(Minghui.org)

درد از‌بین رفت

من شهروند استان شان‌دونگ هستم، بخشی از چین که به‌خاطر میراث دائوئیستی و کنفوسیوس‌اش دارای احترام است. در پاییز سال ۲۰۱۳ خانمی نزد من آمد و گفت که در بهبودی کامل به‌سر می‌برد.

این خانم می‌خواست در تابستان بسیار گرم از غرفه من یک پتوی برقی بخرد، اما من آن کالای بخصوص را تمام کرده بودم و به او قول دادم که یکی برایش خواهم برد. متاسفانه، به‌کلی فراموش کردم و وقتی به‌دیدنم آمد از او عذرخواهی کردم.

حس کنجکاوی‌ام برانگیخته شد و از او پرسیدم که چرا وسط تابستان به پتو برقی نیاز دارد. به من گفت که پتو برقی را روی پاهایش که همیشه درد می‌کنند می‌گذارد و هیچ پزشکی نتوانسته کمکش کند.

گفتم که یک درمان مردمی ویژه به او معرفی خواهم کرد که اگر به‌آنچه می‌گویم باور داشته باشد، کمکش خواهد کرد. یک نسخه از کتاب نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیسترا به او دادم.

گفتم: «بفرمایید. به‌خاطر داشته باش که این کتاب را سه مرتبه به‌دقت بخوانی. لطفاً بدون هیچ نگرانی‌ یا دلواپسی، به خواندنش ادامه بده. هرچه مردم به تو گفتند، به خواندنش ادامه بده. راستی، لطفاً وقتی بهبود یافتی آنچه پس از بهبودی آموختی را به آنها بازگو کن.»

او را تشویق کردم که به اعضای خانواده‌اش کمک کند تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. برایم فهرستی از نام‌های مستعار افرادی را آورد که می‌خواستند خارج شوند. او دیگر دردی نداشت.

«در آینده، به ارزش واقعی این کتاب پی خواهد برد.»

در استان هیلونگ‌جیانگ زندگی می‌کنم که برپایه «رودخانه اژدهای مشکی» که از میان آن می‌گذرد نامگذاری شده است.

حدود دو ماه پیش مردی ۷۳ ساله‌ای را دیدم که داستان حیرت‌انگیزی را تعریف ‌کرد.

در ماه مه امسال، یکی از آشناهایش کتاب نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را به او داده بود. وقتی آن کتاب را می‌خواند احساس آرامش می‌کرد و به او الهام شده بود که از کتاب رونویسی کند.

وقتی کتاب را رونویسی کرد، دیگر از علائم بیماری ورم مفاصل رنج نمی‌برد، در عین‌حال که هیچ دارویی مصرف نکرده بود. قادر بود از خودش مواظبت کند و دوچرخه‌سواری کند.

می‌خواست بداند که چرا پس از خواندن آن کتاب سلامتی‌اش را به‌دست آورده است. با اینکه توضیحی ندادم، اما می‌دانم که در آینده ارزش آن کتاب را درک خواهد کرد.