کرد، اما از زمان آغاز آزار و شکنجه، تمرین را کنار گذاشته بود. او هنوز هم برای استاد احترام بسیاری قائل بود، به همین دلیل یک سی‌دی از سخنرانی‌های استاد و نوار تمرین‌ها را به او دادم و گفتم این فرصت کم‌نظیر برای تمرین را ازدست ندهد. وی به نشانه تأیید سرش را تکان داد و آنها را از من پذیرفت.

این اولین باری بود که با یک فرد غریبه درباره دافا صحبت می‌کردم. در ذهنم به استاد گفتم: «همچنان به اعتباربخشی به فا ادامه خواهم داد و به مردم بیشتری کمک خواهم کرد تا تمرین کنند. این مأموریت من است.»

با اینکه طی چند سال‌ بعد با افراد بسیاری درباره دافا حرف زدم، به‌دلیل ترس از اقدامات انتقام‌جویانه مسئولین دولت، هیچ‌کس شروع به تمرین نکرد. خانمی که چند تومور خوش‌خیم در رحمش داشت یک کتاب دافا را برای مطالعه به خانه برد، اماکمی بعد، از ترس اینکه از کارش اخراج شود، کتاب را برگرداند.

در جشن چای سال نوی ۲۰۰۳، یکی از همکاران سابقم به نام خانم چون را به‌طور اتفاقی دیدم. او می‌دانست که برای بیماری قلبی‌ام تحت عمل جراحی قرار گرفته بودم و پرسید چطور اینقدر سالم به‌نظر می‌رسم. به او گفتم که فالون دافا را تمرین می‌کنم. ناگهان متوجه شدم که اینجا یک مهمانی است و افراد زیادی ممکن است حرف‌های مرا بشنوند، اما خانم چون نترسید و کنارم نشست. او آرام به حرف‎هایم گوش داد و سؤالات بسیاری درباره دافا پرسید.

چند روز بعد یک نسخه از جوآن فالون را به وی دادم و خودش، خواهر بزرگ‌تر و خواهرزاده‌اش تمرین را شروع کردند.

آنها برای تهیه مطالب اطلاع‌رسانی دافا به گروه ما پیوستند و آنها را در سراسر شهر پخش کردند.

بازداشت و انتقال به اردوگاه کار اجباری

یکی از اعضای خانواده‌ام نیز فالون دافا را تمرین می‌کند. هر دوی ما در سال ۲۰۰۶  در حین توزیع مطالب روشنگری حقیقت بازداشت شدیم. من به‌مدت یک سال و پنج ماه و او برای یک سال به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. خواهر خانم چون نیز بازداشت شد و برای یک سال و پنج ماه در اردوگاه کار اجباری حبس شد.

کارمندان در دفتر اماکن محلی و اداره پلیس پس از اینکه آزاد شدم، به آزار و اذیت من ادامه دادند. برای اینکه همسرم نگران نشود، وقتی در خانه بود فا را مطالعه نمی‌کردم یا تمرین‌ها را انجام نمی‌دادم.

تمرین‌کننده جدید از مزایای دافا بهره‌مند می‌شود

من و خانم چون شنیدیم که یکی از آشنایانمان به نام خانم یوزی به‌شدت بیمار است. خانم چون پیشنهاد داد که درباره دافا با او صحبت کنیم. گفتم که وی قبلاً تمایل به تزکیه نداشت، اما پاسخ منفی برای خانم چون قابل قبول نبود.

خانم یوزی بسیار لاغر به‌نظر می‌رسید و از دید پزشکان بیش از دو ماه زنده نمی‌ماند. از استاد خواهش کردم که نجاتش دهند.

استاد بیان کردند:

«تزکیه نیک‌خواهی می‌تواند رحمت عظیم را به‌وجود آورد و هنگامی که این رحمت عظیم نمایان می‌شود می‌توانید ببینید که تمامی موجودات ذی‌شعور در‌حال زجر کشیدن هستند، به‌طوری‌که آکنده از یک آرزو می‌شوید: که همه موجودات ذی‌شعور را نجات دهید.» (جوآن فالون)

وی از ما استقبال کرد و به حرف‌هایمان گوش کرد. به او توصیه کردم که دی‌وی‌دی شن‌یون را تماشا کند. خانم یوزی از آن بسیار خوشش آمد و گفت: «بسیار زیبا است! رنگ‌ها واقعاً جذاب و باطراوت هستند و موسیقی آن بسیار دلنشین است.» او راست نشست و تمام نمایش را به‌مدت سه ساعت تماشا کرد.

سپس نوار سخنرانی استاد را برای او گذاشتم. او خیلی واضح گفت: «شنیدن صدای استاد خیلی آرامش‌بخش است. امکان دارد این نوار را پیش خودم نگه دارم؟»

بهبود وضعیت وی باورنکردنی بود. سه ساعت پیش او به‌سختی حرف می‌زد، اما حالا می‌تواست دوباره خیلی واضح صحبت کند. می‌دانستم که استاد درحال محافظت از او هستند.

من و خانم یوزی هر یک روز در میان فا را با هم مطالعه می‌کردیم و تشویقش می‌کردم که تمرین‎ها را انجام دهد. چند ماه بعد از اینکه تمرین را شروع کرد، کاملاً سالم به‌نظر می‌رسید.

او شروع کرد به اینکه با دوستان، همسایگان و بستگانش درباره دافا صحبت کند و بگوید که چگونه از مزایای دافا بهره‌مند شده است. هفت نفر از‌طریق او با دافا آشنا شدند و تمرین را شروع کردند.

تمرین‌کنندگان جدید، تمرین‌کنندگان قدیمی را به تلاش بیشتر ترغیب می‌کنند

حدود ده تمرین‌کننده جدید به گروه پنج نفره مطالعه فای ما پیوستند. حتی برخی از تمرین‌کنندگان قدیمی وابستگی‌های احساسی خود را رها کردند و دوباره به ما پیوستند. متوجه شدیم که استاد ترتیبی داده بودند تا این تمرین‌کنندگان جدید به ما کمک کنند و دوباره مانند قبل تزکیه کنیم.

این تمرین‌کنندگان جدید می‌دانستند چگونه وارد وب‌سایت مینگهویی شده و از روند پیشرفت اصلاح فا مطلع شوند.

خانم های‌چینگ که فقط سه ماه بود فالون دافا را تمرین می‌کرد، به شهر خود رفت تا با مردم درباره آزار و شکنجه صحبت کند. آقای وِی نیز که یک تمرین‎کننده جدید است، اطلاعات دافا را روی اسکناس‌ها می‌نوشت و آنها را پخش می‌کرد. وی قصد داشت بنرهایی برای افشاگری آزار و شکنجه نیز تهیه کرده و آنها را در مکان‎های عمومی آویزان کند.

این تمرین‌کنندگان جدید هرآنچه را که استاد از پیروانشان خواسته‌اند، داوطلبانه انجام می‌دادند: فا را مطالعه کنید، افکار درست بفرستید و حقایق دافا را روشن سازید. تلاش‌های آنها تلنگری بود برای ما تمرین‌کنندگان قدیمی تا برای نجات موجودات ذی‌شعور بیشتر تلاش کنیم.  

باکمال تعجب خانم های‌چینگ برای تهیه مطالب اطلاع‌رسانی فالون دافا تجهیزاتی آورد. وی گفت که آنها را هم‌تمرین‌کنندگان استان‌های دیگر ارسال کرده‌اند تا از تلاش‌های روشنگری حقیقت حمایت کنند.

قلب خالص یک تمرین‌کننده جدید

ما همیشه دی‌وی‌دی‌های شن‌یون را در مناطق محلی بین مردم توزیع می‌کردیم، اما مطالب دیگر مربوط به دافا را پخش نمی‌کردیم. درحالی‌که خانم های‌چینگ با خوشحالی و آشکارا آنها را توزیع می‌کرد. با کمال تعجب، بیشتر مردم مطالب را می‌پذیرفتند و حتی برخی از وی تشکر هم می‌کردند.

می‌توانستم قلب خالص و پاک او را ببینم. از اینکه خودم چنین اراده‌ای نداشتم، خیلی احساس گناه می‌کردم.

به درونم نگاه کردم تا ضعف‌ها و وابستگی‌های خود را پیدا کنم. آزار و شکنجه روی ذهنم تأثیر گذاشته بود و هنوز در قلبم می‌ترسیدم و خودخواهی‌ام موجب می‌شد که سعی کنم از خودم محافظت کنم.

چیزهای ناپاک بسیار زیادی در ذهنم بود؛ جای تعجب نبود که دوره سختی را در تزکیه‌ام می‌گذراندم. وقتی افکار درست می‌فرستادم، از استاد می‌خواستم کمکم کنند تا از چیزهای بدی که درونم هست رها شوم.

حالا درک می‌کنم که باید مانند یک تمرین‌کننده جدید عمل کنم، دقیقاً مانند زمانی‌که تمرین دافا را تازه شروع کرده بودم.

استاد بیان کردند:

«با قلبی که سابقاً داشتید تزکیه کنید، و کمال قطعی است.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ»)

سپس به‌همراه تمرین‌کنندگان دیگر شروع به پخش کردن مطالب دافا کردم.

حالا ازطریق تماس‌هاس تلفنی حقایق را برای مردم روشن کرده و کمک می‌کنیم تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.

به این درک رسیده‌ایم که مردم باید از ح.ک.چ کناره‌گیری کنند، درغیراینصورت وقتی حزب آخرین نفس‌هایش را می‌کشد، همراه با آن نابود خواهند شد.

سالیان بسیاری است که فا را اشاعه داده‌ام و به تمرین‌کنندگان جدید کمک کرده‌ام. در ظاهر، من به دیگران کمک می‌کردم، اما درحقیقت این من بودم که آبدیده شدم و توانستم از این طریق به سطوح بالاتر تزکیه کنم.