(Minghui.org) من تمرین‌کننده جدیدی هستم که تزکیه‌ام را دو سال پیش شروع کردم.

سابق بر این از پشه‌ها متنفر بودم و اگر وارد خانه می‌شدند، همیشه تلاش می‌کردم آنها را بکشم. در طول روز به‌طور حتم خودم را با لایه ضخیمی از مواد دافع پشه می‌پوشاندم و عادت داشتم به‌سرعت درب را پشت سرم ببندم تا حشرات نتوانند به‌دنبال من، داخل بیایند.

بعد از شروع تزکیه فهمیدم که نباید آنها را بکشم. اما هنوز گاهی اوقات عودهای دافع پشه می‌سوزانم و بهانه‌هایی پیدا می‌کنم تا کشتن حشرات را توجیه کنم. به خودم می‌گفتم که باید مانند یک فرد عادی زندگی کنم یا از آنجایی قبلاً این عودها را خریداری کرده‌ام، اگر آنها را استفاده نکنم اتلاف پول به شمار خواهد آمد.

یک شب همان‌طور که درحال خوابیدن بودم، صدای وزوز پشه‌ای را در اطراف گوشم شنیدم. بلافاصله برآمدگی‌هایی روی بدنم ظاهر شد.

به خودم گفتم: "آیا باید بلند شوم و آن را بکشم؟ آیا باید عود بسوزانم تا آن را دفع کنم؟"

سپس فکر کردم: "اگر پشه‌ مرا نیش می‌زند، ممکن است بدین دلیل باشد که قبلاً به آنها آسیب رسانده‌ام. قرضی را به آن پشه‌ بدهکارم و حالا برگشته‌ است تا آن را طلب کنند."

بنابراین در ذهنم گفتم: "اگر من به تو بدهکارم، آن را امروز بازپرداخت خواهم کرد. اگر نه، تو نباید به من آسیب بزنی."

طولی نکشید که بارها روی بازوها، پاها و مچ پاهایم نیش زده شد. زمانی که مناطق نیش زده شده را می‌خاراندم، برجستگی‌های بزرگی را احساس می‌کردم.

به خودم گفتم: "من باید خاراندن را متوقف کنم. من یک تمرین‌کننده هستم. چرا باید نگران خارش باشم؟"

سپس دوباره سریعاً به‌خواب رفتم.

صبح روز بعد، بیدارم شدم و دیدم که پوستم کاملاً صاف است و همه خارش‌ها نیز ازبین رفته است. پیش از آن، بعد از نیش زدن پشه‌ها، هفته‌ها زمان می‌برد تا پوستم التیام یابد. اگر نقاط کوچک روی پوستم که جای نیش بودند را نمی‌دیدم، فکر می‌کردم که همه چیز خواب بوده است.

این تجربه شخصی مرا متوجه ماهیت فوق‌‌طبیعی تزکیه کرد.

در جشنواره نیمه پاییز برای دیدن مادرم به زادگاهم برگشتم. بعد از ورود به خانه‌اش، متوجه شدم که درب اتاق خوابش تمام وقت بسته است.

می‌گفت: "به هر دلیلی، به‌تازگی پشه‌های بسیار زیادی وجود داشته است. چند روز پیش، چند تا از آنها را کشتم، اما سپس احساس کردم که این کار اشتباه بوده است. بنابراین دست از این کار کشیدم و فقط درب اتاق خواب را می‌بندم تا از وارد شدن آنها به داخل اتاق جلوگیری کنم."

با او درباره تجربه‌ام صحبت کردم.

مادرم گفت: "باید به‌درون نگاه کنم تا این مشکل را حل کنم. باید در تزکیه‌ام رشد کنم. گاهی اوقات فقط نمی‌توانم به‌خوبی از این اصول پیروی کنم، اگرچه حتی در قلبم از آنها آگاهم."

پاسخ دادم: "حق با توست. در حقیقت نیش پشه‌ها تصادفی نیست. اکنون نیازی نیست درب اتاق خوابم بسته باشد، چراکه آنها دیگر برای من مشکلی ایجاد نمی‌کنند. اما فقط نمی‌توانم وزوز مداوم‌شان را در طول خواب تحمل کنم."

به‌نظر می‌رسید پشه‌ها برگشتند فقط به‌خاطر اینکه من گفتم که از وزوزشان متنفرم. یک شب همانطور که درحال انجام تمرین پنجم بودم، پشه‌ای اطراف گوش‌هایم پرواز ‌می‌کرد. بعد از شنیدن آن، سرمایی از ستون فقراتم پایین آمد و در سراسر بدنم برآمدگی‌هایی ظاهر شد.

از خودم پرسیدم: "چرا من اینقدر چشمگیر به صدای وزوز واکنش نشان می‌دهم؟ صداهای بی‌شماری در این جهان وجود دارد. چرا از صدای وزوز پشه می‌ترسم؟ این وابستگی‌ام به ترس است که در حال عملکرد نادرست است. این خود واقعی من نیست. من نمی‌ترسم.

بعد از آن صدای وزوز دیگر مرا اذیت نکرد. انگار که پشه‌ها فکر می‌کردند شین‌شینگم به‌حد کافی رشد نکرده است، به پرواز در اطراف سرم برای تمام شب ادامه دادند.

در ذهنم به آنها گفتم: "اکنون از علت آن آگاهم. شما اینجا هستید تا بتوانم شین‌شینگم را رشد دهم."

متوجه شده‌ام تا زمانی که خودمان را مانند تمرین‌کنندگان واقعی اداره کنیم و در تک‌تک مسائلی که با آنها مواجه می‌شویم از زاویه‌ درستی نگاه کنیم، مشکلات به‌وجود نخواهند آمد. این به‌اصطلاح مشکلات در زندگی ‌ما تمرین‌کنندگان، فقط به‌منظور رشد شین‌شینگمان است. ازآنجایی‌که هدف نهایی‌مان رشد شین‌شینگ‌ است، آن درد و رنج‌ها در واقع چیزهای خوبی در تزکیه‌مان هستند.