(Minghui.org) به باور من سخنرانی جدید استاد در لس آنجلس، سبب شده بسیاری از تمرین‌کنندگان متوجه این موضوع شوند: باید در نجات مردم عجله کنیم. به‌ویژه معتقدم که خیلی از تمرین‌کنندگان سخنان استاد را نوعی هشدار درنظر گرفته‌اند: «به‌طور کلی صحبت کنیم، برطبق عهد و پیمان‌هایی که هر فرد بسته است اداره خواهد شد و فرصت دومی نخواهد بود—اصلاً نخواهد بود.» (آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی). وقتی این جمله را خواندم، به‌شدت شوکه شدم.

طی این سال‌ها، وضعیت تزکیه‌ام بالا و پایین می‌شد و مرتکب اشتباهاتی جدی در تزکیه‌ام نیز می‌شدم. بااینکه درنهایت آنها را جبران می‌کردم، هنوز در مطالعه فا و روشنگری حقیقت سست بودم، به‌ویژه چند سال پیش که بچه‌دار شدم. رفته‌رفته سطح شین‌شینگم سقوط ‌کرد. بااینکه متوجه خطر شده بودم، اما هنوز نمی‌توانستم کوشا باشم. گاهی اوقات خودم را با این فکر دلداری می‌دادم که سه‌ کار را انجام می‌دهم— هرچند خوب عمل نمی‌کردم، ولی به‌هرحال کاری انجام می‌دادم. اکنون که به این فکرم در گذشته می‌نگرم، متوجه می‌شوم که با عقاید و تصورات حیله‌گرانه بشری، با تزکیه برخورد می‌کردم و گمان می‌کردم درحالی‌که کارها را از صمیم قلب انجام نمی‌دهم، می‌توانم از عواقب آن «فرار کنم.»

سخنرانی جدید استاد مرا بیدار کرد. تزکیه اصلاح فا معیارهای خود را دارد و موجودات ذی‌شعور نیز برای ورود به کیهان جدید، باید به استانداردهای مشخصی برسند. اینکه براساس عقاید و تصورات بشری فکر کنیم به‌خوبی عمل کرده‌ایم و تا زمانی که در فعالیت‌های اعتباربخشی به فا و نجات مردم شرکت می‌کنیم، قادر خواهیم بود به کمال دست یابیم، فکری اشتباه است. اشتباه است که با حداقل تلاش تزکیه کنیم.

سخنان استاد درباره عهد و پیمان‌ها، مرا به یاد تجربه‌ای شگفت‌انگیز، پیش‌از شروع تزکیه انداخت.

مادرم سال‌ها پیش فا را کسب کرد. یک روز کتابی را که مطالعه می‌کرد، باز کردم. آن تشریح محتوای فالون دافا بود. پرسشی را دیدم که یک تمرین‌کننده مطرح کرده بود: «"نابودی کامل جسم و روح" شبیه چیست؟» (تشریح فا برای دستیاران فالون دافا در چانگچون).

ناگهان عبارت «نابودی کامل جسم و روح» بزرگ و غول‌پیکر شد و شروع به صحبت با من کرد. گفت که من عهد و پیمانی بسته‌ام و چند کلمه آخر آن عهد و پیمان، «نابودی کامل جسم و روح» است. همچنین گفت عجله کنم و به تزکیه بپیوندم، درغیراینصورت بیش‌ازحد دیر خواهد شد و با نابودی کامل جسم و روح مواجه خواهم شد. شوکه شده بودم و نمی‌دانستم چه زمانی چنین عهد و پیمانی را بسته‌ام؟ آن را درک نمی‌کردم.

پس از مدت کوتاهی، شروع به تزکیه کردم و پس‌ از آن آزار و شکنجه نیز شروع شد. یک روز، مقاله تبادل تجربه‌ای در وب‌سایت مینگهویی خواندم که توسط تمرین‌کننده‌ای جوان نوشته شده بود. وی می‌گفت که در یک رویداد نجات جهانی، دیده که قبل ‌از آمدن به دنیای بشری، جلوی استاد زانو زده و عهد و پیمانی بسته است: «هنگامی‌که شیطان دافا رو مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد، با زندگی‌ام از دافا محافظت خواهم کرد و موجودات ذی‌شعور را نجات خواهم داد. اگر در عمل به این عهد شکست بخورم، جسم و روحم دچار نابودی کامل خواهد شد.» آن تمرین‌کننده جوان وقتی این صحنه را دید، اشک بر گونه‌هایش جاری شد.

تبادل تجربه این تمرین‌کننده جوان، باعث شد آنچه را که قبل از کسب فا دیده بودم، به‌یاد آورم. در حقیقت همه ما قبل از آمدن به اینجا، در پیشگاه استاد عهد و پیمان بسته‌ایم. این عهد و پیمان مقدس و جدی است و باید آن را با به انجام رسانیم.

تمام موجودات کیهان می‌بایست عهد و پیمان‌هایشان را به انجام برسانند، اما احتمالاً معیارها برای مریدان دافا، حتی بالاتر و شدیدتر از سایر موجودات است. چگونگی به‌انجام رساندن عهد و پیمانمان بستگی به این دارد که چه عهد و پیمانی بسته‌ایم.

اگر نتوانیم به عهد و پیمان‌هایمان عمل کنیم، آنچه با آن مواجه خواهیم شد، غیرقابل‌تصور است. اگر یک حیات برخلاف قول خود عمل کند و با عهد و پیمان مقدسی که بسته، مانند بازی بچه‌گانه برخورد کند، چگونه می‌تواند وارد کیهان جدید شود؟

این بسیار جدی است!

معتقدم که تمرین‌کنندگان بسیاری عهد و پیمان‌های مشابهی بسته‌اند. بیایید در این زمان پایانی اصلاح فا، تمام تلاش‌مان را بکار گیریم تا عهد و پیمانمان را به انجام برسانیم و در کمک به استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور عجله کنیم.

مطالب بالا درک شخصی من هستند. لطفاً هر چیز نادرستی را تصحیح کنید.

http://en.minghui.org/html/articles/2015/11/6/153553.html