(Minghui.org) اخیراً چند هم‌تمرین‌کننده در منطقه ما بازداشت شدند. دلیلی که به‌طور رسمی برایش اعلام شد، این بود که آنها علیه دیکتاتور سابق چین، جیانگ زمین که آزار و شکنجۀ فالون گونگ را آغاز کرد، شکایت کیفری تنظیم کرده بودند. اما دلیل واقعی این بود که عوامل شیطانی در بعدهای دیگر از نقاط ضعف و شکاف‌های تمرین‌کنندگان سوءاستفاده کرده بودند که ممکن است ربطی به شکایت علیه جیانگ زمین نداشته باشد. امیدوارم تبادل تجربۀ من به کسانی که هنوز از جیانگ شکایت نکرده‌اند، کمک کند تا با این تصور غلط که شکایت از جیانگ منجر به بازداشتشان خواهد شد، مورد مداخله قرار نگیرند.

درحالی‌که سعی می‌کردم شکایتم از جیانگ را تنظیم کنم، یک سؤال بنیادی برایم مطرح شد: آیا به استاد باور داریم و چقدر به استاد باور داریم. آیا کارها را با قلبی ناخالص انجام می دهیم یا کارها را انجام می‌دهیم تا بخشی از این گروه باشیم؟

درک من از الزامات فا این است که هر فرد در چین باید به‌طور مستقل عمل کند. منظورم این است که هر تمرین‌کننده باید بتواند خودش مطالبی را برای افشای آزار و شکنجه تهیه کند و آنها را به مردم بدهد.

وابستگی به دیگران

فکر می‌کنم وابستگی به دیگران جلوه‌ای از عدم باور به استاد است. سابقاً به شهرت و اعتبار وابسته بودم و زمانی که باید درباره چگونگی اعتباربخشی به فا فکر می‌کردم، افکاری درخصوص اعتباربخشی به خودم داشتم. در نتیجه به‌تدریج بعضی از تمرین‌کنندگان به من وابسته شدند.

بعد از خواندن سرمقاله مینگهویی با عنوان "سخنرانی کردن به منزلۀ ایجاد اختلال در فا است" متوجه این مشکل شدم و تعاملات غیرضروری با بعضی از تمرین‌کنندگان را کنار گذاشتم. وضعیت تزکیه‌ام پاک‌تر شد و وقت و انرژی بیشتری برای انجام بهتر سه کار پیدا کردم.

من و هم‌تمرین‌کنندگان از جیانگ زمین شکایت کرده‌ایم. چند نفر رسید پستی‌شان را به من دادند تا نسخه‌ای از شکایت کیفری‌شان علیه جیانگ را به مینگهویی ارسال کنم و گفتند: "بقیۀ کارها را تو می‌توانی اداره کنی و انجام دهی." آنها خواستند که من اطلاعات را برای وب‌سایت مینگهویی ارسال کنم. چند نفر از آنها نیز از من خواستند تا شکایت‌نامه‌شان را برایشان بنویسم.

در منطقۀ ما بسیاری از تمرین‌کنندگان قادر نیستند وارد وب‌سایت مینگهویی شوند و مطالب روشنگری آزار و شکنجه را از این وب‌سایت تهیه کنند و به مردم بدهند. اما یک گروه چهار نفره از تمرین‌کنندگان مسن هستند که حتی می‌توانند مطالب را تهیه کنند. تعداد زیادی از تمرین‌کنندگان محلی نیز به جزئیات تنظیم فرم‌های شکایت کیفری آشنا هستند.

متوجه شدم که وابستگی‌ام به خودنمایی و اعتباربخشی به خودم، کاملاً ازبین نرفته است. احساس می‌کردم طی روند شکایت از جیانگ این وابستگی قوی‌تر هم شده است. همچنین فهمیدم که تمرین‌کنندگان چقدر به من وابسته شده‌اند و تزکیه را به‌اندازه کافی جدی درنظر نمی‌گیرند. به آن تمرین‌‌کنندگان گفتم که خودشان شکایتشان را به ‌وب‌سایت مینگهویی بفرستند.

یک ماه بعد یکی از آنها گفت: "من عاقبت یک نسخه از شکایتم را به وب‌سایت مینگهویی ارسال کردم."  تعجب کردم. فکر می‌کردم همان روزی که رسید پست سفارشی را از من پس گرفته، آن را برای مینگهویی ارسال کرده است. او می‌دانست چگونه از اینترنت استفاده کند، پس این کار وقت زیادی از او  نمی‌گرفت.

او گفت یک ماه طول کشید تا ترسش را رها کند؛ اما سرانجام  بر ترسش غلبه کرد و نسخه‌ای از شکایتش را برای وب‌سایت مینگهویی فرستاد.

وقتی از این روند گذر کرد ازطریق تزکیه استوار، به تعادل و پایداری رسید. حرف‌های دیگران دیگر برایش مهم نبود. چند تمرین‌کنندۀ دیگر هم این روند تزکیه را پشت سر گذاشتند و خودشان نسخه‌ای ازشکایت را به وب‌سایت مینگهویی فرستادند.

از آنها پرسیدم: "شما از من خواستید شکایات را برایتان به وب‌سایت مینگهویی بفرستم. پس آن موقع نمی‌ترسیدید؟" پاسخ دادند: "آری، می‌ترسیدیم. برای همین از تو خواستیم این کار را برایمان انجام دهی. می‌دانستیم که تو قابل‌اعتمادی. تو امنیت ما را درنظر می‌گرفتی. حتی اگر هر اتفاقی هم می‌افتاد، تو مسئولیت آن را برعهده می‌گرفتی."

آنها در این زمینه تبادل تجربه کردند که آن وابستگی تکیه کردن به دیگران است. اکنون که خودشان این روند تزکیه را پشت سر گذاشته بودند، بیشتر بر نجات مردم متمرکز شده بودند.

آنها همچین اشاره کردند: "تو با قبل فرق کرده‌ای. قبلاً درخواست ما را رد نمی‌کردی. حتی بعضی از شکایات گروهی را تنظیم می‌کردی."

این یادآوری بسیار خوبی برایم بود. من ذهنیت وابستۀ سایر تمرین‌کنندگان را فقط به‌عنوان جلوه‌ای از عدم باور به استاد و فا دیده بودم. اما به درون نگاه نمی‌کردم تا بفهمم مشکلم کجا بود؛ مشکل من هم مشابه مشکل آنها بود.

ازآنجاکه به استاد و فا باور نداشتم، فقط به خودم فکر می‌کردم. فکر می‌کردم که من توانا هستم و دیگران نیستند. بنابراین از فا استفاده می‌کردم تا به خودم اعتبار ببخشم. درمورد مهارت‌هایم خودنمایی می‌کردم و فرصت تزکیۀ دیگران را از آنها می‌گرفتم. منیتم با مسیر تزکیۀ سایر تمرین‌کنندگان مداخله می‌‌کرد. این بار همگی ما مشغول تزکیه و پاکسازی وضعیت نادرستمان شدیم. دیگر نشنیده‌ام که هیچ کدام از تمرین‌کنند‌گان محلی هنگام پست کردن شکایاتشان مورد آزار و اذیت قرار بگیرند یا بازداشت شوند.

اگر در این مرحلۀ نهایی تزکیه هنوز به دیگران وابسته باشیم یا از وابستگی به دیگران خوشمان بیاید، آیا این غفلت بزرگی نیست؟

دنبال که می‌گردیم؟

برخی افراد مشهور یا حتی شبه‌اساتیدی (مشاوران) را دیده‌ام که در برخی مناطق ظاهر شدند. من آنها را مشهور یا شبه‌استاد می‌نامم، چراکه آنها اولین نقطه‌ای هستند که بعضی از تمرین‌کنند‌گان برای کمک به آنها می‌نگرند.

حتی اگرچه این تمرین‌کنندگان از باور به استاد سخن می‌گویند، اما اعمالشان نشان می‌دهد که واقعاً به چه کسی باور دارند:  آنها بجای اینکه با آرامش فا را بخوانند، با تاکسی یا اتوبوس مسافت‌های طولانی را طی می‌کنند تا مشاوران حقوقی خود را ببینند.

آنها نظرات و درک آن افراد را دنبال می‌کنند و درک خودشان را ندارند. اما درک آنها باید بر اساس فا باشد. به‌طور مثال یک بار شنیدم تمرین‌کننده‌ای دربارۀ شکایت از جیانگ به سبک و روش معینی صحبت می‌کرد: "چنین و چنان شخصی ( گویندۀ اخبار تلویزیون ) گفته که این یک روند جهانی است."  سپس آن گروه می‌خواستند شکایت‌شان را به‌طور گروهی تنظیم کنند.

به درک من نکتۀ کلیدی این است که ما چه کسی را دنبال می‌کنیم. مطالعۀ فا در آرامش و نگاه به درون می‌تواند کمک کند تا هر مشکلی را حل‌وفصل کنیم.

عوامل شیطانی به دنبال هر وابستگی بشری هستند تا آن را دست‌آویزی قرار دهند و بتوانند ما را آزار و اذیت کنند. اگر فراتر از تجلیات سطحی برویم، می‌توانیم مشکلات تزکیه واقعی‌مان را ببینیم. اگر با قدرتی که فا به ما عطا کرده، با مشکلات تزکیه خودمان مواجه شویم، می‌توانیم عوامل شیطانی را متلاشی کنیم و حتی آنهایی که توسط عوامل شیطانی مورد استفاده قرار گرفته‌اند را نجات دهیم. آیا این بهترین کار نیست؟

به محاکمه کشاندن جیانگ بازتابی از تغییر در شرایط  کیهانی است. چگونه شیطان می‌تواند با اراده آسمان مداخله کند؟  نکته این است که با گام برداشتن در مسیر صالحی که بر پایه فا است، خود را پالایش و آبدیده کنیم.

منظورم این نیست که هم‌تمرین کنندگان نباید به یکدیگر کمک کنند. اما همانطور که سطح تزکیه‌مان بالا می‌رود، "کمک به یکدیگر" می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد؛ مسیر مشترک همه ما فقط یکی است: "باور به استاد و فا"