(Minghui.org) از سال ۱۹۹۹، رژیم کمونیستی در چین، طی کمپین خود برای وادار کردن تمرینکنندگان فالون گونگ به انکار باورشان، بهطور مرتب از شکنجه استفاده کرده است. مثالهایی که در زیر آمده، نگاهی اجمالی به وحشیگریای است که مسئولین چین بر تمرینکنندگان تحمیل کردهاند.
آقای ژنگ شیانگشینگ از شهر تانگشان، استان هبی
آقای ژنگ، مالک یک فروشگاه لوازم الکترونیکی در شهر تانگشان است. وی در ماه مه ۲۰۱۲، به ده سال زندان محکوم شد. تنها پس از گذشت پنج ماه، به خانوادهاش اطلاع دادند که برای ملاقات او به بیمارستان بیروند. در ابتدا خانوادهاش نتوانستند در آن بخش بیمارستان، وی را بیابند.
در حقیقت، آقای ژنگ بیهوش در بستر دراز کشیده بود. سرش بهشدت ورم کرده و با گاز، پانسمان شده بود. دو لوله در داخل سرش قرار داده شده بود که خون در آنها جریان داشت. کاسه چشم راستش بهطور بدی کبود شده بود، کره چشمش بیرون زده بود، دهانش کاملاً باز بود و زبانش بهداخل جمع شده بود. داخل گوشها و بینیاش خون به چشم میخورد. وی بهطرز وحشتناکی لاغر و ناتوان بهنظر میرسید، اما دستها و پاهایش به چارچوب تخت بسته شده بودند.
پزشکی به خانوادهاش گفت وقتی وی را به بیمارستان آوردند، در کمای عمیقی بهسر میبرد؛ مردمک چشمش گشاد شده بود و کنترلی بر دفع ادرارش نداشت. پزشک گفت که آقای ژنگ باید برای برداشتن یک تکه از استخوان جمجمه، به طول ۱۰ سانتیمتر که به مغزش فشار میآورد، تحت یک عمل جراحی ششساعته قرار گیرد. علاوه برآن، پزشکان بخشهایی از مغزش را که کنترل تکلم، بینایی و حافظه را برعهده داشت، برداشتند.
به خانواده آقای ژنگ درباره عمل جراحی اطلاعی از قبل داده نشد، حتی فرصتی داده نشد تا رضایتشان را درباره این عمل ابراز کنند.
ژنگ شیانگشینگ قبل از شکنجه شدن
ژنگ شیانگشینگ پس از آنکه جمجمهاش باز شد.
آقای هوانگ لیژونگ از شهر هولودائو، استان لیائونینگ
آقای هوانگ، طی ده سالی که در زندان پانجین بهسر میبرد، تحت ضربوشتم و شکنجه با باتومهای الکتریکی قرار گرفت. در اکتبر ۲۰۰۹، طی ملاقاتی با خانوادهاش، یک زندانی باید او را نگه میداشت تا بتواند بایستد. همسرش نتوانست وی را بشناسد. او بهشدت لاغر شده بود، دندانهایش بهشدت از شکل افتاده بودند. بدنش بهطور غیرقابل کنترلی تکان میخورد و تاحدی شنواییاش را از دست داده بود. پنج روز بعد از ملاقات در ۲۵ اکتبر ۲۰۱۰، مسئولین زندان به خانوادهاش اطلاع دادند که آقای هوانگ در زندان فوت شده است.
آنچه از آقای هوانگ باقی مانده است.
آقای وو یوآن از شهر لینگیوآن، استان لیائونینگ
در ۸ دسامبر ۲۰۰۳، یک سال مانده به پایان دوره محکومیت آقای وو یوآن در زندان شماره ۲ شنیانگ، به خانوادهاش اطلاع داده شد که طبق نظر پزشک، وی در مراحل پایانی سرطان مری است. در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۳، طی یک ملاقات نیمساعته با خانوادهاش، همسرش متوجه شد که شخصی بهشدت نحیف در بسترش پیچیده است. وی مجبور بود تأیید کند این فردی که در بستر خوابیده، در حقیقت همسرش است. آقای وو چند ساعت بعد فوت شد.
آقای لی چانگمائو از شهر ماچنگ، استان هوبی
آقای لی در سال ۲۰۰۱، توسط پلیس محلی تحت ضربو شتم قرار گرفت و در هوای سرد، درحالیکه فقط لباس زیر به تن داشت با دستبند به درخت بسته شد. بازجویان پلیس او را وادار کردند که ذغال داغ قرمز را از اجاق درحال سوختی بیرون بیاورد. در ملاقاتی با خانواده، همسرش وقتی او را دید، آنچه را که میدید باور نمیکرد. چشمان آقای لی از شدت تورم بسته بود و تمام بدنش براثر ضربو شتم پر از برآمدگیهایی به اندازه مشت دست بود. بهدنبال بازداشت دیگری در سال ۲۰۰۹، آقای لی پس از گذراندن ۲۰ دقیقه در بازداشتگاه پلیس فوت شد.
روش شکنجه: با دستبند آویزان کردن
آقای یو هیونان از شهر سوژو، استان جیانگسو
آقای یو درمدت بازداشتش در زندان شهر سوژو، به علت رها نکردن باورش و تمرین فالون گونگ، تحت ضربوشتم و شکنجه قرار گرفت. وقتی همسرش به ملاقاتش رفت، قیافهاش تقریباً قابل تشخیص نبود و بهشدت لاغر و نحیف شده بود. وزنش فقط حدود ۳۵ کیلوگرم بود. مسئولین زندان ترسیدند که مبادا وی در زندان بمیرد و در دسامبر ۲۰۰۵، او را آزاد کردند. خانوادهاش وی را در بیمارستان بستری کردند. باوجود اینکه وی تحت درمان اورژانسی قرار گرفت، اما طولی نکشید که پس از آن درگذشت.
آقای یانگ شیائوجی از شهر شیجیاژوانگ، استان هبی
پنج سال مانده به پایان دوره محکومیت ۱۱ ساله آقای یانگ، دو دندانش براثر ضربوشتم افتاد. مهرههای کمرش بهشدت آسیب دید. به علت اینکه تحت خوراندن اجباری وحشیانه قرار گرفت، فلج شد و وزنش که حدود ۷۰ کیلو بود دچار افت شدید شده و به حدود ۴۰ کیلو رسید. مسئولین زندان از ترس اینکه مبادا وی در زندان بمیرد، در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۵، وی را آزاد کردند. وی بدون نفس نفس زدن نمیتوانست صحبت کند، بستری شد و یک ماه پس از آزادیاش فوت شد.
خانم گو پینگ از شهر ویفانگ، استان شاندونگ
خانم گو در ماه دسامبر ۲۰۰۱، بازداشت شد و در اعتراض به بازداشت غیرقانونیاش دست به اعتصاب غذا زد. وی تحت مجازات خوراندن اجباری قرار گرفت که باعث خونریزی شدیدی در معدهاش شد. در ماه مه ۲۰۰۲، هنگامیکه خانوادهاش برای ملاقات وی به بیمارستان رفتند، چیزی را که دیدند باور نمیکردند: بدن خانم گو ورم کرده بود، حدقه چشمش سیاه و پف کرده بود، سرفه میکرد و مقدار زیادی خون بالا میآورد و مکرراً از هوش میرفت. دو روز پس از این ملاقات، خانم گو در ۲۸ سالگی درگذشت.
خانم لیو ژائوشیا از بخش هوایلای، استان هبی
خانم لیو که مهندس شیمی است، چند بار به دلیل تمرین فالون گونگ زندانی شد. طی دو سال حبس در اردوگاه کار اجباری، تحت شکنجه قرار گرفت و درحالیکه در آستانه مرگ بود، توسط مسئولین زندان در بیابان رها شد تا بمیرد. رهگذری وی را پیدا کرد و زندگیاش را نجات داد. قبلاً محل کارش وی را اخراج کرده بود. همسرش یک مأمور ارتش بود و تحت فشار مسئولین ردهبالا، وی را طلاق داد.
آقای کائو پینگ از شهر گوانگان، استان سیچوان
مسئولین محلی در سال ۲۰۰۱، آقای کائو را بازداشت و زندانی کردند. در زمان بازداشت، وی را با عصاهای چوبی تحت ضربوشتم قرار دادند که باعث شکستگی کاسه زانوی چپش شد. سه ماه بعد، قبل از اینکه شکستگیاش درمان شود، نگهبانان دوباره هنگام بازجویی وی را تحت ضربو شتم قرار دادند و بازوی چپش را نیز شکستند.
باوجود آسیبهایی که به آقای کائو وارد شده بود، وی به چهار سال زندان محکوم شد و در آنجا نیز بهطرز وحشیانهای شکنجه شد. وی را وادار میکردند که کاملاً بیحرکت، زیر آفتاب سوزان تابستان بایستد. نگهبانان بهدلخواه وی را تحت ضربوشتم قرار میدادند. وی بهطور خودسرانهای از غذا خوردن محروم شده بود. در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۳، مسئولین خوف آن را داشتند که وی در زندان بمیرد، بنابراین او را آزاد کردند.
خانواده آقای کائو، هنگام آزادی وی، باور نمیکردند که ظاهر وی تا این حد تغییر کرده باشد. وزنش از ۶۵ کیلو به حدود ۳۰ کیلو کاهش یافته بود. تمام بدنش، ازجمله اعضای داخلیاش، آسیب دیده بودند. از شدت درد، نمیتوانست بخوابد. وی ۹ روز بعد از آزادی درگذشت.
آقای ژانگ مینگ از شهر گوانگان، استان سیچوان
آقای ژانگ در سال ۲۰۰۲، هنگامیکه در یک اردوگاه کار اجباری زندانی بود، تحت سوءرفتارهای شرورانهای قرار گرفت تا باورش به فالون گونگ را رها کند. نگهبانان از دادن غذا به او خودداری کرده و وی را وادار میکردند تا بلوکهای بتنی سنگین را زیر آفتاب سوزان حمل کند. این کار اجباری تا ۱۸ ساعت در روز نیز افزایش مییافت.
وی فقط درعرض چند ماه، مقدار قابل ملاحظهای وزن کم کرد و موهایش بهرنگ خاکستری تبدیل شد. وقتی همسر و خواهرش به ملاقات وی رفتند، نمیتوانستند باور کنند، پیرمردی که درمقابل چشمانشان قرار دارد، زمانی مردی قوی و خوشقیافه بود که آنها وی را میشناختند.
خانم وانگ آیژی از شهر ژوکو، استان هنان
خانم آیژی طی ۸ سال حبس، توسط نگهبانان تحت ضربو شتم و خوراندن اجباریِ مواد مخدر قرار گرفت. ضمن یک ملاقات، همسر خانم وانگ نمیتوانست صحنهای را که با چشمانش میدید باور کند. درحالیکه، خانم وانگ با کمک دو نگهبان راه میرفت و بهشدت لاغر شده بود به ملاقات همسرش آمد. وی نفسزنان میگفت: «من بیگناهم. من بیگناهم.»
خانم جین لیدا از شهر هوایینان، استان آنهویی
خانم جین همراه همسرش در ماه مارس ۲۰۰۸، بازداشت شد. وی پس از ۱۹ ماه بازداشت، به سه سال زندان محکوم شد و در آنجا تحت ضربوشتم قرار گرفت. در یکی از ملاقاتها، خانوادهاش دو اثر زخم بزرگ روی گردنش دیدند که بهنظر میرسید اثر بخیه باشد. صورتش نیز ازشکل افتاده بود.
خانم هان لیپینگ از شهر چنگده، استان هبی
از ماه مه ۲۰۰۱، دو سال حبس خانم هان در اردوگاه کار اجباری آغاز شد. طی این مدت وی همزمان با چند باتون الکتریکی تحت شکنجه قرار میگرفت. طبق گفته خودش پنج نگهبان، درحالیکه دستهای وی با دستبند بسته شده بود، به او شوک اعمال میکردند تا از هوش برود و پس از بههوش آمدن، دوباره به او شوک میدادند تا مجدداً بیهوش میشد و همچنان این کار را تکرار میکردند.
هنگامیکه دوره محکومیت وی بهپایان رسید، حدود ۳۶ کیلو وزن داشت، در مقابل وزن قبلیاش که حدود ۷۵ کیلو بود. خانوادهاش بهسختی وی را بجا آوردند و تا دو سال توانایی کار کردن نداشت.
خانم چن شائوچینگ از شهر ژانجیانگ، استان گوانگدونگ
خانم چن توسط مسئولین محلی چند بار بازداشت و شکنجه شد. طی دوره پنج ساله محکومیتش که در سال ۲۰۰۹ آغاز شد، وی تحت شکنجه قرار گرفت، براثر شکنجه فلج شد و وزنش به کمتر از ۱۸ کیلوگرم رسید. در سال ۲۰۱۱، در ملاقاتی با خانوادهاش، خواهر بزرگتر، برادر بزرگتر و همسرش، هنگامیکه وی را در صندلی چرخدار دیدند، باور نمیکردند که این فرد همان خانم چن است؛ صورت وی ازشکل افتاده بود و برغم هوای گرم تابستان، لباسهای زمستانی پوشیده بود تا حرارت بدنش کاهش نیابد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه شکنجه